اگر خانه شما، محله زندگي تان و حتي شهرتان، بخشي از يك مجموعه تلويزيوني باشد، چه مي كنيد؟ يك جهان جعلي، همچون آرمانشهري كوچك، محلي ست كه ترومن بربنك زندگي مي كند ؛ پيچيده در دروغ ها و نقش ها با غالب هايي روزمره و فضاهايي واقعي.
اين فيلم، سوالي ست از ايده ي يك " واقعيت " كامل و مشكلات زندگي در حومه شهر با سناريوهاي از پيش تعيين شده و قابل پيش بيني. از ديدگاه شهرسازي و معماري اين نگراني پيش مي آيد، كه ما تا چه حد بر دنياي اطرافمان كنترل داريم؟ و تا كدامين مرز ما طراح واقعي آنچه مي خواهيم، هستيم؟ و آيا اين انتخاب هاي تصادفي، اختياري، بي ترتيب ، در اصل از نظر ما " كمال " و " حقيقت " هستند؟
در فيلم پيتر وير، ما شاهد زندگي ترومن بربنك مي باشيم كه در اصل سناريويي از پيش نوشته شده در نمايش يا مستندي واقعي ست ؛ نمايشي كه او در زندگي حقيقي اش، ستاره آن است و در هر قدم او را دنبال مي كند. فيلم نشاط وي را در زندگي به ظاهر " كامل " و شهر ايده الش نشان مي دهد ؛ يوتوپيايي از پيش نوشته و مكتوب.
خانواده، همسايگان، همكاران و دوستانش، بازيگران بزرگترين توليد فيلم تلويزيون هستند. درخواست ها و تمايلات وي ، در طلب خشنودي و زندگي كامل تر شروع مي شود. اين سوءاستفاده از ترومن براي جلب مخاطب شبكه تلويزيوني اش، تفسيري قدرتمند از جامعه مدرن را نشان مي دهد كه به طور فزاينده اي، تعاملات زندگي مان را با ارتباطات و برنامه هاي تلويزيوني پوشانده ايم و به دنبال" زندگي ايده ال " ، دست از زندگي واقعي خود كشيده ايم. اين فيلم محو شدن افزاينده حريم ميان واقعيت و داستان ، حقيقت و درام را نشان مي دهد ؛ همانگونه كه وير مي گويد:
" ما همه به اين شبكه هاي جهاني متصليم. ما آنجاييم ؛ در تماشاي جهان. همه ما به جنگ خليج فارس، همچون برنامه اي نمايشي مي نگريم. دوربين ها از همه چيز فيلم مي گيرند و در حال حاضر هيچ تاسف و تعجبي از ديدن و شنيدن يك حادثه وحشتناك وجود ندارد. ما خبر كشته شدن يك كودك را مي شنويم و به ديدن كليپ هايي كه پدر و مادرش از بزرگ شدنش گرفته اند، مي نشينيم. مثل يك فيلم است ؛ بسيار غير قابل باور و عجيب. "
فيلم همچنين، آرمان هاي مدرن و سطحي " زندگي ايده ال " وعده داده شده را به بحث مي گذارد ؛ يك زندگي به سبك حومه آمريكاي شمالي. اين معماري پرسش برانگيز ما در تفسير روش هاي مدرن و گستردگي هاي بي هدف هر متروپليتن است.
معماري نمايش ترومن، بسيار قابل توجه است، منطقه اي در فلوريدا كه در برنامه توسعه شهري آن به همين صورت ساخته شده است.چهارصد خانه كه همگي به صورت ساختمان هاي منحصر بفرد و جداگانه اي ساخته شده اند ؛ البته با قوانيني سخت گيرانه و مشخص در جزئيات و اندازه ها. اين آيين نامه شامل چگونگي چمن حياط ها، دكوراسيون خارجي و شرايط نگهداري باغ نيز مي باشد. اين نوع خاص از توسعه شهري كه نام " شهر ويكتوريايي مدرن " گرفته، با خيابان هاي باريك، نرده هاي حياط مشابه و خانه هاي نزديك به هم به منظور تشويق به پياده روي و روابط همسايگي، بسيار ساختگي ست و چشم اندازي ايده ال اما مصنوع را ارائه مي دهد.
مشخصات اصلي فيلم:
محصول سال 1998 از آمريكا
كارگردان: پيتر وير
نويسنده: اندرو نيكول
بازيگران: جيم كري ، لارا ليني ، اد هريس ، نوا امريچ ، ناتاشا مك الون
اتووود برای یوتوپیا و تفاسیر متفاوت از ان ارزش قائل است، شاید مهمترین منبع برای تحلیل این مفهوم بر اتووود را بتوان در نوشتار "جهانِ مدرن در دو روایت؛ از یوتوپیایِ تامس مور تا عالمِ طبیعیِ تاریخیِ ماکیاوللی" نوشته داریوش آشوری مشاهده کرد، نوشتار "یوتوپیا و بحران اصالت" نوشته فریبا شفیعی نیز تلاش دارد بر نگره توتال مستتر در ذات یوتوپیا نقبی زند، حتی تلاش برای نشان دادن ابهامات موجود در نگاه لوکوربوزیه، اسکار نیومیر و فرانک لوید رایت به شهر نیز در همین راستاست، تمرکز ویژه بر "ارکوسانتی" شهری که پائولو سولری با ایده ال هایش گام در ساختش نهاد نیز می تواند اهمیت عینیت گرایی در مواجه با یوتوپیا را نشان دهد، تلاش برای ارائه تصویری کامل از جنبش متابولیسم ـ در سه مقاله [اینجا]، [اینجا] و [اینجا] که عملا یک گرایش عمیقا یوتوپیایی با محوریت تکنولوژی است نیز در همین راستا قابل تحلیل است، ارائه نگاه امثال ژیژک و ژان بودریار به این مفهوم نیز تلاشی بوده است برای مواجه با تئوری پردازی یوتوپیا و همچنین معرفی کتاب هایی همچون "خروج از یوتوپیا، انگیزش های معمارانه از 1956 تا 1976 " و "توپولوژی ها؛ یوتوپیای شهری در فرانسه دهه 1960 و 70 " نیز می تواند نگره معمارانه حاکم بر یوتوپیا در دهه های اخیر را نمایندگی نماید.