فارنس ورث میس ون دروهه در مقایسه با خانه های معاصر دیگرش نه تنها سازه جسورانه ی خانه آبشارِ فرانک لویدرات را ندارد، بلکه از ذکاوت و نکته بینی لوکوربوزیه در ویلا ساووا هم عاری است. سازه این بنا با سازه ی خاصی که با آن مقایسه می شود؛ خانه ی شیشه ای فیلیپ جانسون در نیو کانن، کاملا متفاوت است. خانه شیشه ای مانند یک معبد یونانی بروی زمین مربع شکلی بنا شده است. خانه فارنس ورث سفید است ، در حالیکه سازه فلزی خانه شیشه ای به رنگ مشکی رنگ آمیزی شده است، کلیه قطعات آن به زمین متصل شده است. در بنای این ساختمان از مصالح سنگین و مستحکم استفاده شده است ولی در خانه فارنس ورث از مصالح سبک و انعطاف پذیر.
معماری خانه فارنس ورث تکنولوژی را به حد اعلا به کار گرفته است و هنوز به نظر می رسد که حتی بیشتر از طرح های دیگر از انعطاف پذیری، تلقین ارامش و همزیستیِ مسالمت آمیز با پیرامون برخوردار است. مدرنیته ی متبلور در فارنس ورث به ما می گوید مدرنیسم و تکنولوژی با اعتدال، آرامش و متانت و جنبه های باستانی تمدن و تاریخ کهن شهرنشینی انسان ها در تضاد نیست. توصیف حس راحتی خیال و آسودگی زمانیکه شما در خانه قرار دارید، بسیار مشکل است زیرا این حسی غیر منتظره و غیر قابل توصیف است. ما فکر می کنیم که معماری میس بسیار انعطاف ناپذیر است. در حقیقت این اتفاقی نیست، اما تحت کنترل هم در نمی آید. خطوط واضح و مشخص پلان ها آنجا نیستند تا به شکلی که خودشان هستند ما را صاف و خالص کنند. بلکه آن ها نظم و ترتیب خاصی را اعمال می کنند ـ هیچ کس در یک فضای میس گونه احساس آشفتگی خیال نمی کند ـ اما شما احساس می کنید که با دقت، به دور از محدودیت، چیزی شما را آزاد می گذارد. هر فردی که وارد این پوش طبیعی با ان ساختار منطقی می شود، به این واقعیت اگاه است که بدن خود را، مثل درختان بزرگ افرا، قطعه ای از طبیعت بداند.
برای مطالعه نسخه کامل متن منتقد معروف معماری پل گلدبرگر بر این بنا ـ که به گمان خود میس حد اعلای ازادی بود و درون گرایی و تبلور مقیاس انسانی ـ ببنید مقاله "خانه فارنس ورث؛ عبور از شی وارگی مدرنیستی و تجسم متافیزیک مکان" را با برگردانی از محمد گرمنجانی.