کتاب فرهنگ شهرها نوشته لوییس مامفورد مواد خام تحلیلی بی نظیری را از منابع متعددی گرد اورده است، این منابع خام به گونه ای تنظیم شده اند تا از شهر به مثابه بخشی از درام انسانی یاد کند. کتاب که به نوعی تکمله ایست بر کتاب تکنیک ها و تمدن بر مفاهیمی همچون مسکن شهری و برنامه ریزی منطقه ای تاکید می گذارد.
مامفورد سعی می کند نیروهای متلاشی کننده تمدن را در اوج وضعیت های شهری پیدا کند، برای نیل به چنین هدفی او رشد شهرها از دوره قرون وسطا را پی می گیرد و امکانات افریدن فرم، نظم و طراحی در شهرهای مدرن را راست ازمایی می کند. لوییز مامفورد در کتاب فرهنگ شهرها، موکدا از تمرکز زدایی سخن به میان می اورد و به کرات بر دوری جستن از شهرهای بزرگ تاکید می گذارد.
جین جیکوبز که فارغ از موافق یا مخالف بودن با مامفورد بی نهایت متاثر از اوست، ایده ای دیگرگون دارد، او در کتابش مرگ و زندگی شهرهای بزرگ امریکایی حین بحث در مورد برنامه ریزی و طراحی شهری مدرن ارتدکس، لوییس مامفورد را متهم به هم دلی با این سیاق برنامه ریزی و طراحی شهری می کند، جیکوبز کتاب فرهنگ شهر ها را به "صورت بندی کاملا جهت گیرانه و بیمارگونه" [متهم می کند]، از نظر او "مامفور و دیگران شهر و تحولات شهری را به کلان شهر، تیراناپولیس و مرگْ شهر تقسیم می کنند، شهرهایی ستمگر، هیولا صفت و زندهْ مرده" به گمان او این صورت بندی"بایستی از میان برداشته شود."
ایده فرهنگ در کتاب ـ علی رغم جایگاهش در عنوان کتاب ـ برای مامفور چیزی بی نهایت ساده و البته تا حدودی مبهم است، شاید واژه ای باشد برای بسط دادن و عمومی کردن رفاه انسانی، همان گونه که وی از فرهنگ غیر متروپلیتنی، فرهنگ شهری، فرهنگ های سرامد و فقر فرهنگی سخن می گوید. به رغم تمامی این گزاره ها، فرهنگ شهرها همچنان یکی از کلاسیک های ارزشمندی است که در جزییاتْ تاثیر صنعت بر شهرهای قرن نوزدهمی، ان دوره ای که وی پارینه فنی می خواند، را تدقیق می کند و البته بایستی این واقعیت را پذیرفت که کتاب بر قوام تغییراتی که قرن بیستم و تاثیرات دوره بعد از جنگ ـ انگونه که به طور مثال هنری لِـفِــوِر نشان می دهد ـ بر تحلیل ما از شهرها می گذارد ناکافی می نماید.
شایان ذکر است این کتاب توسط مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری با برگردانی از عارف اقوامی مقدم در اختیار فارسی زبانان قرار گرفته است.
اتووود در دو یادداشت لوییس مامفورد در جایگاه یک روزنامه نگار به قلم مهدی معیت و لوییس مامفورد؛ ناجیِ مغمومِ درامْشهرِ[ نا] موجود به بررسی دیدگاه های لوئیس مامفورد در مواجه با شهر و جایگاه وی در میان دیگر نظریه پردازان شهر می پردازد.