مجموعه ی ورزشی دانشگاه هنر
ورزش کردن عملی است که کیفیت آن با بالا بردن تمرکز ورزشکار رابطه ی مستقیم دارد، به طوری که حتی پدیده ای تحت عنوان جاری شدن در ورزش وجود دارد که عبارت است از دستیابی ورزشکار به سطح بهینه ای از تمرکز.
دل مشغولی اصلی ما طی طراحی هر نقطه از این مجموعه، به تعادل رساندن سطح انرژی ورزشکاران و به طور کلی، مخاطبان؛ به منظور ایجاد فضای مطلوب تری برای فعالیتهای انسانی از لحظه ی ورود تا هنگام خروج بوده است.
در این راه ایده پردازیمان متمرکز بر ترکیب بندی و قرارگیری فضاها در کنار یکدیگر به صورت مطلوب و توجه به فرمها و اشکال مجموعه بود.
برای محقق نمودن هدف اول با توجه به نیروهای سایت و همینطور فضاهای داخلی که در هرکدام فعالیت های متفاوتی با سطح انرژی گوناگون رخ میداد، و همینطور سلسله مراتب مواجهه ی با فضاها؛ با توجه به فعالیت های انسانی معماری کردیم.
در پردازش فرم نیز غایتمان رسیدن به فرمی بود که به درستی در سایتی که از شمال آن نیروهای همگرای عمودی کوه ها از سوی زمین به آن وارد میشد قرار گیرد و همچنین به مخاطبمان فرصت آن را بدهیم، هنگام مواجهه با طرحمان با توجه به احساسات و سطح انرژی خود بتواند انرژی مورد نیازش را از فضا و فرم که در عین بی آلایشی فرصت تخیل به او را میدهد، دریافت کند یا به آن القا کند.
در این راستا توجه مان به نقاشی مربع سیاه کازیمیر مالویچ و سبک سوپر ماتیسم نیز جلب شد.
در نقاشی مربع سیاه دستاورد مالویچ فقط قاطعیت در توضیح سوپرماتیسم _ یعنی برتری هنر هندسی و انتزاعی_ و رد همه ی کوشش های دیگر برای آفرینش یک هنر (( پر معنا )) نبود . مالویچ در مقاله ای با عنوان (( از کوبیسم و فوتوریسم تا سوپره ماتیسم)) مینویسید: هنر توانایی ساختن است، اما نه بر مبنای رابطه ی فرم و رنگ، و نه بر مبنای زیبایی شناختی زیبایی در ترکیب بندی، بلکه بر اساس وزن، سرعت و جهت حرکت(...) سطح مستوی نقاشی، آزاد شده از فشار اشیا ، جهان خاص خود را مینمایاند. مربع سیاه ، این نوزاده ی با شکوه و شاهزاده ی استوار مظهر این جهان است.
مربع سیاه در هیچ رابطه ی دیالکتیکی با دیگر عناصر بصری شرکت نمی کند، بلکه قایم به ذات است.
فرم مربع سیاه ، از طریق ی نشانی خود هر گونه فرافکنی ذاتی از سوی تماشاگر را واپس می زند، بطوریکه سطح ازاد شده از فشار اشیا، خلا عظیم، فضا و نابودگی ، قابل رویت شود.
آتوسا صرّافی - سارا بهطاشی
زمستان 1398