دو قاب پنجره: قاب اول،
به ابعاد 1.2 متر ارتفاع در 3.8 متر عرض، متعلق به طبقه نهم هتل مرتفع الرشید در
بغداد. قاب دوم، 1.8 متر ارتفاع در 1.5 متر عرض، متعلق به آپارتمان همکف من در سیدنی.1
دو نوع صفحه نمایش: اولی؛ در تلویزیون هایی در خانه های مخاطبان جهانی که به پوشش
زنده شبکه خبری کابلی از جنگ خلیج فارس در سال 1991 متصل بودند، و دومی؛ در مک بوک پرو 14 اینچی
من که در طول قرنطینه کووید 19 در سال 2020 رابط من با جهان خارج، از
طریق خط اتصال نرم افزار چند فریمی «زوم» و گزارش های خبری روزانه بوده است. چهار دستگاه بینایی (ویژوال سیستم) 2 که بازنمایی های دو برخورد
را شبیه سازی3 می کنند.
چگونه ممکن است
بیماری همه گیری که ما در زمانه کنونی آنرا تجربه می کنیم، با پوشش خبری پخش اخبار
جنگ خلیج فارس در اوایل دهه 1990 مرتبط باشد؟
هر دو رویداد؛ به
دلیل خطر سفر به خارج از خانه، چه به سوی میدان نبرد بغداد و چه در مناطق اجتماعی که
ممکن است کووید 19 در آنجا شیوع یابد، مستلزم محدودشدگیِ _حبس_ بدن بودند. هم؛ پنجره هتل، و هم؛ صفحه لپتاپ به دستگاههای بینایی بدل میشوند
که بیننده محبوس را به جهان بزرگتر پیوند میدهند. هر سناریو به شرایط فضایی پیچیده ای بستگی دارد، که تمایز؛ میان
فاصله و نزدیکی را محو می سازد _محو شدگی که مستلزم سطوح مختلفی از خطر و شبیه سازی
است، با توجه به اینکه؛ شخص از لحاظ کالبدی در حال تجربه، مشاهده و گزارش دادن،
یا؛ صرفاً دریافت گزارش از یک رویداد است.
در 16 ژانویه 1991، سه خبرنگارِ شبکه خبری سی ان ان، در اتاقی در طبقه
نهم هتل الرشید در بغداد پناه گرفتند، زیرا؛ حملات هوایی ایالات متحده و متحدانش
به شهر رسیده بود. آنها؛ آنچه را
که از پنجره خود می دیدند، به صورت زنده گزارش دادند.
اتکا به عنصر معماری برای گزارش _از نه طبقه به بالا تا حدودی حس واقعی بودن
را منتقل می کند_ از طریق ارجاعات مکرر خبرنگاران به پنجره آشکار می گردد. دو دقیقه پس
از پوشش خبری، در ساعت 6:41 بعد از ظهر به وقت شرقی، جان هالیمن میگوید: «ما
اکنون به سمت پنجره میرویم تا ببینیم چه چیزی را میتوانیم مشاهده کنیم.» لحظهای بعد میافزاید:
«حالا؛ از پنجره دور میشوم» همچنانکه؛ در گزارش صوتی اختلال ایجاد می شود.
برخلاف ظرفیتهای بزرگنمایی دوربین دیجیتال، قاب ثابت پنجره
ساختمان به این معنا بود که، اگرچه؛ خبرنگاران محبوس میتوانستند آنچه را که در
حال رخ دادن است از «نزدیک» ببینند _ درواقع؛ آنها در بغداد بودند_ میتوانستند
این کار را فقط از نقطه نظر خود در اتاق هتل انجام دهند. آنها می توانستند صدا را
ضبط کنند؛ اما تصویر را نه. کلیپها و عکسهای تصویری شبنمای سبز فسفری از بغداد
که به مثابه نمادی از جنگ خلیجفارس بدل شدند، تا چند روز پس از شروع درگیری؛
مخابره نشدند. بیانیه پرسش برانگیز و کنایه آمیز برنارد شاو در 16 ژانویه مبنی بر
اینکه «چیزی در بیرون اتفاق می افتد» یک ارتباط بصری دست اول بین فضای داخلی هتل و
شهر برقرار می سازد. با این حال؛ این بیانیه، حاکی از یک تعامل گمان ورزانه و مستقل
از بدن است، تعاملی که پیشبینی میکند اما؛ (همچنان) نمیتواند واقعیت را تأیید نماید.
