به عنوان سال 2060. گروه معماران اولسون کاندیگ olson kundig architects از سیاتل، موزه ی گوگنهایم را به عنوان مکانی که دیگر برای مدتی قابل سکنی نیست، می بیند. آنچه آنها در سر می پروراندند این بود که همه ی آثارهنری به مکانی امن منتقل شوند و عمارتی که روزی مکانی سرزنده بود، دیگرچنین نباشد... وُید،که روزی معتبرترین نماد و مرکز در اجتماع و جامعه ی هنری بود، امروزه مبین نمادی از عصر جدید است، که با افزایش جمعیت و سطح فقر، کمبود مواد غذایی و تخریب محیط زیستی که به آرامی به پایان اول زندگی خود می رسد، توام شده است. این وُید جدید شهری، با آنچه در مرکزپارک قرار دارد ، در تضاد کامل است. درست در خیابان مقابل خود، اکنون به صدها نفر از باغدارانی که قصد فروش موادغذایی شان را دارند پناه می دهد . احتیاج باعث تولید یک سیستمی شد ه که هم برای غذا و هم آگاهی از مواد غذایی مفید است. اما متاسفانه، تولیدکنندگان بعلت فقدان سازماندهی و رقابت برای کسب مشتری در بازارهای کوچکتر، مجبور می شوند به روش دورگردی، تولیداتشان را کنار خیابان بفروشند یا کالاهایشان را به قیمت ارزانتر از نرخ بازار به دلال های بزرگتر بفروشند. فضای خالی مارپیچ، دوباره جان می گیرد. این فروشندگان، از ورودی ساختمان متروک بالا می روند و به آرامی جایگاه ویژه را مطالبه می کنند. روزن گنبد بالایی بخاطر آسیب تگرگ به شیشه ، برداشته شده ، و فضایی که می بایست آتریوم را به خودش اختصاص می داده است، حالا صرف هوای باز - چهارپایان سرگردان و شهروندان شده است- این شروع یک بازار در هوای آزاد است. برای تولید رایگان منابع تجدید پذیر از آب مخزن، تلاش خواهد شد . صنعتگران محلی و کشاورزان شروع به ایجاد مدل یک آسیاب وار چرخنده غول پیکر، از فولاد بازیافت شده، برای قدرت بخشیدن به آب و مواد نباتی زیر آن نمودند. هر زباله ای که تولید می شود ، توسط کشاورزان به عنوان کود استفاده می شود. شاخه های فولادی غول پیکر آسیاب گردنده مانند یک درخت، درهر طبقه به دستگاه تولید کود گیاهی اتصال پیدا می کند ،و وُید را با زندگی دوباره پر می کند. " بازار پارک مرکزی متولد شد." مارپیچ دوباره یک عهد با اهمیت تطبیقی و هوشمندانه استفاده مجدد می باشد و اهمیت سازگاری و کاربرد پذیری با محیط زیست و جوامع است.
معماران اولسون کاندیگ
اسکچ از آسیاب گردنده// مخلوط خاک
دامها و شهروندان در حال گشتن