ثبت نام عضو جدید ایمیل آدرس: رمز عبور : رمز عبور را فراموش کردم

به جامعترین سامانه ارتباطی و اطلاع رسانی معماران معاصر ایران خوش آمدید خانه |  ثبت نام |  تماس با ما |  درباره ما |  قوانین سایت |  راهنما | تبلیغات




جدیــد ترین پــــــروژه هـا
پارک علم و فناوری
طراح : سجاد نوری
طراحی مدرسه سبز
طراح : سجاد نوری
مجموعه ویلایی ایرا
طراح : استدیو معماری دیسک
رویان ویلا
طراح : استدیو معماری دیسک
حامی اتووود
مسابقه دانشجویی اتووود
تـازه هـــــــــای معمـاری
سُشال کندانسور از استودیو بِلنک؛ فروپاشی انگاره جعبه
افغانستانِ پساْآمریکا به روایت کارتونیست ها
تراشه های کانسپچوال ـ بنجامین برتون و گرید در وضعیت پساانباشتی؛ امکانی برای ناهمگنیِ ژنریک
شعبه مرکزی شرکت سرمایه گذاری دانمارک؛ تناسخ لویی کان
کامنـــــــــت پــــروژه ها
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه مجتمع مسکونی حیات نوشته است:
بعد گفتند بی دلار و ارتباط با ان دوستان معماری اسلامی بنده با اجازه شما از ایمیلتان برای ریجستر استفاده کردم ا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه مجتمع مسکونی حیات نوشته است:
نظر قبلی من توسط غیر رباتیک سانسور شد که نقد و بیهوده بودن معماری اسلامی از این دست بود سال شصت و نه سران معما ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
پایداری سازه عالیه جناب دکتر عالی پور ما راه کرد معماری کمونیستی روسیه رو نرفتیم اما اینکار اونهاست خوب ما شرا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
پایداری سازه عالیه جناب دکتر عالی پور ما راه کرد معماری کمونیستی روسیه رو نرفتیم اما اینکار اونهاست خوب ما شرا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
این کار عالیه چون مثل کارهای استاد عالی پوره اما ببینید این سایت رو دوستان رادیو هنر دکتر منشی زاده و زنگنه را ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه خانه مادری نوشته است:
بفهمند بقول شما اقایی که در رادیو هنر بمن زنگ زدی در چه گندی بدنیا امدیم انهم گناوه گناوه معماری دارد ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه خانه مادری نوشته است:
شهر سازی مزخرف دیبا و مقلدانش سازه خشک سه تا سنگ بیرون امده بی پایداری شد ابادان و تهران و اینهمه زلزله اقا ای ...
اعضـا با بیشترین پـــروژه
    ایمان زارع
    مجید معزی
    سامان نیرومند
    شرکت استودیو معماران مادو

  
سامان نیرومند
 ارسال نظر بازگشت به لیست پروژه ها گزارش خطا اشتراک پروژه
    نمایش عکس ها
    نارسیس
    دانشـــــــــــگاه : ورودی 82 دانشگاه قآنی شیراز
    سال طـــــراحی : 1388
    مـــــــــــــــــکان : ...
    کـــــارفـــــــــرما : تقدیم به مهندس محمدرضا دهقانی
    تـــــــــــاریخ ثبت : 1389/01/30
    مســــــــــــاحت : 1
    تعـــداد بازدیـــــد : 5229
    محــــدوده سنی : 26_27
    نــــوع کاربـــــری : صنعتی
    مرحـــــــــله اجرا : اجرا شده
    همــــکاران طرح : ...
     ایده های طراحی : ...

