تاریخ نگار معماری؛ بئاتریس کُلمینا در کتاب سکچوالیته و فضا(1992) و در قالب مقاله ای تحت عنوان دیوار شکافته: وُیریسم خانگی به مناسبات بین جنسیت و فضا در کنش های روزمره ما انسان ها می پردازد، او در این مقاله با تاکید بر ویلا مولر دگردیسی معماری به یک بستر برای فانتزی سکسی مرد را پی می گیرد.
کُلمینا در این مقاله پنجره های مات و پوشیده شده ویلا مولر و چگونگی استقرار کاناپه ها مقابل پنجره ها در زاویه ای که شخص نشسته بر کاناپه به سمت فضای داخلی خانه احاطه داشته باشد را مد نظر قرار می دهد. کُلمینا ایده لوس از یک جعبه تئاتر را به مثابه نوعی از فضای تنگ هراس اور تحلیل می کند، فضایی که عملا به لحاظ ابعاد و اندازه امکان دیدن اطراف از بیرون را کم می کند.
از نظر روانکاوی، طراحی جعبه تئاتر در عمل به کنترل فضای داخل جعبه می انجامد و در ویلا مولر نیز ادولف لوس به کار طراحی یک فضای نشیمن مرتفع نشسته است، فضایی شبیه به جعبه تئاتر و کاملا مناسب برای زن و شخصیت خانگی اش. نهایتا کُلمینا نتیجه می گیرد که در پرداخت فضایی ادولف لوس ـ بخوانید رامپلان ـ فضای خصوصی نصیب زن می شود و فضای عمومی نصیب مرد.
کانسپت نگاه خیره voyeur در ویلا مولر از طریق جعبه تئاتر اشکار می گردد، جعبه تئاتر نگاه ها را متوجه خودش می کند و به طور همزمان شخصی که در فضای درون جعبه تئاتر گرفتار امده بایستی همیشه در معرض دید باشد و انکس که به جعبه تئاتر می نگرد به نظاره فضایی کاملا شخصی و صمیمی و خصوصی نشسته است، در چارچوب این مناسبات شخص داخل جعبه تئاتر ـ در این جا زن ـ سوژه حبس بنیاد نگاه خیره مرد است.