اینگونه آغاز می کنم که پروژه مورد علاقه برای هر معمار، اساسا ربط مستقیمی به تعریف او از معماری دارد: اینکه او معماری را چگونه برای خودش تعریف کرده و کدام محصول معماری را نزدیک به این تعریف می داند. با توجه به این بازتعریفِ پویا، پروژه ی مورد علاقه من در هر مقطع زمانی، هر روز و حتا هر لحظه ممکن است متفاوت باشد، اما برای امروز و این لحظه که این متن را می نویسم، این پروژه، کاریست از استیون هال؛ پروژه مرکز فرهنگی و هنری شهر کینگدائو در چین (2013).
در سایت این مجموعه سه مکعب با ویژگیهای فرمال متفاوت توسط یک فرم خطی به هم متصل شده اند و همراه با فضاهای بینابین، سکانس های شگفت انگیزی را بوجود آورده اند. هرچند هال، همواره در طرح هایش سعی در خلق سکانس های منحصر بفرد به کمک عناصری مانند نور و متریال دارد، اما از نظر من این پروژه دارای خصایص معمارانه فراگیرتریست و تفکرات پدیدارشناسانه استیون هال بطور قویتری در این پروژه ظاهر شده است.
در این پروژه هال با خلق فضاهای متفاوت و سکانس های مکاشفه برانگیز مسبب تجربه های- بویژه بصری- گوناگونی در بیننده شده است، اینگونه بنظر می رسد که هال در پی بوجود آوردن تجربه ای واحد از کل مجموعه در بیننده است، که در فلسفه طراحیش از آن بنام تجربه ادغامی enmeshed experience یاد می کند، در این زمان که معماری به شدت تحت تأثیر تکنولوژی است، قایل شدن چنین مرکزیتی برای کاربر و بازنمایی و عینیت دادن به پیچیدگی این امر با فرم ها و ترکیب های ظریف، ساده و هوشمندانه بسیار حائز اهمیت است.
تحت تأثیر همین ایده، ایجاد ارتباط قوی و منطقی بین معماری و لنداسکیپ یکی دیگر از نقاط قوت این پروژه است؛ ارتباطی که به کمک یک فرم خطی بنام حلقه نور ایجاد می شود و عمده فضاهای عمومی را در دل مجموعه شکل می دهد. همینطورحلقه نور به گفته خود استیون هال، سمبلی از طولانی ترین پل روی آب جهان در شهر کینگدائو است، بدینوسیله هال به نوعی بارزه های منطقه ای را در طراحی این مجموعه بطور پر رنگ مورد توجه قرار داده است.
بطور کلی این پروژه بدان سبب که توانسته به وضوح با ایجاد کیفیت هایِ فضاییِ بی زمان و خلق فرم های نسبتن جدید و ساده، گفتمان جامع تری را در معماری معاصر ارائه کند و با احترام به ارزشها و دخالت ظریف در محیط، یک معماری دوست داشتنی را به نمایش بگذارد، پروژه موفق و مورد علاقه من است.
کلیدواژه: استیون هال. مرکز فرهنگی و هنری شهر کینگدائو. پدیدارشناسی. تجربه ادغامی