پروژه های دیگر طراح
نظـــــــر اعضــــــــا
آرش بصیرت "سردبیر اتووود" ( 1389/01/30 ) :
جناب اقای نیرومند
نحوه ارائه پروژه پیش از مواجه با خود پروژه و ماهیت های زیبایی شناسانه، کانسپچوال، فانکشنال و . . .اش امکان ایجاد نوعی جهت دهی غیر تخصصی و بعضا شخصی در ذهن مخاطب را افزایش می دهد، این وضعیت بر نحوه ارزش گذاری پروژه تاثیر مستقیم می گذارد، لطفا نحوه ارائه پروژه و مستندات معرف ان را مورد بازبینی جدی قرار دهید.
سامان نیرومند ( 1389/01/30 ) : جناب آقای بصیرت ، موضوع اینجاست که این مجسمه یا المان برای آقای دهقانی ساخته شده و به ایشان تقدیم شده و هر جایی‌ که تصویرش به نمایش گذاشته بشه منطقا باید این توضیح داده شود. مثل یک ساختمان که با نام کارفرما شاید شناخته شود که خیلی‌ از معمارن سرشناس ما هم چنین چیزی در کارنامهٔ خود دارند حالا چه برسد به یک مجسمه. در ضمن نارسیس یا نرگس بی‌ ارتباط با موضوع نیست.
سامان نیرومند ( 1389/01/30 ) : من عاشق نارسیس و نرگس هستم و اعتقاد دارم که انسان تا خودش را دوست نداشته باشد نمیتواند به دیگران عشق بورزد ، تا به خود احترام نگذارد به دیگران هم احترام نخواهد گذاشت. کسانی‌ که برای خودشان ارزش قائلند متقابلاً دیگران هم به آنها ارزش خواهند داد و این را خوب میدانم که این اندیشه در فرهنگ ما ممکن است ناپسند باشد اما عجیب است که در ادبیات فارسی ما به وفور استفاده شده همچون شاهنامه فردوسی‌،خیام،سهراب سپهری ، حتی بسیاری از اشعار حافظ . علم روان شناسی‌ هم این ناپسند بودن را به کلّ رد کرده ، و کشور‌های پیشرفته کاملا از این تکنولوژی فکر در ادبیاتشون استفاده می‌کنن ، بسیار در فیلم‌های تاثیر گذار این رو میبینیم ، تا هر چه بیشتر سیگنال‌های مثبت به ضمیر ناخود آگاه مردمشون تزریق کنند که نا‌ امیدی و کسالت از روح مردم پاک بشه، درست بر عکس اینجا! و محمد رضا دهقانی مصداق بارز این انرژی قدرتمند است که به خیلی‌ از ما‌ها القا کرده.
سامان نیرومند ( 1389/01/30 ) : نارسیس یک افسانه است که در روزهای آینده آن را به صورت کامل در اینجا خواهم نوشت.
سعید سامی ( 1389/02/01 ) : فکر کنم کارتون را باید در قسمت پروژه های دانشجویی وارد می کردید
سامان نیرومند ( 1389/02/01 ) : جناب سامی این کار هیچ ربطی به دانشگاه نداره و من به اشتباه یه چند تا از کارامو داخل پروژه های دانشجویی گذاشتم که اون ها هم مربوط به دانشگاه نیستند. مگه شما معمار نیستید؟ معماری حرفه ای که فقط چهار دیوار و سقف نیست . شما چیزی از معماری مانیومنتال می دونید؟ یا میدونی که خیلی از معماران صاحب سبک دنیا بیشترین شهرتشونو از پروژه های مجازی به دست اوردند؟ یا میدونی که اکثر معماران ، آرمانی ترین طرح هاشونو در دوران دانشجویی کار کردند که حسرته آزادی اون دورانو می خورند؟ پس اگه کاری رو حرفه ای نمیدونی به دانشگاه ربطش نده چون اتفاقآ باید بر عکس باشه دوست خوب من مگه اینکه شما تجربیات دیگری از دانشگاهتون داشته باشید.
ویدا شکوهی راد ( 1389/02/03 ) : آقای نیرومند واقعا خسته نباشید ، من که لذت بردم
میترا شکوهی راد ( 1389/02/03 ) : خسته نباشید ، منم همین طور
حسین پورنگ ( 1389/02/04 ) : عرض ادب.بسیار عالی.من با گفته های آقای نیرومند کاملا موافقم.
سامان جان من نفهمیدم شما عاشق نارسیس هستید یا نرگس؟دو تا دوتا که نمی شه.
.
.
.
.
.
.
شوخی کردم.;-)
WITH THE BEST WISHES
GOOD LUCK
سامان نیرومند ( 1389/02/05 ) : یک نمونه از این شعر هارو که در موردش صحبت کردم براتون مثال میزنم و از شاعری انتخاب می‌کنم که شاید به نظر نیاد چنین عقایدی رو داشته باشه مثل سهراب سپهری که میگه : به سراغ من اگر میایید ... نرمو آهسته بیائید ... مبادا که ترک بردارد ، چینی نازک تنهایی من

