استفانو جیوانونی رزومه ای غني، از اشياي الكترونيكي تا مبلمان آشپزخانه و ماشين و سرويس بهداشتي براي كمپاني هاي خارجي و بين المللي دارد. جیوانونی بالغ بر ٣٠٠ نوع طراحي استيلي و پلاستيكي ،براي برند آلسي کرده و طراح كالاهاي پرفروش و پرطرفدار سري هاي گيرنتودو و مامي مي باشد. همچنين وي طراح بامبو استول براي ماگيس كه بيشترين توليد را در سطح جهان داشته است مي باشد. ايناين موفقيت ها در بازار جهاني ، سبب دادن لقب هايي مثل " پادشاه طرح هاي پول ساز" از كريستينا موروزي و "بهترين طراح سرمايه سازو پول ساز" از اگينو پرازا به وی شده است. ديزاين بوم به گفتگو با جيوانوني درحيطه نظراتش در مورد نقش و قوانین یک طراح در جامعه امروزي و كارهاي حائز اهميتش در چين و انچه كه بروي طراحي هايش تاکنون تاثيرگزار بوده، ميپردازد.
چه چيزي باعث شد که شما به تحصيل در طراحي صنعتي بپردازيد؟
مثل خيلي از طراحان ديگر نسل من، من معمار هستم. مندر سن ١٧ سالگي در فلورانس معماري ميخواندم ، وقتي متوجه شدم كه معماري خيلي به سياست مرتبط است تصميم گرفتم كه طراح شوم.
چه چيزي از گذشته شما، فلسفه و پايه هاي اصلي طراحي هاي شما را شكل داده است؟
معماري چشمان من را براي شروع اين فيلد از طراحي باز كرد. من معتقدم كه موضوع طراحي موضوع خوب يا بد بودنش نيست بلكه رابطه عميقي است كه با رشد فرهنگ و اقتصاد جامعه ما دارد.
تاكنون چه كسي ويا چه چيزي بزرگترين تاثير را بر كارهاي شما داشته است؟
از يك طرف، وقتي مشغول تحصيل در فلورانس بودم، به شدت گذشته ام متاثر از معماراني همچون: سوتساس، مندي، برانزي و مساني كه بعدا شانس همكاري با آنها را در ميلان داشتم، بود. ازطرفي ديگر، وقتي جوان بودم، تمام كتاب هاي جين باودريلارد را مطالعه كردم و به شدت تحت تاثير تئوري هايش در مورد حمايت از مصرف كننده و كالاي تجاري قرار گرفتم. اولين محصول پلاستيكي كه براي السي طراحي كردم دقيقا پاسخي مستقيم به تئوري كالاي تجاري باودريلارد بود.
در اين ده سال اخير نقش شما بعنوان يك طراح چگونه پیشترفت کرده است؟ و تكنولوژي چقدر در اين پیشترفت تاثیرگذار بوده است؟
در طي ده سال اخير، تكنولوژي و جهاني شدن كاملا تغيير كرده است. ما كارهاي بسياري براي برندهاي آسيايي انجام داده ايم. با كار در ژاپن ( ٢٠٠٤-٢٠٠٨) با كمپاني هايي مثل ان تي تي دوكومو، كي دي دي اي، ان اي سي، توتو، سيكو، پالزار، كوكويو، ميكاكوتو آغاز كرديم؛ بعد از آن در كره (٢٠٠٨-٢٠١٢) با كمپاني هايي مثل سامسونگ، ال جي هاوسز، امور پسفيك، اس پي سي ادامه داديم و اينروزا در چين( ٢٠١٢-٢٠١٤) با كمپاني هايي با محصولات الكترونيكي مثل زدتي اي، نوبيا، رييدومشغول هستيم.
