در روزنامه “شرق” در صفحه معماری در تاریخ ١٤ فروردین، ستونی به نوشته آقای پوریا جهانشاد و با عنوان نگاهی به برنامهریزی و داوری مسابقه طراحی غرفه ایران در بیينال معماری ونیز اختصاص یافته بود. با تشکر از روزنامه “شرق” که این فرصت را برای نقد برنامهریزی و داوری مسابقههای معماری ایران فراهم کرده و سپاس از نویسنده عصبانی که مطالبش را در قالب کلماتِ بدونچشمانداز مطرح کرده است، بهعنوان خواننده مقاله ایشان و داور و شرکتکننده در تعدادی از مسابقات معماری، شهرسازی و طراحی شهری در ١٠ سال گذشته، گمان میکنم که نویسنده محترم برای قضاوت درباره فرایند برنامهریزی و داوری آثار معماری و شهرسازی در این مقطع از توسعه و عمران کشور، نیازمند آگاهیهای بیشتری هستند. در این مقاله تیزبینی جای خود را به تندی و تیزی لحن و واژگان داده و مشکل بتوان از خلال متن به معنایی درخور دست یافت. شتاب در صدور احکام تندرگون، فرصت پرسش را از نویسنده دریغ کرده و حتی مطالبی به اشتباه درباره این مسابقه ارائه شده است. نویسنده قبل از خشمگرفتن میتوانست از منفعت تردید بهره برده و از طریق طرح پرسشهایی روشنگر، با نگاهش خوانندگان را به چشماندازی مشخص دعوت کند. پرسشهایی با مضامین زیر:
- ساختار برگزاری این مسابقه چگونه بود؟ چند مرحله بود؟
-یکمرحلهای یا دومرحلهایبودن مسابقه معماری از نظر شرکتکنندگان چه معنايي دارد؟
-داوران مسابقه براساس چه معیارهایی قضاوت کردند؟
-چرا برگزارکنندگان از شرکتکنندگان خواستند مضمون طرحشان را یک بار در صد کلمه و یک بار در ٥٠٠ کلمه بنویسند؟
- منطق و توالی اقدامات برنامهریزان برای برگزاری این مسابقه چه بود؟
- در مرحله دوم پس از انتخاب پنج طرح، شیوه مواجهه داوران و برگزارکنندگان با طراحان منتخب چگونه بود؟
آنچه نمیدانم و میپرسم این است که نویسنده ستون سوم صفحه معماری برای نوشتن این متن در یک رسانه عمومی با چند نفر از شرکتکنندگان این مسابقه گفتوگو و از چند نفر آنها وضعیت را پرسوجو کرده است؟
در ابتدا توجه به این نکته ضروری است که هر داور در هر مسابقه معماری سه مسئولیت اصلی دارد:
- مسئولیت در برابر کار و کارفرما؛
- مسئولیت در برابر طرح و شرکتکننده؛
- مسئولیت در برابر جامعه، شهر و سرزمینی که قرار است طرح در آنجا پدیدار شود.
در کمتر جایی از جهان کلاس یا دورهای برای آموزش داوران مسابقههای معماری تدارک دیده شده است. اگر هم چنین کلاسهایی دایر شده باشد، در کشورهایی میسر است که یک یا دو قرن سابقه و تجربه برگزاری مسابقههای معماری را با خود دارند؛ بهعلاوه قضاوت یکی از مشکلترین فعالیتهای آگاهانه بشری است. شاید آقای جهانشاد تجربه داوری مسابقه را کسب کرده یا در آینده به دست خواهند آورد؛ در هر دو حالت، تفکر درباره سه مسئولیتی که مطرح شد و باور به آنها، میتواند برای همه ما که در موضع داور مسابقه معماری مینشینیم، مفید واقع شود و این تازه آغاز مرحله داوری است.
در این مسابقه مسئولیت داوران بیش از هر چیز ضایعنشدن حقوق و زحمات شرکتکنندگان بود. میپرسید چگونه؟ داوران از همان ابتدا دومرحلهایبودن مسابقه را پیشنهاد کردند که کارفرما و برگزارکنندگان هم پذیرفتند. معنای دومرحلهایبودن این است که شرکتکنندگان مختارند با صرف هزینه و زمان کمتر برای ارائه آثارشان در مسابقه شرکت کنند؛ البته این فرصت را هم دارند تا مسابقه را جدیتر در نظر بگیرند و ایده و اندیشه خود را بیشتر بپرورانند.
