فرآیند طراحی و ساخت یک محیط کالبدی با درنظر گرفتن انتظارات و نیازهایی که از پروژه خواسته می شود امری سهل و ممتنع است. به همین منظور باید این پرسش را مطرح کرد که آیا معماران قادر هستند ساختمان هایی را طراحی کنند که کالبد آن به ارتقاء خلاقیت و کاهش ناهنجاری های اجتماعی و درونی افراد کمک کند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند درک صحیح عوامل تأثیرگذار بر موضوع نظیر شناخت کاربران، ابعاد وجودی و نیازهای وی، شناخت محیط و... است تا ضمن سازماندهی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوطه بتوان با شناخت فرهنگ کاربران و محیط فکری آنها، راه حل متفاوت و مناسبی را عرضه نمود. حرفة معماری به دلیل ماهیت بین رشته ای خود از مباحثی مانند علوم شناختی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر در بطن خود بهره می برد، درنتیجه نه تنها محصول نهایی طراحی، بلکه فرآیند طراحی و معماری بایستی مورد توجه و بررسی قرار بگیرد. فاصلة بین محیط بالقوه، یعنی محیط ذهنی و آرمانی طراح و محیط بالفعل یعنی محیطی که ساخته می شود و مورد بهره برداری قرار می گیرد فاصلة زیادی است. درصورتی محیط بالقوه به محیط بالفعل تبدیل می شود که شرایط اجتماعی، فرهنگی و روانی مخاطبان محیط درنظر گرفته شود. اهمیت شناخت کافی از موضوع طراحی، نقش تعاملی محیط فیزیکی در پیشبرد یا سرکوب افراد و همچنین بهره جستن از این تعامل از مهمترین عوامل هستند. بنابراین، ایجاد بستر و محیطی مطلوب برای امر آموزش، بدون توجه به مبانی روانشناسی محیطی به نظر امری ناشدنی است. به بیان دیگر، برای تحقق چنین امری، یعنی ایجاد محیط کالبدی مطلوب و درخور برای آموزش و توانمندسازی «زنان سرپرست خانوار» که در اینجا مورد بحث است، همواره باید آموزه های علم روان شناسی محیطی که همانا توجه به همة جوانب محیط اعم از محیط اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و...، کاربران فضا و محیطی که بنا در آن اسقرار می یابد را درنظر آورد.
در روند طراحی پلان مجموعه، معیارهای امنیت بصری و محیطی، درونگرایی و عوامل اقلیمی مانند نور و نحوة نورگیری مورد توجه بوده اند. از همان ابتدا و در اتوودهای اولیه با تجزیة کابری ها و اتصال آنها ازطریق خرده فضاهای باز و فضای سبز و تفکیک عرصه ها به سه عرصة عمومی، عمومی – خصوصی و خصوصی سعی بر این بوده است که اصل سلسله مراتب رعایت شود، تا فضایی مطبوع از نظر احساس آرامش و تعلق خاطر ایجاد گردد. برای رسیدن به پلان نهایی سعی بر این بود که از نوعی سازمان دهی فضایی استفاده شود که هم حس درونگرایی و محرمیت حفظ شود و هم عرصه های مختلف مجموعه در عین ارتباط با یکدیگر تداخلی در عملکرد آنها به وجود نیاید.