بطور كلي بنظر شما مهمترین گامی که تاکنون در جهت طراحی هایتان برداشته اید چه بوده و چگونه آن را طی زمان تقویت کردید؟
وقتي من در اين فيلد شروع به كار كردم، فكر مي كردم محيطي مثل طراحي صنعتي است، كيفيت محصول ارتباط مستقيم با ميزان موفقيتش در بازار داشت. اين نكته تاحدي من را بدبين كرد اما موضع مشخصي را به من داد كه هدف من، خلق محصولاتي محبوب و پرفروش باشد.اين نگرش، درك عميقي از بازار بود كه نهايتا منجر به موفقيت در خلق پروژه هايي با بالاترين ركورد فروش در چندين دسته از محصولات شد. محصولات گيروتوندو فاميلي ( براي آلِسي) تا ١٠ ميليون فروش بالاترين ركورد فروش در عرصه طراحي ايتاليايي را داشت؛ محصولات مامي فاميلي ( براي آلِسي) و بمبى استول( براي ماگيس، و يا ايل باگنو آلِسي ( براي لاوفن) براي اين كمپاني ها آيكون شدند و بالاترين ركورد فروش را تا مدتها داشتند. به همين دليل است كه البرتو السي لقب" قهرمان فوق العاده و محبوب" واگينو پرازا ( ماگيس) لقب"پادشاه طرح هاي پولساز" ، كريستينا موروزي لقب " پادشاه طرح هاي پولساز" رابه من داده اند.
بنظر شما نقش يك طراح چيست؟
يك طراح بايد طبق خواسته و تخيلات مردم طراحي كند. محصول طراحي شده بايد طبق خواسته و پاسخگو به نياز مردم باشد. يك محصول بايد بيانگر جامعه معاصر ، فرهنگ و توسعه اقتصادي ما باشد. ما خواستار محصولاتي هستيم كه فراتر از رفع نيازهاي اوليه ، پاسخگو به ماهيتمان هم باشد. محصولي كه تجلي آنچه كه هستيم باشد.
بعنوان يك شركت خارجي، چگونه تنوع و تفاوت فرهنگي را در هر پروژه دخيل و مديريت مي كنيد؟
بعنوان يك شركت بين المللي فعال،براي ماكمپاني طرف قرارداد بسيار مهم است. ما بايد اهداف انها، تكنولوژي كه ميتوانند داشته باشند، توانايي در سرمايه گذاري، پتانسيل هاي انها براي كانال هاي پخش كننده و مسئوليت وديدگاهشان را درك كنيم. ما يك شركت التقاطي هستيم. در ابتدا من چون به طراحي صنعتي علاقمند بودم مخالف طراحي مبلمان بودم - از همان ابتدا بود كه اين ايده با تكنولوژي و نواوري ادغام شد كه از طرفي به درك تصويري و ظاهري يك محصول و از طرفي ديگر سرمايه گذاري وارتباطش به فروش و بازاريابي ختم ميشد.
در چند سال اخير، شما كارهاي بسياري در چين انجام داده ايد.چه چيزي در مورد اين كشور( و اسيا) است كه شما را تشويق و راغب كرده كه از كارهاي خلاقانه خود در انجا رونمايي كنيد؟
در اروپا ما بهترين دانش و بهترين كمپاني ها را داريم، اما بازار كار از محصولات اشباع شده است. امروزه طراحان و كمپاني ها محصولاتي را توليد ميكنند كه به هيچكس و هيچ چيز احتياجي ندارد. حضوردر بستر طراحي، ديگر كسي را ثروتمند نميكند، ما به پايان اين دوره رسيده ايم. طراحان و كمپاني ها مي بايست تجديد نظر و بازبيني بروي حرفه اشان داشته باشند. مدل قديمي كانا لهاي پخش ديگر كمرنگ هستند و رو به نابودي پيش مي روند. كانال هاي اينترنتي و پخش همگاني آينده اين بازار خواهند بود. چين امروز، كارخانه است- خيلي از كارخانه ها نمونه هاي مختلف محصولات را توليد ميكنند. در حال حاضر، تقاضای بسياري براي پيدا كردن طراحان حرفه اي كه توانايي ارتقا بخشيدن به سطح اين كمپاني هاي چيني را دارند، وجود دارد. دولت امروزي چين، متفاوت از هر كشوري ديگر، طراحي را ترويج ميدهد. ما يك نمايندگي از شركت طراحي امان را در شِنژِن ثبت كرديم، ودر فيلد لوازم الكتريكي و الكترونيكي براي كمپاني هاي چيني فعاليت هاي هنري انجام مي دهيم.