بازتاب اینگونه فراخوانها افزایش تعداد شرکتکنندگان در آغاز مسابقه است؛ اما این میزان از مشارکت لزوما به معنای افزایش کیفیت ایدهپردازی، بسط اندیشه و جذابترشدن طرحهای ارسالی نیست. صحت این معادله اگرچه در مسابقات یکمرحلهای نیز ثابت شده؛ اما در مسابقات دومرحلهای کاملا مشهود است. در این مسابقه از میان ٣٨٨ ثبتنام برای شرکت در مسابقه، ١٤٨ طرح بهموقع آثارشان را تحویل دادند. داوران مسابقه در سه جلسه پیش از تحویل نهایی طرحها، گفتوگوهای چالشبرانگیز و هماهنگکننده خود را انجام داده بودند و در روز مسابقه با برنامهریزی و همکاری برگزارکنندگان آثار پذیرفتهشده را به چندین دسته تقسیم کردند و تمام آثار براساس متن صدکلمهای و دو صفحه تصویر، بررسی شدند. بررسی تصاویر و متن بهطور توأمان با تکیه بر تجربه و توان هر داور شرایطی را فراهم آورد که تمامی داوران توانستند یک بار با “دقت” و “تعمق” آثار را مطالعه و نظر خود را در مرحله اول مسابقه درباره هریک از طرحها (بودن یا نبودن طرح برای حضور در مرحله دوم) اعلام کنند.
نمیدانم چرا نویسنده محترم به دومرحلهایبودن و نتیجه مسابقه و چگونگی رفتار با پنج طرح منتخب کوچکترین اشارهای نکرده است. داوران مسابقه در روز داوری با تکیه بر سه مسئولیت خود (در برابر: کارفرما، شرکتکنندگان و سرزمین) و سایر معیارهایی که به آنها اشاره خواهم کرد، با رایزنیها و چالشهای متناوب از میان ١٤٨ طرح ٢٤ و از میان ٢٤ طرح ١٣ و از میان ١٣ طرح، پنج طرح را انتخاب کردند و در مرحله دوم در دو نوبت با طراحان این پنج طرح به گفتوگو نشستند. در مدت ١٠روزه، طراحان پنج طرح منتخب، مجاز بودند با داوران گفتوگو کنند و پرسشها و پیشرفتهای طرحشان را با آنها در میان بگذارند و از آنان کسب مشورت کنند.
درباره مسابقه طراحی غرفه متن آقای آلخاندرو بهعنوان معیارهای مسابقه، تکلیف کارفرما، شرکتکننده و داوران را روشن کرده بود. این متن در دو نوبت توسط برگزارکنندگان ترجمه و ویراستاری شد و نقطهنظرهای داوران مسابقه نیز به آن افزوده شد و در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. اگر آقای پوریا جهانشاد موافق باشند، با تکیه بر متن آقای آلخاندرو میبایست گستردهترین و معاصرترین تجربههای معماری و شهرسازی کشورهای شرکتکننده در مردمیترین و مشارکتیترین شکل خود در دوسالانه معماری ونیز مطرح شوند. این معیار بنیادین همانند شابلونی دقت و سرعت ارزیابی بالایی میخواهد. بهعلاوه با توجه به اهمیت حضور در یک صحنه بینالمللی، همه داوران و برنامهریزان مسابقه کوشیدند که عیار “ایرانیت” کار را بالا نگه دارند. درست است که بیش از ١٤٠ طرح آمده بود؛ اما در موارد متعدد متن و طرح با هم همخوان نبودند و این موضوع در همان چند جمله اول شناختنی بود؛ بهعلاوه تعداد زیادی از طرحها یا از هر دو معیار بنیادین تهی بودند یا از یکی از آنها غافل مانده بودند. با تکیه بر این دو معیار و زیرشاخههای مرتبط با آنها و درنظرداشتن معیار سوم که آن را هم معرفی خواهم کرد؛ داوران توانستند مرحله اول مسابقه را پشت سر بگذارند.
