شارباغ پیش از هر چیز متعلق به شهروندان محلات در برگیرنده آن است. وظیفه آن زنده سازی تعاملات اجتماعی از طریق فراهم آوردن بستری برای ارائه خدمات شهری و کیفیات مناسب و درخور زیستی است که در طی سالیان از آن دریغ شده اند. شارباغ یک ساختار است که بسته به نیاز های مختلف کارکردهای متنوع بافتهای دربرگیرنده آن، هویتی واحد و در عین حال منعطف را خلق می کند. شارباغ برآیندی است از تعاملات جاری در کالبد موجود بافت شهری، توانایی فضاهای ساخته نشده عمومی در شکل دهی منظر فرهنگی و طبیعی در میان بافت متراکم شهری و خاطره جمعی مناطقی که در دهه های پیشین در کنار مهمترین زیرساختهای ترابری کشوری در تهران مدرن شکل گرفته اند.
شارباغ همچنین متعلق به شهر است. شارباغ در مقیاس کلانشهر تهران انشعابی است از رود-دره کن با تمام قابلیت های آن به عنوان یک محور مهم طبیعی و فضای سبز شهری، تا عمق شهر (قلعه مرغی و راهآهن). محوری که احیای آن به تحول بنیادین بافتهای همجوار می انجامد. در شهری که کیفیات زیستی و طبیعی قربانی سوداگری ساخت و ساز بی رویه و لجام گسیخته شهری گشته است، شارباغ سعی دارد با اتصال به رود دره کن گشایشی برای تنفس در دل شهر ایجاد نماید.
شار باغ نه در عرصه محلی و نه در گستره شهری به دنبال رقابت با دیگر اجزای شهر نیست. بلکه در پی تعریف خود به عنوان جزئی مهم در ارتقاء کیفی کلیتی است که آن را در بر گرفته است، کلیتی به نام کلان شهر تهران.
شارباغ روایتگر خاطره شهری بخشی از تهران مدرن است بی آنکه به دام نوستالژی باز تولید فضاهای گذشته بیفتد، تلاقی گاه و فصل مشترک عرصه طبیعی و قلمرو صنعتی است که بر بستر آن هویت تهران معاصر ساخته می شود.
شارباغ پروژه ای است عام المنفعه که سودآوری اقتصادی آن مد نظر نیست بلکه مفهومی کلان تر، یعنی منفعت جمعی را از طریق زنده سازی بافت های شهری مجاور دنبال می کند. تحقق این امر در گرو ایجاد حس تعلق از طریق جبران کمبودهای فضای جمعی سبز ، کمبود امنیت، کمبود فضاهای گذران اوقات فراغت، کمبود فضاهای فرهنگی، کمبود خدمات شهری و خلق هویتهای محلی بوده، جز با مشارکت تمامی اقشار ساکن در بافت های اطراف از جمله کودکان، جوانان، سالمندان، زنان و مردان، اقشار کم درآمد و اقشار با درآمد کم و متوسط، مهاجران، سازمان های مردم نهاد، ممکن نمی گردد.