کانسپت ان چیزی است که معماری را از یک ساختمان ساده جدا می کند، نه فرم.
|
معماری ان چیزی که در ظاهر به نظر می رسد نیست، بلکه ان چیزی است که درگیر هستندگی اش است
|
معماری صرفا به شرایط طراحی ارتباطی ندارد بلکه می تواند طراحی شرایط نیز باشد
|
معماری فقط دانشِ فرم نیست، بلکه فرمِ دانش نیز هست.
|
بالا: لذت واقعی از معماری، بعضی وقت ها به طراحی یک جنایت هم نیاز دارد.
پایین: معماری به همان میزان که به واسطه کنش هایی که بر ان ها تکید می گذارد تعریف می شود به وسیله دیوارهایی که فضا را محاط می کنند نیز تعریف می شود. قتل در خیابان با قتل در یک کتدرال فرق دارد، همان طور که عشق در خیابان نیز عمیقا با خیابان عشق متفاوت است.
|
بالا: مهمترین بارزه ی معمارانه ای که می توان در مورد این ساختمان بدان اشاره کرد، وضعیت فرسایشی است که ساختمان تحت شمول ان تدقیق شده است.
پایین: معماری تنها ان جایی بقا می یابد که ناقض فرم مد نظر عموم باشد، انجایی که با تخطی از نظم تاریخی تحمیل شده، روی در نقض خود می کشد.
|
بالا: هوس رانی غالبا فائق می اید، حتی بر عقل باورترین ساختمان ها.
پایین: معماری عملی عمیقا اِرُتیک است، صرفا با افراط است که معماری هم می تواند به اشکارسازی نشانه هایی از خرد نائل اید و هم به حدوث تجربه ی حسی فضا.
|