این کلام ، به راحتی‌ میتواند کلام یک پادشاه باشد !
محمد رضا دهقانی ( 1389/02/07 ) : سامان جان ممنون از لطفت که همچین اثر عالی را به من هدیه کردید.هر روز روی میز کارم میبینمش و لذت میبرم.
سامان نیرومند ( 1389/02/08 ) : ممنون
بابک شجایی ( 1389/03/01 ) : بسیار زیبا
سامان نیرومند ( 1389/03/08 ) : mersi
الهام خسروی ( 1389/04/29 ) : khaste nabashid.fogholade ast.man in karo 2ye otaghe mohandes dehghany dide budam va in soal baram pish umade bud ke in kare keeeeeeeeee mi2ne bashe.hala baram vazehe ke in faghat kare shoma mi2ne bashe o bas.faghat 1 moshkel.az unjaee ke man daneshjuye sale 1 hastam ertebate in kar ba idatun ro motevajeh nemisham.mishe lotf konid in ertebat ro vazehtar bayan konid
?
الهام خسروی ( 1389/04/29 ) : va ghol dade budid ke afsaneye narciss ro inja benvisid...
سامان نیرومند ( 1389/06/22 ) :
خانم خسروی بسیار ممنونم از شما. شما به من لطف دارید. ببین خانم خسروی موضوع اصلا سخت نیست ، بلکه سیستم آموزش در دانشگهای کشورمون فهم این موضوع رو سخت کرده که : ( یک نفر ابزار و متریالی را انتخاب کرده و با آن احساس خودش را نسبت به شکل و فرم و بوی گل نرگس با این انتزاع بیان می‌کند!) البته به دور از نمره‌های دانشگاهی و به دور از اظهار نظرهای کارفرماهای بد و بی‌ سواد ) . خانم خسروی عزیز شما هم می‌ توانید که به دور از این مسائل , احساسات خودتان را با ابزارهای قابل دسترس و انرژی‌های دریافتی از محیط بیان کنید ، و خواهید دید که شما بهتر از من به وجود خواهید آورد. همیشه موفق باشید.
سامان نیرومند ( 1389/06/22 ) :
بنابر گفته "اوید" در "چکامه ی نرگس وحشی"، "نارسیس" نوجوانی آنچنان زیبا بوده است که هر کس وی را، تنها یکبار می دیده است، برای همیشه مهرش را بجان میخریده. و در آتش عشق سوزانش، می گداخته. لیکن نارسیس را، به هیچ یک از دلباختگان بی قرار خویش، روی اعتنائی نبوده است. لعبتان خوشخرام، هر یک به هزاران کرشمه و افسون و ناز، می کوشیده اند، تا مگر "نارسیس" این خداوند حسن و ناز – گوشه ی چشمی بجانب ایشان بیفکند. ولی افسوس که تیر عشق آنان هیچگاه در قلب روئین وی، کمترین اثری از خود برجای نمی نهاده است.


سر انجام دلداده ای ناکام، در حق نارسیس نفرین میکند:

"خداوندا ، او را که از مهر دیگران در قلبش تهی است، به عشق خویشتن گرفتارش کن، تا از رنج بی انتهای آنان آگاه شود!"

نیاز دل شکسته پذیرفته میشود...


"اکو" یا "طنین" از همه ی دختران ناکام تر است. زیرا وی از طرفی به عشق نارسیس گرفتار است. و از طرفی دیگر مورد خشم انگیخته ازرشگ "هرا" همسر "زئوس"، خدای خدایان، واقع شده است. "هرا" در جستجوی شوهر خویش، "طنین" را در جنگلها، در حال شادی و آواز می یابد. به پندار اینکه زئوس دلباخته ی "طنین" است، از فرط رشگ نیروی سخن گفتن را از "طنین" باز میگیرد. "طنین" محبوب جنگلها، دیگر نمی تواند در سخن، پیش گام شود. وی از این پس قادر است، آخرین کلمات گفته هائی را که می شنود، منعکس سازد. زبان طنین فقط انعکاس و "تکرار" واپسین سخن دیگران است.


"طنین" از عشق "نارسیس"میسوزد. لیکن یاری آنرا ندارد که وی را از رنج درون خود آگاه گرداند. او در جنگلها، بی تابانه، در انتظار فرصتی است. تا مگر نارسیس روزی برای گردش به جنگل آید و او، وی را، از عشق بیکران خویش بیاگاهاند.