در راستاي پيشترفت ايده هاي خلاقانه اتان (از روند كروكي تا توليدمحصول نهايي)، آيا شما تفاوتي بين آسيا و اروپا ديده ايد؟
در حال حاضر كمپاني هاي آسيايي در ابتداي پروسه خلاقيت هستند. انها تازه اول كار هستند، اما بسيار سريع رشد مي كنندچرا كه ماركت هاي چيني براين اساس پايه ريزي شده اند كه در آينده عالي ترين ماركت ها جهانی شوند. من فكر مي كنم فراتر از تفاوت بين پيشترفت ايده هاي خلاقانه كه در هر كمپاني متفاوت از ديگري است، تفاوت واقعي در پرسپكتيو و زاويه ديد است كه امروزه تضادی مشهود بين اروپا و كشور درحال رشد و ظهور در بازار جهاني است. به زبان ساده و خلاصه، تفاوت در اين پرسپكتيو ها، این است كه در اروپا شما احساس مي كنيد كه همه ماركت ها اشباع شده اند و كمپاني ها ديگر محصولات واقعي جديدي خلق نميكنند. و يك طراح خلاق اگرمحصول جديدي را خلق كند به راحتي در ماركت پذيرفته و قابل قبول نمي باشد. در چين شما عرصه را بر خود بازتر و راحتتر مي بينيد بطوريكه اگر ديدگاه و يا ايده اي خاص داشته باشي براحتي ميتواني آنرا محقق سازي.
آيا كارهاي شما تحت تاثير فيلدهاي ديگري هم هست؟
كار من بعنوان يك طراح تاثيرات عميقي از ديگر فيلدهاي خلاقانه گرفته است چرا كه يك طراح حرفه اي بايد هرگونه اكسپرشن هاي زمان خودش (مثل موسيقي و هنرهاي ديگر) را درك و در كارهايش ببيند. علاوه بر آن شناخت و درك اقتصاد و سياست ها براي درك محيطي كه در آن كار ميكنيم بسيار مهم واساسی هستند .
در حال حاضر علاقمند به چه چيزي هستيد و چگونه آنرا در طراحي هايتان دخيل مي كنيد؟
من تمايل زيادي به موسيقي ، آشپزي و ماهيگيري دارم. وقتي پنج سالم بود كتابي داشتم كه همه ي گونه هاي ماهي ها را طراحي ميكردم. آن كتاب بسيار براي من مهم بود. با طراحي ماهي ها باتمامي جزييات و باتوجه به تفاوتشان در تيپولوژي اشان، نه تنها سبب بالارفتن مهارتم شد بلكه به چونگي بيان و نمودطبيعت در گونه هاي متنوعش پي بردم؛ مثل ارتباط بين گونه هاي ماهي ها، شكل ظاهريشان، محيطي كه در آن زندگي مي كنند، و غذايي كه ميخورند. توانايي در درك و يادگيري از طبيعت يكي از مسائل مهم براي يك طراح است.
پيامتان به طراحان جوان چيست؟
من يك نصيحت واضح و ساده دارم: بزرگ بينديشيد! و كاملا از كار كردن براي هر كمپاني بپرهيزيد". اكثر طراحان جوان وقتي از دانشگاه فارغ التحصيل ميشوند، مشغول كار در كمپاني هاي كوچكي مي شوند كه به آنها فرصت ارايه و ساخت ايده هايشان را مي دهد. اين خيلي خطرناك است. ريسك چنين قضيه اي و طراحي در سطحي پايين ، با انگيزه انجام كاري كه ارزشمند شمرده ميشود بسيار خطرناك است كه درنهايت منجر به از بين رفتن پتانسيل تخيلات و خلاقيت شما خواهد شد. طراحان جوان بايد محصولات فوق العاده و غيرمعمول خلق كنند آنها انرژي و ايده هاي قوي اي دارند، آنها بايد از سازش كردن و مطابق ميل بودن دوري كنند.
بهترين و بدترين نصيحتي كه تاكنون شنيده ايد، چيست؟
بهترين نصيحتي كه شنيده ام اين است كه فراتر از حد و مرز كمال (پرفكشينزم) پيش نروم؛ هرچند هرگز نتوانستم آن را رعايت كنم. بدترين نصيحت هم.... به ياد ندارم چرا كه هيچوقت به آن عمل نكرده ام.
شعار شما چيست؟
در راستاي تمايل و تخيلاتت حركت كن.