زنی جوان تنها در کافه مینشیند، چای مینوشد و کتاب میخواند. کمی مکث میکند تا سریع چیزی را در نتپد کنار دستش بنویسد و به کافهچی که از کنار میز رد میشود، نشان دهد. “ببخشید سرویس بهداشتی کجاست؟” این داستان آشنایی در “کافههای سکوتِ” توکیو است؛ فضاهایی که در نگاه اول، کافههایی برای گفتوگو به نظر میآیند، اما مشتریانشان اجازۀ صحبت ندارند و درعوض باید با نوشتن در نتپدها با هم ارتباط برقرار کنند.
همهروزه، تعداد بیشتری کافۀ سکوت با محدودیت گفتگوی خودخواسته در سراسر پایتخت افتتاح میشوند و موج عظیمی از توکیوییهای تنها را بهخود جذب میکنند. آنها مشتاقاند سرعتِ زودپزیِ زندگی شهری را با سکوت و تنهایی معاوضه کنند. این وضعیت در پی تمایل روزافزون جوانان ژاپنی به تنهایی پدید آمده است؛ موقعیتی که حاصل بیثباتی اقتصادی، تغییر الگوهای سنتیِ حمایت خانواده و افزایش انزوای اجتماعی است.
این پدیده فقط به کافیشاپها محدود نمیشود، بلکه همهچیز را در بر میگیرد؛ از دیسکوهای سکوت که شرکتکنندگان با استفاده از هدفونهای بیسیم متصل به دیجِی تنهایی میرقصند، گرفته تا محصولاتی مانند کارتهای رومیزی طراحیشده [با توصیههایی] برای تأمین محیطی خصوصی و بدون گفتوگو در دفتر کار.
در نامعمولترین طرف این طیف، شرکتی در کیوتو برای زنان مجرد موقعیتی فراهم میکند که بتوانند “جشن عروسی مجردی” را تجربه کنند؛ مراسمی با تمام تجملات، لباس سفید و جشن که فقط داماد کم دارد. این الگوی زندگیْ واژ ۀ جاافتادۀ رسانهای خود را نیز یافته است: “بوچی زُکو۱” و به افرادی اشاره دارد که آگاهانه تصمیم میگیرند تمام کارها را بهتنهایی انجام دهند.
عصر یکی از روزهای کاری اخیر، چیهیرو هیگاشیکوکوبارو، پرستاری ۲۳ ساله، در روزِ استراحت خود، ۹۰ دقیقه راه را طی کرد و از خانهاش در اوداوارا، در محدودۀ استان کاناگاوا، به توکیو رفت تا اندکزمانی در تنهایی غرق شود. مقصدش کافهای ساکت در خیابانی باریک نزدیک ایستگاه کوئنجی بود، میخواست چای بنوشد، چند نقاشی در دفتر طراحیاش بکشد و طعم سکوت را بچشد.
دوشیزه هیگاشیکوکوبارو وارد کافه که شد، آرام گفت: “تو مجلات و توییتر دربارۀ اینجا شنیده بودم و دوست داشتم بیام. پرستارم و همیشه سرم شلوغه. توی توکیو جای آروم کم گیر میاد، شهر بزرگ و شلوغیه. فقط دلم میخواست بیام و یه گوشۀ آروم واسه خودم بنشینم. میخوام یه فنجون چای بنوشم و شاید کمی طراحی کنم. فضاهای آروم و ساکت رو دوست دارم؛ سخت میشه پیداشون کرد”.
به گفتۀ تایکی واتانابه، مالک ۴۵ سالۀ کافه، دوشیزه هیگاشیکوکوبارو یکی از بیش از ۲۰۰ مراجعی است که هرهفته از این در وارد میشوند و در سکوت کافه مینشینند. طبقۀ اول کافه که بالای پلکانی کوچک قرار دارد، هفتسال پیش افتتاح شد؛ پناهگاه آرامی است شامل صندلیهای تکنفره، میزهای چوبی قدیمی، گیاهان سبزِ جنگلمانند و دیواری پر از قفسههای کتاب که با صدای آرامبخشِ جریان آب از یک آکواریوم تکمیل میشود.