روز سرنوشت فرا میرسد. نارسیس خرامان، از کنار جنگل میگذرد. طنین در پشت درختان، مترصد فرصت مطلوب است. وزش باد، درختان را آهسته می لرزاند. لرزش درختان نارسیس را نگران میسازد.

وی فریاد برمیکشد: "چه کس اینجاست؟" .


طنین میخواهد، از شادی قالب تهی کند و با هیجان، در پاسخ نارسیس آخرین واژه ی او را تکرار میکند:


"...اینجاست!،
........اینجاست!،
.............اینجاست!..."


لیکن هنوز یارای آن را ندارد که از پشت درختان پای فراتر نهد.


"نارسیس" دوباره فریاد می کشد: "هر که هستی پنهان نشو، بیا!". فرمانی که اشتیاق دیرین قلب حسرت بار طنین است.


"....بیا!
........بیا!
.............بیا!...."


طنین در حالیکه آخرین جزء کلام نارسیس را همچنان تکرار میکند، با آغوش گشاده روبسوی نارسیس از پشت درختان پای بیرون می نهد. "نارسیس" چون بر خلاف انتظار، دختری را می بیند، از وی روی باز میگرداند، و شتابان بدرون جنگل میگریزد. نارسیس، در حقیقت از زندگی گریزان است و به "چشمه ی مرگ" نزدیک میشود.

در میان انبوه درختانی که سر بر آسمان کشیده اند. در نقطه ای دور از کناره ی جنگل، برکه آبی است که از قلب مومن پاک تر، و از اشگ بی دریغ دردانه ی یتیم، زلال تر است. شتابزده در کنار برکه بر روی سبزه ها فرو می افتد تا از آب گوارای آن بنوشد. ناگهان گوئی رشته ی جانش را از هم می گسلند. تپش قلبش رو به شدت می نهد. و آهی فغان آمیز از نهادش بر می خیزد. نفرین عاشق ناکام، در حق نارسیس اجابت می شود. دژ روئین قلب وی از هم فرو می ریزد. نارسیس "تصویر" خود را در آب می بیند، و دیوانه وار، عاشق خویشتن میگردد:


"آه! بیچاره دختران که از ستم عشق من چه ها کشیده اند؟!"


نارسیس دست در آب فرو می برد که تصویر خویش را در آغوش گیرد. لیکن در اثر حرکت امواج آب، تصویر محو میشود. ناچار دست از آب بیرون میکشد، تا آب دوباره آرام شود. و وی از نو باز تصویر خویشتن را به بیند. چه شکنجه و ستمی؟! کوچکترین لمس آب، موجب محو تصویر معشوق میگردد. حتی قطرات سوزان اشگ هجر عاشق، خطر محو تصویر معشوق را در بردارد!


نارسیس آنقدر در کنار آب به تصویر خود خیره می نگرد تا در سودای عشق بیکران خود نسبت به خویش، جان می سپارد. دلدادگان وی چون به جستجوی او، به سر برکه می رسند، جسد وی را نمی یابند. بلکه در جای وی، گلی روئیده، می بینند که همچنان به تصویر خویش در آب نگرانست.


آنان بیاد بود آرامگاه جاوید او، آن گل را "نارسیس" ، "نرگس تنها" و وحشیش می نامند.


پایان!
سامان نیرومند ( 1389/06/22 ) : از کتاب راز کرشمه ها – نوشته دکتر ناصرالدین زمانی – چاپ 1345!
سامان نیرومند ( 1389/06/22 ) :
( تصویر ۴ را ببینید و قسمت آخر نوشته را باز بخوانید )
الهام خسروی ( 1389/06/22 ) : mamnunam.vaghean mamnunam.hala dg in asar baram ye shahkare.in avalin bari hast ke manaye memari ro dark mikonam va yek dalile ghane konande va binazir baraye ahamiyate vojude memary mishnavam.in asar mi2ne ye harfe akhar vase unaee bashe ke memari ro faghat ye bazi midunan.bazi ba ahjam.baz ham mamnunam ke man ro be edameye in reshte omidvar kardid.
سامان نیرومند ( 1389/06/29 ) : khehesh mikonam , hamishe movafagh baashid , mersi az tavajohetoon mersi
محمد کاظمی ( 1389/07/18 ) : سلام جناب نیرومند.خیلی عالیه.واقعا خسته نباشید.بیشتر از طرح زیبای شما،هدفتون قابل ستایشه (تمجدید از یک استاد نمونه )که این روزها توی کشورمون کمتر به آن توجه می شود.امیدوارم بتونم شما رو از نزدیک ملاقات کنم.
سامان نیرومند ( 1389/07/18 ) :
جناب کاظمی عزیز سپاس فراوان از شما ، همیشه موفق باشید
پیمان میدانی ( 1389/07/23 ) : با سلام و خسته نباشید

