من به هیچ وجه قصد نداشتم یک بازی ویدئویی بسازم یا یک شبکه اجتماعی تاسیس کنم، این ها صحبت های فیلیپِ رُزِدال است در کنفرانس جان ادواردز سال 2010، کنفرانسی که هر ساله به محل مناظر و هم کلامی معماران برتر بین المللی و چهره های شاخص دیگر رشته هم چون فلسفه و سینما می پردازد.او در ادامه درس گفتارش که به همت بنیاد معماری برگزار شده بود به این نکته اشاره کرد: ان چه من به دنبالش بودم تصویر دنیا از طریق ترسیمش توسط یک سرور کامپیوتری بود. Second Life یا حیات ثانویه که توسط رُزِدال بنیان نهاده شده از زمان تاسیسش؛ 2003 تا کنون نقشی مهم در حوزه اینترنت ایفا کرده است؛ یک تجربه کاملا یوزر مبنا که اکنون شهرها، جزایر و تمام مناظر طبیعی را در بر می گیرد. ان گونه که رزدال ان را شرح می دهد این یک دنیای واقعی است، مجازی و تخیلی نیست، این دنیا حتی چارچوب های اقتصادی را نیز در نظر می گیرد کمال مطلوب من این است که این پروژه حتی یک بازار کاملا پویا را نیز در بر بگیرد. رزدال که هم کلامش؛ معمار هلندی، وینی ماس از دفتر معماری ام آر دی وی را به سبب وضعیت بد جوی از دست داده بود و مجبور بود تمامی کنفرانس را به تنهایی ادامه دهد به این مسئله اشاره کرد که صرف فقدان حس درد و سرما نمی تواند نیاز به سقفی در قامت سرپناه را به حاشیه براند، مسئله حیات ثانویه هم این نیست، خوشبختانه ما هنوز حتی در پروژه حیات ثانویه نیز نیازمند دیوارها و سقف ها هستیم، این یک مسئله کاملا ذاتی طبیعت ماست؛ البته همگان اذعان دارند که معماری بیش از ان که وجه کالبدی داشته باشد، وجهی انسانی دارد. معماری در پروژه حیات ثانویه، ان گونه که رزدال بدان اشاره می کند، به دو بخش کاملا مجزا تقسیم می شود، ابنیه ایی مانند خانه ابشار فرانک لوید رایت که تبیین یا تصویری از یک خانه واقعی است و ساختمان هایی کاملا تخیلی که توسط خود کاربران پروژه که الزاما معمار نیستند. دادن فضا و شانس به مردم برای تجربه معماری، که به نوعی ازادسازی کارکردی معماری از یوغ معماران بدنه و معمارـ ستاره هاست یکی از جذاب ترین وجوه حیات ثانویه به مثابه بستری برای تقابل بازخوردی زندگی واقعی و مجازیست، شاخص و بارز ترین مثال از این نوع را می توان در طراحی پارکی نزدیک لاگوآردیا در ایالات متحده دانست. مقامات محلی با این پروژه همکاری نزدیکی داشتند و سایتی مجازی در حیات ثانویه را برای این پروژه در نظر گرفتند و از مردم خواستند مدل و نسخه مد نظر خود از پارک را بر این سایت پیاده کنند، این ره یافت به نوعی معضل عدم درک دوسویه میان مردم و طرح حاکم بر محیط مصنوع را به حداقل می رساند و نوعی فرایند طراحی مشارکتی مبتنی بر چرخه باز تصمیم را سبب می شود. وینی ماس که نتوانست بر محدودیت های حرکت در مکان واقعی فائق اید و صرفا ده دقیقه اخر درس گفتار را به خود اختصاص داد به معماری و نقش معمار در دنیای واقعی و مجازی پرداخت و این دو را با یک دیگر قیاس کرد و بر این نکته پای فشرد که حتما لازم نیست کسی برای مشاهده مسائل مبتلا به و تاثیرات برامده از چنین پیشرفت های تکنلژیک و ارائه های دیجیتالی در معماری دنیای واقعی به حیات ثانویه برود، امروزه هیچ کدام از ساختمان هایی که در دنیای واقعی ساخته می شوند بسط فیزیکی نعل به نعل بهترین رندرهای دیجیتالی شان هم نمی باشند، البته او با طرح این سئوال که اگر جهان دیجیتال با همین سرعت به رشد خود ادامه دهد مردم همچنان به نسخه واقعی زیست شان پای بند خواهند ماند؟ با حجمی از تردید به قوت و قوام دنیای بسط های فیزیکی به سخن رانی کوتاهش پایان داد.