البته معیار اساسی سومی هم وجود داشت و آن شیوه ارائه مطالب و ایدهها در قالب یک غرفه کوچک بود. اگر طرحی دو معیار، یعنی معیارهای ارائهشده توسط آلخاندرو و معیارهای مرتبط با وجه ایرانیبودن را درک و منعکس کرده بود، باید کمیت و کیفیت انعکاس و ارائه طرح خود را نیز متناسب با ابعاد غرفه و تشویق به حضور مخاطبان و چگونگی حیات غرفه در طول ٦ ماه، تنظیم میکرد و مشکل قضاوت در اینجا بیشتر بروز میکرد که طرحی توانسته معیارهای مفهومی و دانشی را در طرح خود به دست آورد و رعایت کند؛ اما آنچه ارائه شده، با وضعیت غرفه همخوانی ندارد؛ پس سه معیار حاضر در اذهان داوران برای ارزیابی طرحها در هر دو مرحله عبارتاند از: “آلخاندروییت! ، ایرانیت و معماریت”؛ که در معیار سوم خلاقیت و اجراشدنیبودن طرح نیز باید نشان داده میشد. چنانچه در فراخوان مسابقه توجه به مصالح، اجرا در یک کشور دیگر و هزینههای آن تذکر داده شده بود؛ این نکته را هم از نظر دور نداریم که داوران این مسابقه برای اولینبار براساس آرای تشکلهای حرفهای انتخاب شدند و نه با میل کارفرما یا توصیهای از جایی. مسئله این داوران این بود که چگونه ممکن است بحری از معیارها در کوزهای به اندازه یک اتاق با ارتفاع شش متر بگنجد؟
در اول پاراگراف دوم نویسنده مینویسد – یک محاسبه ساده نشان میدهد... . – ایشان در این محاسبه ساده به شیوهای مکانیکی اعداد طرحها، اعداد دو متن صد و ٥٠٠کلمهای و دو برگه آچهار را ضرب و تقسیم کردهاند و با این “محاسبه ساده” به این نتیجه رسیدهاند که امکان ندارد داوران بتوانند در یک روز نزدیک به ١٥٠ طرح را بررسی کنند. این کمیتگرایی در مقابل شیوههایی که داوران ارزیابیهای خود را براساس آنها انجام دادند، عمیقترین نقطه ضعف متن بیچشمانداز نویسنده است.
اگر کارفرما و برنامهریزان، تمامی طرحها را با متنهایشان منتشر کنند- که توصیهام این بوده و این هست- سند مناسبی برای قضاوت عمومی و گفتوگویی روشنتر دراینباره فراهم میشود. اگر چنین نشد، دستکم باید در یک نمایشگاه عمومی به مدت کافی، کلیه طرحها را به عرصه بینایی و دانایی عموم بگذارند تا نویسندگان علاقهمند مانند آقای جهانشاد – اگر هم در آینده داور مسابقه نشدند- بتوانند به داوران آینده کمک کنند تا با عیارها و شیوهها و شبکههای معنایی مناسبتری آثار معماری را قضاوت کنند.
در ٢٥ سال اخیر، چه آن زمان که در انتشار مجله معماری و شهرسازی مشارکت داشتم و چه اکنون که مسئولیت انتشار نشریه اندیشه ایرانشهر را بر عهده دارم، موضوع مسابقه معماری در شمار دغدغهها و مشغلههای فکری هر دو نشریه بوده و هست و دامنه بحث و گفتوگو دراینباره در نشستهای اندیشه ایرانشهر تا خانه هنرمندان نیز گسترش یافته بود. هماکنون نیز گفتوگوی گستردهای با همکاران در این زمینه برقرار است؛ بهویژه همکارانی که عاقبت مسابقات را در ایران ناکام میدانند. ارزیابیام اینگونه نیست: “مسابقات معماری در ایران ناکام نبودند؛ البته شاید بتوان گفت موفق نبودند یا تأثیر خودشان را آنطور که باید، نگذاشتهاند؛ ولی واقعا از کودکی که در حال تاتیتاتیکردن است، نمیتوانیم توقع رفتار انسانی بالغ را داشته باشیم. ما در شروع کارِ مسابقات معماری و شهرسازی هستیم که بهمثابه یک مبارزه علیه ارجاع کار از طریق رانت است و چقدر هم این مبارزات اخیر که در این زمینه انجام شده، زنده و تأثیرگذار بودهاند”.