مسجد معاصر ایرانی
در این پروژه ابتدا از طریق خوانشی کاملا درون دیسیپلینی به
"تاریخ معماری مساجد ایرانی "در جهت کشف و خوانش
ایده های نهفته در تازیخ معماری مساجد ایرانی به عنوان تاریخ ایده های معماری
ایرانی پرداخته شد، برای این کار تلاش شد تا به نمونه های اولیه و بلکه خواستگاه
معماری و ایده اولیه شکل دهنده به معماری مساجد ایرانی بازگردیم و از ابتدای آن در
تغییرات و تحولات آن تامل کنیم. لذا به نظر می رسد تاریخ "معماری مسجد
ایرانی" به پیش از ظهور اسلام ،به دوره اشکانیان و ساسانیان و
"چهارطاقی" می رسد و تقریبا در
تمام دوران تاریخ معماری مساجد در ایران رد پاهای ایده چهارطاقی و محور های متقاطع
را می توان پیگیری کرد به عبارتی علی رغم تفاوت های نمونه های موردی در دوران
مختلف به نظر می رسد در یک سیرتاریخی می توان ایده های کلی ای یافت که به شکل جالب
و عجییبی در طول صدها سال آگاهانه یا ناآگاهانه به تکامل خود مشغول بوده اند، ایده
"سبکی" و "غلبه بر جاذبه " یکی از آن هاست . به عبارتی وقتی
ایده مساجد ایرانی را از چهارطاقی دنبال می
کنیم بواسطه نیاز به فضاهای با دهنه های بزرگ و محدودیت های فنی ساخت،همواره
در طول تاریخ "بزرگی فضا" با "سبکی فضا "رابطه معکوس و با
قدرت جاذبه رابطه ای مستقیم دارد، لذا در تمام طول تاریخ مساجد در ایران یکی از
ایده هایی که می توان در بررسی نمونه های تاریخی مشاهده و پیگیری کرد تلاش این
پروژه ها برای هر چه سبک تر شدن و به عبارتی "غلبه بر جاذبه زمین" می
باشد.ایده ای که از جایی از تاریخ نه چندان دور، ناتمام رها شده است .لذا شاید یکی
از بهترین راه ها برای تعریف و طراحی معماری مسجد معاصر ایرانی پرداختن به ایده
های نهفته در تاریخ معماری مساجد ایران باشد از این روی سعی شد تلاش معاصری در جهت
تکمیل و پیشبرد ایده "سبکی" در عین بزرگ کردن دهنه ها و فضاها، انجام
شود.و لذا نتیجه بنایی با سبکترین حالت، متشکل از یک استراکچر و پوسته مشبک(مش)
کششی شد و در یک دیالوگ تاریخی با تمام نمونه های موردی قبل از خود و در جهت ایده
غلبه بر جاذبه،در این پروژه با تغییر جهت نیرو در قوس ، "قوس فشاری" به "قوس
کششی" تبدیل شده است.
نکته دیگری که در این پروژه سعی در امتداد دادن آن است مسئله محور های متقاطع است که در
عین اینکه بین میدان و مسجد ایرانی مشترک است به نظر به نوعی میراث دار محور های
چهار طاقی است لذا سازماندهی کلی توده ها در میدان/مسجد بر اساس محورهای متقاطع به
عنوان یک استراتژی مناسب جهت سامان بخشیدن به توده ها و در نهایت تبدیل آن ها به
یک کل واحد علی رغم متکثر بودن فضاها می باشد از طرفی ایوان های چهارگانه به عنوان
عناصر بی زمان معماری ایرانی به عنوان ایوان های شهری فضای با کیفیت متفاوت و شرقی
و ایرانی را با خود به ارمغان خواهد آورد.
وجه دیگر معاصر بودن مسجد در نسبت آن با جامعه است که در
ترجمه معماری نسبت مسجد با شهر خواهد بود .با توجه به شرایط و شکل زندگی انسان
شهری امروز ، در عصر "مال ها" و "شبکه های اجتماعی"، و در زمانه ای که مسئله مقیاس و "بیگنس" به یکی از مسائل
محوری و تامل برانگیز و تولید کننده مسائل جدید در معماری جهان شده، مسجد در صورتی
می تواند در تغییر و تحولات اجتماعی جامعه همچون گذشته نقش فعال تری ایفا کند ، که
هر چه بیشتر در زندگی روزمره و شهری معاصر به عنوان یک فضای مشارکتی و مردمی حضور
داشته باشد. لذا بعد از سبک شدن و بزرگ شدن فضای مسجد و نزدیک شدن به مقیاس شهر ، شبستان
، گنبدخانه و سایر بخش های فضایی مسجد به
مثابه کل های جداگانه ای درون این "پاکت" کلی مسجد سازماندهی شدند
،مرزهای فضایی "درون" و "بیرون" مسجد کمرنگ شد و در واقع محصول این اتفاق فضای متفاوت و
جدیدی شد به عنوان "مسجد/پلازا "که این فضای سوم در طول زمان قابلیت این
را خواهد داشت که از یک پلازای سرزنده شهری به یک مسجد بزرگ و از یک مسجد بزرگ به
یک پلازای سرزنده شهری و حتی در آن واحد به هردو (پلازا/مسجد) تبدیل شود تا فضایی مشترک
باشد برای همه افراد از همه اقشار ، اندیشه و نژادی، جایی که در آن "درک
مشترک" و "مدارای اجتماعی" هر روزه و روزمره تمرین شود.