شهیرا حامد فارغ التحصیل آکادمی علم و تکنولوژی اسکندریه, مصر در رشته ی معماری است. او مطالعات خود را با مدرک کارشناسی ارشد در موسسه ی معماری دانشکده ی هنرهای کاربردی وین دنبال کرد. آثار شهیرا غالباً ملهم از طبیعت و فرهنگ اجتماعی می باشد.
شهیرا پروژه ی پی آمده را چنین شرح می دهد:
این پروژه پایان نامه ی فارغ التحصیلی من در دانشگاه هنرهای کاربردی وین در سال 2012 است. در این پروژه ما یک ایستگاه قطار جدید برای وین را مدنظر قرار دادیم. بر این سیاق ایستگاه وستبنهاف موجود یا باید تغییر می کرد و یا با دیگری جایگزین می شد.
تصمیم بر آن شد که ساختمان موجود با ترکیبی از سازه هایی که بیانگر پیچیدگی هایی در حال انحدام هستند حفظ شود. مداخله ی من برآمده از طبیعت و فرهنگ می باشد. که در پس این خصیصه ی جدل گونه اش, در قصد بازگرداندن چیزی است که در علم آن را "نظم خودانگیخته" می نامند. گرچه می تواند ظاهر خود را حفظ کند اما در نگاه عقل جمعی بی نظمی خوانده نمی شود.
بدیهی است که این پروژه عکس العملی در مقابل عقل گرایی افراطی است. اما در پی آن است که پیچیدگی های طبیعت را به سطوح شهری تزریق کند. در این مسیر پروژه در واقع یک پروژه نیست تصور من بر این مبنا شکل گرفت که پروژه توسط خودش ایجاد شود. با بیان نه تنها واقعیت های بیرونی بلکه نمونه ی درونی آن. ممکن است این اثر را یک کار اپیتمه وار بدانیم تا یک کار پرومته ای. اما نهایتاً رابطه ای علت و معلولی این اثر را شکل می دهد تا رابطه ای خطی.
با همه ی اینها اثر یک تأمل معمارانه در زمان است. و هم چنین از آنجایی که من پیش بینی می کنم سازه بازتاب دهنده ی دگردیسی, گذرزمان, تغییر, کم دوامی و حتی بن مایه ی تخریب است که توسط لایه های معماری عام نادیده انگاشته شده است. به چه میزان جامعه برای زندگی در چنین معماری باز خواهد بود؟ من نمی دانم. ممکن است این مکان با این حال که معماری راحتی نیست اما دوام یابد.اما من فکر می کنم هنر واقعی و حتی معماری, باید از ساختن آنچه که مصداق راحتی است, خودداری کند. در غیر اینصورت, چگونه یک اثر غیر منتظره شانس ظهور پیدا می کند؟
یک چیز جدید غالباً قدیمی است, به همین دلیل است, که در این مسیر کار من هم به سمت آینده سوق دارد و هم گذشته. زمان به ذات در ارائه ی کالبدی اثر نهادینه شده است. از آنجا که زمان نمودی از طبیعت است, من امید به تلفیقی از هر دو داشتم. بیگانه ای که شاید ریشه در گذشته و رویی در آینده داشته باشد اما در حال حاضر نادیده انگاشته شده است. اگر این اثر آشوبی است که از مفاهیم منفی محروم مانده, شاید ما دوباره شانس رسیدن به جنبه های مثبت آنچه که نظم خودانگیخته می نامیم را داشته باشیم.
.