در نوامبر
2016، پس از گذشت کمتر از یک سال از مرگ بوئی، ساثبای کلکسیونی عجیب که به این
هنرمند تعلق داشت را به حراج گذاشت. صد شیء طراحی شده به سبک ممفیس ـ شامل قطعاتی
مانند قفسه ی کتاب کارلتون و کابینت کازابلانکا طراحی شده توسط اتوره سوتساس جی
آر، میز توالت توسط مایکل گریوز و سوپر لامپ توسط مارتین بدین ـ که علاقه ی بویی را
به اشیاء کلکسیونی طراحان میلانی در سال 1981 به نمایش می گذاشت.
این دور از
انتظار نیست که گروهی از طراحان که تحت تاثیر ترانه ای از باب دیلان در سال 1966 با
عنوان Stuck Inside a Mobile with
the Memphis Blues Again -که منبع و روایتی از گذشته سوتساس بیاتنیک
است و همچنین توسط بویی منتشر شده- با سلیقه ی این خواننده همراه بود، و در واقع
ترانه ای را به نام LP Hunky Dory به باب دیلان اختصاص داد.
بویی
توانایی این طراحان را در خلق آثار نوآورانه تحسین می کرد، حتی با وجود به کار
گیری متریال دمده مانند فرمیکا، چوب ریشه و لمینت پلاستیکی. او برای مصاحبه ای با
جی کیو در سال 2009 در کنار میز پالم اسپرینگزش که توسط اتوره سوتساس طراحی شده
بود نشست :"وقتی پنج ساله بودم زمان بسیار زیادی را صرف مطالعه و نقاشی روی
میز اتاق نشیمن که شبیه این میز بود می کردم. نمی خواهم خط افکار را به سمت نتیجه ای
اجتناب ناپذیر دنبال کنم، ولی به نظر می رسد که من یک ست قطار اسباب بازی کم دارم.
این میز توسط کمپانی ممفیس که یک کمپانی طراحی عجیب از میلان است طراحی شده."
علاقه ی
بویی به این اشیاء به نوعی در شخصیت خودش ریشه داشت. در اوایل دهه ی 80 میلادی،
ممفیس یک آزادی رام نشده ی هنرمندانه را مجسم کرد در حالی که بویی بیشتر از یک دهه ارائه کننده آن
بود. انتخاب های رنگی ممفیس ـ که در حدی پیشرو و نوآورانه بود که تا پیش از آن کسی
جرئتش را نداشت ـ به همان اندازه که انتزاعشان، با فضایی تقریبا کودکانه و شکل هایی
که تنها با نوعی نوآوری معمایی و نمایشی که توسط بویی و متن هایش ارائه شد، قابل
پیگیری بودند.
بنابراین، اگر
طراحان ممفیس در تبدیل مبلمان لوکس به یک بازی پر شور از اشکال و رنگ ها موفق
بودند، بویی به همان اندازه پر محتوا و با ظرافت در حالی ایستاد که هرگز انحصاری نبود و هوشمندانه بود؛ یک طراحی پست
مدرن برای هنرمندی که از شروع مدرنیسم، موفق به شکل دادن گونه ی جدیدی از مدرنیته
و تجسم آینده شد.
مدرنسیم و
ریشه های افسانه ی بویی
دیوید
رابرت جونز در بریکستون در جنوب لندن متولد شد. در سال 1947، بویی ، علاقه اش را به
دنیای هنر در حالی ابراز کرد که هنوز هیچ ابزاری را برای پیشبرد ایده هایش انتخاب
نکرده بود. وقتی که به تحصیل هنر، موسیقی و طراحی مشغول بود، شیفته ی جاز و بلوز و
آثار هنری مدرنیستی شان شد. در آن دوره از طرفی، سبک مدرنیسم که در طراحی و معماری
نفوذ می کرد و از طرف دیگر، خرده فرهنگ "مد" که بویی جوان به آن پایبند
بود، محوری در شکل گیری حساسیت هنرمندانه ی او بودند و پس از آن در خلق آلبوم ها، ویدئو ها، لباس ها و
اجراهایش حضور چشم گیری داشتند.
تحت تاثیر
این رفتار مدرنیستی بود که بویی تکامل فرهنگ پاپ را هدایت کرد، در حالی که روح
زمانه را مانند یک کتاب باز می خواند و پیش از اینکه آن را به مد تبدیل کند، تجسم
می کرد و تعاریفی از آن را ارائه می داد.