نمای کوتاه و دور از چشم شاهدان عینی و در نتیجه؛ عدم اطمینان در گزارش، شکافی را تولید می کند که با تفسیر خبرنگار پر می گردد. سپس؛ همانطور که اخبار توسط سی ان ان
در استودیوهایش پردازش میشد، این تفسیر
با شبیهسازی بصری تقویت شد، زیرا؛ کلمات گزارشگر با نقشهها و نمودارهای صفحه؛
رویهم قرار داده شدند.
گزارش دست اول
سی ان ان، به طور زنده، از تلویزیون برای مخاطبان جهانی پخش
شد که _در آسایش و امنیت در خانه هایشان_ شبیه سازی درگیری را تجربه کردند، گویی
آنها نیز در اتاق هتل هستند. میتوانیم
اینگونه استدلال کنیم که گزارشهای زنده، تکه هایی از حقیقت را برای ما روایت می
کنند. چرا که؛ یکی هست که در اتفاق مورد نظر
حضور دارد. آنرا روایت می
کند. اما؛ تصاویری که مخاطبان را با جنگ همراه کرد و شهر را با فیلتر سبز دانهای
پوشاند، موضوعی را ارائه کرد که نیویورکر آن را «کیفیتی وهمآور و کنترل از راه
دور» توصیف نمود5. در مواجهه با این منظره، بینندگان، شاهد تصاویری از
خود میدان جنگ نبودند، بلکه؛ شاهد تصاویری بودند از اثرات یک فناوری (دید در شب) که
به فنآوری دیگری (صفحه تلویزیون) منتقل شده بودند. همانطور که ژان
بودریار در «جنگ خلیج اتفاق نیافتاد» این پرسش را مطرح می سازد: «چگونه است
که یک جنگ واقعی؛ تصاویر واقعی بوجود نمی آورد؟»6
...
تقریباً؛ سه دهه پیش رفت، و ما با مناقشه دیگری مواجهیم که
از طریق پنجرهها و صفحاتنمایش میانجیگری میشود.
این بار؛ پنجره ها، در خانه های ما هستند. پورتال زوم روی صفحه نمایش ما ظاهر می شوند و موضوع مورد مناقشه؛ همه گیری
است. ما نمایش رسانه های جهانی را تماشا می کنیم، در حالیکه؛ از منظر جغرافیایی،
در شرایط قطع ارتباط و محدود به فضاهای خصوصی خود هستیم. در قرنطینه
و حبس خانگی، پنجره و صفحه نمایش به ماشینهای بینایی بدل شده اند که ما را به جهان بیرون از خانه مرتبط می سازند.
پنجره من؛ رو به جاده اصلی است و در یک روز عادی بواسطه حجم بالای ترافیک قفل می شود. از 12 مارس، زمانیکه؛ سازمان بهداشت
جهانی، رسماً همهگیری را اعلام کرد، تا 1 مه، زمانیکه؛ محدودیتها در سیدنی کاهش
یافت، منظره پنجره اتاق من به اندازه خیابان روبرویم، خالی بود _یادآوری ممتد کیفیت
شبح وار بحران؛ بحرانی که تجربه میکردم. هفتهها این منظره را تحمل کردم، به هشتگهای
رسانههای اجتماعی محبوب مانند «#ViewFromMyWindow» مراجعه کردم تا به مثابه جایگزینی برای سفر، مناظر دور را از نزدیک بیابم.
پورتال های نرم افزار «زوم» نیز حس اتصال را تسهیل و چندین مکان و منطقه زمانی را به هم متصل
کردند. در حال حاضر؛ ساعت 6 بعدازظهر
در سیدنی، ساعت 11 صبح
در بیروت، ساعت 10 صبح در ژوهانسبورگ
است: سه منطقه زمانی که در آن کار کردهام تا به همکارانم دسترسی داشته باشم.