معماری هنر تجسمی نیست آقای سامان نیرومند .
سامان نیرومند ( 1389/07/26 ) :
دوست من ! یکی‌ از اجزای جدا ناشدنی معماری هنرهای تجسم است ، چطور اینو نمیدونی؟ مگه دانشگاه بهت اسکیس ندادن که مثلا فلان المان رو طراحی کنید که نشان دهندهٔ چیزی باشه؟! یا اصلا یادت رفته که اسکیس کنکور ارشد و حتی دکترای معماری در ایران بارها المان بوده ( المان ۸ سال دفاع مقدس ، المان دانشگاه آزاد اسلامی )؟!! من می‌تونم از پیش از تاریخ تا دنیای پس از مدرن برات مثال بزنم که معماری جدایی از هنرهای تجسمی نبود و نخواهد بود ! اگه به پروژهٔ آناتومی۴ من سر بزنی‌ کلا جوابتو دادم و یه سری مثال تاریخی آوردم ، اما حالا شما یک اثر معماری رو مثال بیار که از هنر‌های تجسمی به دور بوده ( حتی میس وندروهه داره به شدت از هنرهای تجسمی استفاده می‌کنه اگه نمیدونی بگو تا در موردش توضیح بدم ) ، توی این سایت پر است از پروژهی نقاشی ، عکاسی ، مجسمه سازی . . . و شک ندارم که این ها عضو جدا نشدنی‌ از معماری هستند حالا اگه شما هنرهای تجسمی رو دوست نداری و فکر میکنی‌ معماری ربطی‌ به هنرهای تجسمی نداره خوب این همه کار توی این سایت گذاشتم برو اونی‌ رو ببین که معماری هست از نظر خودت ، اما حرف بی‌ منطق نزن مرسی‌ دوست خوب من . ( پس به پروژهٔ آناتومی ۴ سر بزن ) موفق باشید
احسان جهانگیر ( 1389/08/02 ) : واقعا خسته نباشید ,به نظر من این کار کاملا معماری به حساب می یاد ,البته با مفهومی غنی,
چونکه عاملیست برای تغییر فضا و همچنین به وجود اورندهی کیفیت های فضایی مختلف.
سامان نیرومند ( 1389/08/03 ) : احسان جان ممنون
الناز کاشف ( 1389/12/11 ) : آقای مهندس واقعا داستان جالبیه و طرح شما واقعا عالیه خسته نباشید
سارا حسینی ( 1390/01/29 ) : نمیدونم چی بگم فوقلادست بی نظیره
محمود رضا زراعت پیشه ( 1391/05/06 ) : سامان جان خسته نباشی.خیلی زحمت کشیدی.میتونم بگم عالیه
سامان نیرومند ( 1391/05/07 ) :
ممنون از دوستان عزیز
حامی اتووود
 رسانه ی تخصصی معماری و شهرسازی میم زون
ثبــــــــت نظـــــــر
جهت ارسال نظر باید وارد سیستم شوید. / عضو جدید
ایـمـــیـل :
رمز عبـور :
 
درباره معماران معاصر ایران :
این گروه در سال 1386 با هدف ایجاد پل ارتباطی بین معماران ایرانی معاصر گرد هم آمد.با شروع کار این وب سایت معماران متقاضی در محیطی ساده وکارآمد به تبادل پروژه ها ومقــــالات خود خواهند پرداخت ودر فضای فروم به بحث وگفتگو می پردازند.
خانه | ورود | ثبت نام | درباره ما | تماس با ما | قوانین سایت | راهنما | تبلیغات
© کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گروه معماران معاصر می باشد.
Developed by Tryon Software Group