"شهری" مهمترین نوع انسان قرون وسطایی محسوب می شود، روسو این سئوال را مطرح که چه وجه اشتراکی میان گدا و شهروند که همه به هر حال شهری هستند وجود دارد؟ وجوه اشتراک یک فلورانسی و یک مون بریستونی در چیست؟ و چه اشتراکاتی میان یک شهری متقدم مربوط به اولین مراحل رشد مدنی با نسل بعدی قرن پانزدهمی ان وجود دارد؟ هر تفاوتی هم وجود داشته باشد، اجبارا با هم برخورد می کنند. همه به یک دنیای کوچک و مملو از جمعیت تعلق دارند . . . که در ان اداب و معاشرتی که برای انسان روستایی بیگانه است جاری می باشد، شیوه خاص زندگانی همراه با استفاده روزمره از دنار(سکه پول) و رویکردی اجتناب ناپذیر به سوی دنیای مادی.
انسان شهری قرون وسطایی از ان نوع فرهنگ جمعی بهره مند می گردد که در تمام مناطق شهری نقش و ویژگی اموزندگی و تعلیمی دارد: مدرسه، مرکز بازار، مهمان خانه، نمایش خانه و تئاتر، تئاتری که در ابتدا در صومعه ها و کلیساها و بعدا در میادین عمومی به اجرا درامد تا تبیین کند که شهر قرون وسطایی نه تنها مرکز فعالیت های اقتصادی مانند مرکزی برای کسب و کار و صناعت، ایجاد بازارها و صرافی ها و بعدها بانک ها، بلکه اولین قدم ها به سوی یک مدل دمکراتیک نیز بودند.
فریبا شفیعی در مقاله معماری گوتیک آلمانی؛ پیش پردازش سکولاریزاسیون شهری با تمرکز بر المان به سهم معماری در این دگرگونی و نهایتا دگردیسی ماهیتی می پردازد