برخلاف بینندگان تلویزیونی در سال 1991، که به سادگی، در معرض نمایشگرها و برنامههایی
پخش شده قرار داشتند، با زوم میتوانم انتخاب کنم که همزمان به چند مخاطب متصل
شوم. همچنین؛ میتوانم پسزمینهام را انتخاب کنم، حتی اگر واقعیت من نباشد. هر
پورتال زوم چند صفحه ای می تواند به مثابه یک شبیه سازی عمل کند. میتوانم تنظیمات
صفحه سبز را روشن کنم و خودم را در سیدنی، در پسزمینه ای مجازی، مثلاً، هونولولو،
نشان دهم. یا میتوانم با بیصدا کردن، و خاموش کردن ویدیوی خودم، یا به سادگی با
کلیک بر روی دکمه «ترک جلسه» بسرعت جلسه را ترک کنم.
پنجره و صفحهنمایش،
که دستگاهی برای دیدن و اتصال در پوشش زنده سی ان ان و همهگیری کووید 19 فراهم کردهاند، پرسش های بنیادینی در
مورد روابط ما با واقعیتهای پیچیده این درگیری ها ومناقشات ایجاد میکنند. البته؛ چنین تجربه ای برای همه نه بدن زدائی شده است و نه
واسطه مند. خود انزوائی، فاصله گذاری اجتماعی و دسترسی به صفحه نمایش؛
گزینه های در اولویت هستند.
شهروندان بغداد و کارکنان خط مقدم بیماری همه گیر، بدنمند و
بی واسطه مبارزه می کنند و حضور دارند. با این حال؛ آنها هم، مصرفکننده اخبار هستند، و در بازگشت
از خط مقدم به فضای داخلی خانههایشان _یا چک کردن گوشیهایشان در حین کار_ در محیط
شبیهسازیشده قرار میگیرند. اینگونه بنظر میرسد که فکر میکنیم به درگیری ها
نزدیکتر میشویم، زیرا؛ مشاهده این مناقشات توسط نمایشگرها تسهیل میشوند، و ما؛ بیش از پیش
در بطن این شبیهسازیها قرار میگیریم. منظره پنجره برایم یادآور این است که من فقط دور را از نزدیک تماشا کرده ام.
1 اندازه
گیری پنجره هتل را با بررسی تصاویری از فضای داخلی آن و قیاس از ارتفاع استاندارد
شده در به دست آوردم.
2 پل ویریلیو دستگاه
بینایی را دستگاهی توصیف میکند که «نه تنها میتواند خطوط اشکال را تشخیص دهد،
بلکه؛ میتواند میدان بصری را کاملاً تفسیر نماید، و یک محیط پیچیده را از نزدیک
یا از راه دور به نمایش بگذارد.» پل ویریلیو، ماشین بینایی، ترجمه. جولی رز (لندن: موسسه فیلم بریتانیا، 1994)، 59.
3 شبیه سازی(وانموده)
را باید در اصطلاح بودریاری به مثابه ناتوانی در تشخیص واقعیت از بازنمایی آن درک
کرد، چرا که؛ کپی، جایگزین واقعیت شده است. شبیه سازی با بازنمایی متفاوت است، زیرا؛ نشانه های واقعی را
جایگزین امر واقعی می کند، در حالی که؛ بازنمایی، معادلی را بین نشانه و امر واقعی
فرض می نماید. رجوع کنید به ژان بودریار، وانموده ها و
وانمود، ترجمه. شیلا فاریا گلسر (آن آربر: انتشارات دانشگاه میشیگان، 1981).
4 در بیست و چهار ساعت اول پوشش خبری، مخاطبان، تصاویری از
جنگ و بغداد را دیدند؛ در قالب مونتاژ
صداهای زنده منقطع، جابهجایی میان و بین گزارشهای نوزده خبرنگار سیانان
در استودیوهای تلویزیونی متعدد، نقشههایی با جزئیات کم، و نمودارهایی از شهر. ویدئوی عملیات طوفان صحرا _پوشش خبری
زنده _ سی ان ان، قسمت اول (در یوتیوب به سال 2013 بایگانی شد) را مشاهده
کنید.
5 ویلیام فینگان، «گفتگو
درباره شهر»، نیویورکر (28 ژانویه 1991)، 21.
6 ژان بودریار، «جنگ
خلیج اتفاق نیفتاد» (بلومینگتون: انتشارات دانشگاه ایندیانا، 1995)،82
منبع: پِلِیس ژورنال