آقای واتانابه گفت: “قبل از افتتاح اینجا، توی کافۀ دیگری کار میکردم. با اینجا خیلی فرق داشت؛ شلوغ و پرسروصدا. واقعاً دلم میخواست خودم جایی آرام و ساکت باز کنم. سکوت برای مردمی که توی شهر زندگی میکنند، بسیار اهمیت دارد”.
مراجعهکنندگان اجازۀ صحبت ندارند، اما در استفاده کردن از وسایل الکترونیکیای مثل تلفن (بدون صحبت کردن) اغلب مجازند؛ که نشان میدهد مسئله بیشتر دوری از اضطرابِ ارتباط انسانها است تا خاموش کردن تلفن.
آقای واتانابه افزود: “طبق قانون نمیتوانید صحبت کنید، باید نوشیدنی سفارش دهید و نوشیدنیتان بیش از دو ساعت طول نکشد. اگر لازم شود ارتباطی داشته باشید، میتوانید در نتپد بنویسید. بیشتر مردم تنها میآیند و کتاب میخوانند، کار میکنند، مینویسند، نقاشی میکشند یا از انجام یک سرگرمی لذت میبرند. انگشتشمارند آنهایی که کاری نمیکنند. اینطوری امور روزمرهشان را فراموش میکنند و میگذارند مغزشان کمی در سکوت فرو رود”.
نمونۀ دیگری از فعالیتهای اینچنینی در ژاپن، جشن عروسی زنانه است: شرکت سرکا ترول برای خانمهای مجرد فرصتی فراهم میکند تا بدون شوهر، جشن عروسی بگیرند، یک جشن دو روزه در کیوتو.
لباس عروسی ویژه، مراقبت زیبایی، شام، مدل مو، لیموزین، اقامت در هتل و آلبوم عکس بخشی از مراسم جشن است که به عروس ارایه میشود و قیمت آن از حدود ۱،۶۶۶ پوند شروع میشود. به گفتۀ آکایی ناتسومی از سرکا ترول، از زمان شروع این طرح در سال گذشته، بیش از ۱۰۰ زن ازدواج زنانه را تجربه کردهاند.
او گفت: “زنان میخواهند جشن زنانه را تجربه کنند تا رؤیاهایشان تحقق یابند؛ این کار را برای خودشان میکنند”.
“امروزه زنان روشهای بسیار متفاوتی برای زندگی دارند. همه نمیخواهند ازدواج کنند اما با این وجود، بسیاری از زنها دوست دارند لباس عروسی بر تن کنند، همان لباسی که در بچگی در خیال میپوشیدند. این کار دارد رونق مییابد. خیلی از زنها آنقدر خوشحال و متأثر از این تجربه هستند که اشکشان جاری میشود”.
شوقِ به تنهایی مفهومی نو در ژاپن نیست. این کشور وطن حدود ۳.۶ میلیون هیکیکوموری است؛ نمونهای افراطی از افراد عزلتنشین که کاملاً از جامعه کناره میگیرند.
همزمان با افزایش ژاپنیهای تنها، آمار ازدواج و تولدْ پایین میآید. این امر دولت را بر آن داشته است تا خود وارد عمل شود و برای دوری از بمب ساعتیِ جمعیت، نسلهای جوانتر را به همسریابی ترغیب کند.
با این همه، بهنظر میرسد که این ملت از ارتباط شرم دارند و طبق آمار موسسۀ ملی پژوهش جمعیت و امنیت اجتماعی، از هر چهار مرد مجرد ژاپنیِ ۳۰ ساله و مسنتر، یکی اظهار کرده که هرگز وارد رابطهای نشده است.
به گفتۀ یوکیکو اوچیدا، استادیار روانشناسی فرهنگی و اجتماعی در مرکز تحقیقات کوکورو در دانشگاه کیوتو، جوانان ژاپنی به شکلی روزافزون با فشارهای ناشی از روابط صمیمی دست به گریبان بودهاند و این مسئله تمایل کنونی به فعالیتهای تنهایی و مقبول اجتماعی را در پی داشته است.
وی گفت: “برایشان دشوار است که در روابط اجتماعی مستقل عمل کنند؛ ازاینرو بهدنبال موقعیتهای مستقل و مورد تأیید جامعه میگردند. شاید فشار روابط صمیمیْ ناشی از انگیزۀ پایینتر جوانان برای موفقیت اجتماعی و امنیت پایین در بازار کار باشد”.