بعد هنری
آلبوم های بویی دقیقا مانند محتوایشان یا چهره اش که دائم در حال تکامل بود، تبدیل
به راهنمایی برای پنجاه سال فرهنگ طراحی غربی و فرهنگ پاپ شد. بویی به آهستگی و به
راحتی بین ژانر ها و خرده فرهنگ ها حرکت می کرد؛ از ریتم و بلوز اوایل دهه ی 60
لندن تا اواخر دهه ی 90، و این شامل روان پریشی، فریبندگی، "روح
پلاستیکی" موج جدید و رمانتیک جدید در طول این مسیر می شد.
هنر
آلترْایگو ها یا دگرْخود
اجرا های
هیپی و تمرین های تئاتر بین شکست های تبلیغاتی اولین تک-آهنگ هایش و پیشرفتی که در
دهه ی 1970 داشت برای درک زیبایی شناسی و هنری که به کل زندگی حرفه ای بویی شخصیت
می بخشید، بسیار اساسی اند.
به لطف
تجربه ی "آزمایشگاه هنر" ـ جنبشی که در سال 1968 و در انگلستان شکل گرفت، که تاثیر زیادی
بر بسیاری از ذهن های هنری مشابه در اروپا گذاشت، که شامل ICA
لندن (موسسه ی هنر معاصر) می شد ـ بویی این طرز فکر را توسعه داد که منجر به ایجاد
انبوهی از آلتر ایگو ها شد که تولد و مرگشان توسط خود بویی تعیین می شد، نه به
عنوان یک واقعه تلخ، بلکه به عنوان امری لازم که به واسطه ی تحولات فرهنگی ایجاد
می شد.
بویی در
سال 1976 در مصاحبه ای برای دیلی اکسپرس افشا کرد :" من پیرو(Pierrot)
هستم. من همه کس (Everyman)هستم.
کاری که من می کنم تنها و تنها تئاتر است. من از خودم به عنوان یک بوم استفاده می
کنم و سعی دارم حقیقت زمان مان را روی آن به تصویر بکشم."
در به
انجام رساندن این امر بویی خودش را با هنرمندان، طراحان و خیاط های زیادی احاطه
کرد؛ مانند فردی بورتی، که لباس آبی یخی به کار رفته در ویدئو " Life
on Mars?" و لباس خردلی ثبت شده توسط دوربین تری
او نیل را طراحی کرد. این یکی دیگر از شاهکار های عکاسی بریتانیا بود که برایان
دافی، تصویر نقشی که بویی با آرایش در آن ظاهر شد با پرتره ای که از اثر هنری بی
زمان Aladdin Sane برداشت شده بود را ثبت کند.
پس از آن، در
مشارکت با الکساندر مک کویین، یک کت با نقش پرچم بریتانیا را طراحی کردـ یک
"ضد-نماد"ـ قهرمان داستان "Earthling"، آلبوم سال 1997
که نشان دهنده ی قله های تجربی این هنرمند است. آلبومی که در آن، بویی با وجود
پنجاه سال سن، نیاز دید که آنچه را در آن زمان پدیده جدید درام و بیس بود مستند
کند.
لازم به
ذکر است که لباس پیرو توسط ناتاشا کورنیلوف برای ویدئوی "Ashes
to Ashes" سال 1980 طراحی شده بود، ادای احترام
به نمایش هایی است که بوییی جوان دهه را 1960مجذوب
خود می کردند؛ زمانی که هنوز یک خواننده و ترانه سرای فولک بود و در حالی که
آرایشی سفید و یک اشک سیاه بر روی صورتش داشت در مقابل دوربین قرار می گرفت.
همکاری
بویی با معمار ژاپنی، کانسای یاماموتو بسیار برجسته بود. بویی با به کار گیری لباس
هایی که برای تور "Aladdin Sane 1973 "
طراحی شده بود، از اولین هنرمندانی بود که رابطه ی موسیقی و طراحی مد را مطرح کرد.
آثار یاماموتو، با ظاهر هذلولوی شان کاملا مناسب برای نمایاندن درخشش و تجملات
نمایشی صحنه ی eAladdin San بویی بودند.
این لباس
ها که با الهام از نمونه های مشابه در تئاتر باوهاوس طراحی شده بودند، ارزش های مطرح
شده در گذشته را به عنوان حقی ویژه برای شکل دادن به زمان حال برجسته می کردند-از
مدرسه ی ویمار تا کمدی هنری و آیکون های پاپ مرتبط با موضوع جوانی.
