استاکر یا راه بلد یا راهنما در رمان پیک نیک کنار جاده (1971) بوریس و ارکادی استروگاتسکی به ادمی اشاره دارد که جانش را در منطقه ای مرموز و تحت تاثیر قدرت های فراتر از پتانسیل های شناختی انسان که گویی فاجعه ای را از سر گذرانده، به خطر می اندازد تا به چیزهای ارزشمندی دست یابد.
راه بلدِ دیوارِ پروژه وال استاکر wall stalker دفتر معماری وآی نیز دقیقا به شخصی ارجاع دارد که دل به همان ریسک های می بندد تا در دیواری به همان میزان مرموز به چیزی ارزشمند دست یابد. راه بلدِ دیوار یک روایت تصویری معمارانه است که در ان شخصیت های فیلمِ استاکرساخته اندره تارکوفسکی به قهرمان هایی تبدیل می شوند هجرت کرده از شهر آیکن ها، به دنبال جوهره معماری. پس از نمایش عنوان اولیه، اولین نمای وال استاکر چشم اندازی از ایگوْویل را به نمایش می گذارد؛ پایتخت ایگو که خط اسمانش مملو از مخروبه های ایکن های هبوط کرده است. در این محیط مابعدِ فاجعه، برای سه شخصیتی که تصمیم دارند از میانه این شهرِ ماحصلِ بدبینیِ انسان عبور کنند و به دیوارِ معجزه ی، به گمانشان، حاوی جوهر معماری برسند، هیچ نشانی از امید وجود نـــــــدارد.
زمانی که شخصیت های روایت شهر را پشت سر می گذارند، خود را در یک سفر مالیخولیایی، میان چشم اندازِ برزخی ویرانه ای مابعدِ آیکنیک می یابند. شخصیت ها مغروق در بیابانی خالی در حالی که اخرین امیدهایشان را نیز از دست رفته می بینند، به دیوارِ معجزه ای می رسند که به دنبالش می گشتند. حضور مرموز این عنصر وهم الود به واسطه سکوت بصری مواج در اتمسفر برجسته تر می گردد.
دیوار بری از هر نوع سمبولیسم و زیبایی شناسی ایده ئلژیک است و تنها چیزی که برای هر سه رهروی خسته و وامانده دارد، سکون تجسد یافته اش است. پس از اتمام سفر از پیش برنامه ریزی شده شان، مخمصه هر سه مسافر جا کن شده چگونگی درک جوهر و ذات دیوار است. از ان لحظه به بعد، شهر و زندگی هاشان هیچگاه به مانند قبل نخواهد بود. راه بلدِ دیوار، مسافرتی است تصویر در ناخوداگاه تخیلی معماری، فتومونتاژی است تصویر کننده ادیسه سه مرد از میان دیالکتیک معماری و شهر. دفتر معماری وآی ترکیبی از دوازده بخشی را افریده که نه فقط به تصاویری از فیلم تارکوفسکی وابسته است بلکه تصاویری از اثار لیزیتسکی، ولادیمیر تاتلین، پائلو سُـلری ، کسپر دیوید فردریش و جیام باتیستا پیرانزی را در قامت کلاژ ارائه می دهد تا طرحی مملو از سمبولیسم بیافریند که به طور همزمان تمامی شان از بافت اصلی شان کنده شده اند.
دیوار همیشه نقشی عمده در تدوین پروژه های شهری داشته است،
نوشتار لـِـبُس وُودز با نام دیوارهایِ تغییر؛ لبس وودز و هرمنوتیک عناصر شهری با برگردانی از فریبا شفیعی دیوار را به مثابه مرکز ثقل تغییر در فضای شهری تعریف می کند.
رم کولهاس نیز در پروژه تبعید یا زندانیان خود خواسته معماری به دنبال بازتفسیر دیوار و میزان اختیار انسان بوده است.
سارا وایتینگ نیز در نوشتار فضاي اعتراض؛ وقتي سخن منطقه بندي شده است نظام مرزبندی و حد گذاری شهر را برای جلوگیری از به سخن امدن فضای عمومی تبیین می کند.