ادموند نوروود باکن (1910 ـ 2005) برنامه ریز
شهری، معمار، استاد و نویسنده آمریکایی بود. او در جریان زندگی حرفه ای اش به
عنوان مدیر کمیسیون برنامه ریزی شهری فیلادلفیا از سال 1949 تا 1970 بود که توانست
با ایده هایش فیلادلفیای امروز را شکلی دهد، درهمان شهری که در آن به دنیا آمده
بود، آن چنان جدی و طولانی به تلاش هایش ادامه داد که گاهی از اون به عنوان "
پدر فیلادلفیای مدرن " نیز یاد می کنند.
باکن، همان پسر بچه ی کوچکی است که به شهردار آن
زمان فیلادلفیا نامه ای می نویسد تا بتواند برکنار مجسمه ویلیام پن (بر روی بام
سرسرای اصلی شهر) بیاستد و شهر را از آن بالا ببیند .باکن کوچک، با خود قرار می
گذارد که تا جایی که در توان دارد، این شهر را خوب بسازد. او از همان کودکی آرزوی
معمار شدن داشت و زمانی که معماری را در
دانشگاه کرونل تمام کرد تصمیم گرفت به جای آن که معماری خانه های مسکونی را انجام
دهد، معماری شهر را بر عهده گیرد، همان شهری که در آن به دنیا آمده بود. باکن بر
این باور بود که خط آسمان این شهر نتیجه مستقیم طراحی های او بوده است و تلاش کرده
بود تا بتواند به مردم درکِ جدیدتر، عمیق تر
و متفاوت تری را از شهرخودشان عرضه کند . دغدغه اصلی او این بود که بتوان
با مردم عادی و خصوصا جوان شهر ارتباط برقرار کرده و آن ها را قادر سازد تا خود،
شهرشان را با ایده های خودشان بسازند.
ادموند باکن در فیلادلفیا، رابرت موززِ در
نیویورک و ادوارد جی لاگ در بوستن، سه برنامه ریزی شهری مشهور سال های پس از جنگ
جهانی دوم بودند؛ در آن زمان، به تازگی شهرها به سمت حومه گرایی پیش می رفتند و از
نظر اجتماعی و اقتصادی با بحران هایی همچون واگذاری خانه ها و کارخانه ها، ناپدید
شدن پایه های شغلی و رشد روزافزون تمرکز ثروت در شهرها مواجه بودند و این سه طراح
با چالش بازسازی شهرهایی مواجه بودند که تا قرن ها ادامه پیدا کرد ولی رویکرد هر
یک متفاوت از دیگری بود و البته باکن بسیار متفاوت از همه.
ابتکار اصلی باکن در برخورد با مدیریت شهری این
بود که تلاش کرد تا پلی میان مردم، طراحان شهری و ذی نفعان اقتصادی در شهرها خلق
کند . او باور داشت که طراحی شهری خوب می تواند ارتباط میان انسان با خود و انسان
با هر آنچه بیرون از او است را تسهیل کند و راه حل این شکاف ارتباطی را در برقراری
ارتباط خودش با سیاست، مردم و بنگاه های اقتصادی شهر می دید . او بیشتر از هرچیز
به ایده پردازی می پرداخت و آن ها را به وسیله آخرین تکنولوژی های آن زمان همچون ساخت
ماکت های بزرگ، ساخت فیلم ارائه می کرد و در زمینه برقراری ارتباط با دیگر تصمیم
گیرندگان موثر در مدیریت شهری شاید کمی ضعیف تر عمل کرد.
باکن، مفاهیمی همچون شریان های ارتباطی در شهر
(استخوان بندی اصلی شهری) و ترکیبی از بافت شهری کوتاه مرتبه با بافت موجود بلند
مرتبه شهر فیلادلفیا از جمله موضوعاتی بودند که در طراحی هایش دنبال کرد. بدون شک، آثار
شاخص ادموند باکن همچون کتاب طراحی شهرها (1976)، فیلم فرم، طراحی و شهر (1963) و
مجموعه فیلم های فهم شهرها (1984) هیچ گاه در تاریخ طراحی شهری تکرار نخواهند شد.