طراحی صحنه
و تصاویر آلبوم ها برای تجسم آینده
صحنه مکانی
اجتناب ناپذیر بود که بویی خلق و تخریب ادامه دار یک فصل فرهنگی را در آن اعمال می
کرد. به طراحی شهر مانند، سرکوب گر و دیستوپیایی تور "Diamond
Dog 1974"برای باز آفرینی سناریو هایی از رمان "1984"
جورج اورول توجه کنید. یا لباس شطرنجی به کار رفته در "Floor Show
1980"؛ یک برنامه تلوزیونی در سال 1973 که
بویی در آن تجسمش از آینده را به وسیله ی بازخوانی ترانه ای متعلق به ده سال گذشته
(Sorrow از گروه The McCoys)
به تصویر می کشد، در حالی که نقل قول هایی از آلیس در سرزمین عجایب را با آماندا
لیر تکرار می کند.
همچنین
فیلم هایی که بویی در آن ها نقش آفرینی کرد قابل توجه هستند. از یک طرف طراحی صحنه
ای بیگانه و فضایی برای فیلم "مردی که روی زمین افتاد (1976)"، و از طرف
دیگر طراحی های مربوط به فیلم "هزارتو (1980)" ساخته شده توسط جیم هنسون ـ عروسک گردان برنامه "The Muppet Show" ـ که ادای احترامی
به معماری اشر و پیرانسی است.
از کاور
آلبوم های بویی به عنوان آثار هنری که ارائه دهنده ی تجسم وی از جامعه ی معاصر
هستند، یاد می شود. به سایبورگ ها( انسان هایی که نیمی از بدنشان مکانیکی است) از
آلبوم "Pin Ups 1973" با آرایش هایی
که توسط باربارا دالی انجام شده را در نظر بگیرید. دیوید بویی، اگرچه به صورت
مفهومی، پیدایش سبک پانک را پیش بینی می کند، در حالی که نیم سگ و نیم انسان است
از اثر هنری "Diamond Dogs 1974" توسط گای
پیلارت ـ تصویرگر بلژیکی که پیش از آن کمیک ضدِ فرهنگی "پراودا" را خلق
گرده بود و روی فضای داخلی کلوپ شبانه ی Crazy Horse پاریس کار کرده بود.
در عین
حال، اهمیت هنر پاپ و تجربه ی "آزمایشگاه هنر"، در نسخه ی اصلی اثر هنری
خلق شده برای "The Man Who Sold The World
1971" توسط مایکل جی. ولر، به همان صورت که کاور آلبوم جدید دیوید بویی در
حالی که با لباس مستر فیش که از نقاشی های پیش-رافائلی الهام گرفته شده بود حضور
پیدا کرد.
تکامل
طراحی و فرهنگ پاپ در آثار هنری بویی و طراحی صحنه
در جدید
ترین همکاری اش با جاناتان بارنبروک از سال 2002، که اثر هنری مربوط به "The
Next Day 2013" را با به کار گیری دوباره و کنایه
آمیز کاور آلبوم "Heroes"
دیوید بویی به تصویر کشید.
این دوباره
بارنبروک بود که هویت بصری "Blackstar"، آخرین اثر بویی
که به طور غیر منتظره در ژانویه 2016 و در شصت و نهمین سالروز تولدش، تنها چند روز
پیش از مرگش منتشر شد، را طراحی کرد. تصویر جلد، حاوی سمبل ها و کنایه هایی از
وضعیت بیماری این هنرمند است و با قابلیت بازتاب با توجه به نوری که به آن تابیده
می شود، تصاویری از ستاره ها و صور فلکی پدیدار می شود.
بازگشت
ابدی بویی
تمرین
دیوید بویی برای قربانی کردن دگرْخود ها برای فرهنگ پاپ، در جاودانگی اش نقش داشت.
در نتیجه، فرهنگ پاپ مجذوب نبوغش می شد و مرتبا از او به عنوان یک الگو و الهام
بخش یاد می شد. در منابع پست مدرن متعدد، از مجموعه های مد تا آثار هنری و طرح های
گرافیکی، همیشه ردی از Ziggy Stardust و Thin White
Duke
پیداست.
به تاثیری
فکر کنید که بویی رویی طراحان مد همچون پم هاگ، راف سیمونز و جین پائول گالتیر
گذاشت. پس از گذشت شش سال از مرگش، زیبایی شناسی پیشرو بویی از تاثیر گذار ترین
میراث او است. یکی دیگر از نشانه های توانایی مردی که روی زمین افتاد، پیش بینی و
پیشروی در جهت ارتقاء فرهنگی بود.