فيلم " پاريس، دوستت دارم " در واقع فيلمي ست بلند متشكل از چندين فيلم كوتاه كه در كنار هم قرار گرفته اند تا هويت هاي چندگانه پايتخت فرانسه را به تصوير در آورند. مجموعه 18 قطعه منتخب از 20 فيلم گرفته شده در انتها، اين فيلم را به عنوان تلاشي موفق از به كارگيري سينما براي بيان جنبه هاي مختلف يك منطقه شهري بدل نموده است. همچنين، توجه شما را به نحوه هاي متفاوت نگرش به يك شهر، جلب مي كند و شناخت آن را به ادراك و تجربيات ما از فيلم وابسته مي كند.
به تصويري از برج ايفل فكر كنيد، به خيابان هاي متنوع پاريس و امتداد اين خيابان هاي زيبا و روشن بر طرح كلي شهر كه بر روي سنگي از مرمر نقاشي شده اند. حال تصور كنيد كه اين سنگ شكسته است و به قطعاتي رنگارنگ كه هر يك عنصري از پاريس را نمايش مي دهند تبديل شده اند. فيلم " پاريس، دوستت دارم " موزاييكي از 18 قطعه باشكوه است كه به هم متصل شده اند ؛ تكه هايي منحصر بفرد در رنگ بندي هاي متفاوت، الگوهاي متنوع، شيوه هاي گوناگون و بينش و نگرش هايي متمايز و قابل تامل.
بر خلاف ديگر آثار تصوير- محور كه از موضوعات مشابه و يا درهم آميختن شخصيت ها استفاده مي كنند؛ اين مجموعه از فيلم هاي كوتاه – كه هر يك همچون يك بند شعر در قصيده اي براي شهر عشق هستند – جز در معماري رايج در زمينه هاي خود، وجوه اشتراك كمي دارند. فيلم كه تجربه اي متفاوت از نگاه هاي گوناگون به يك شهر است، در يكسان سازي قطعات تلاشي نكرده است، حتي در متصل كردن نقاط مشترك بين سكانس هايي كه از معماري هاي محلي مشابه و متراكمي استفاده شده است. در عوض از خصيصه هاي منحصر بفردي استفاده كرده است، كه براي كساني كه با اين كارگردانان كار كرده اند، آشنا و قابل شناخت مي باشند. از هيچ فيلتر و يا تنظيمات مشابهي براي يكنواخت كردن بوم اين فيلم استفاده نشده است.
اينكه قطعه اي كه مي بينيد از كدام كارگردان است، اهميتي ندارد تا آنجا كه موضوع مشترك فيلم با وجود تمام فردگرايي كارگردانان، حفظ شده است : ادراكي از هستي و ذات پاريس و وجوه چندگانه عشق ورزي.
مشخصات اصلي فيلم:
محصول سال 2006 از فرانسه و آلمان
كارگردانان : جوئل ايتان كوئن ، ايزابل كويكت ، گاس ون سنت ، ژرارد دوپاريو ، الفونسو كرن ، وينچنزو ناتالي ، اوليور اسايس ، فردريك ابرتين
نويسندگان : امانوئل بنبيهي ، برونو پدليدس
بازيگران : گاسپارد اليل ، كاتالينا ساندينو مورنو ، سرجيو كاستليتو ، ميراندا ريچاردسون ، لئونور وتلينگ ، ژوليت بينوشه ، نيك نوتل ، مگي گيلنهال ، فاني اردنت ، وس كريون ، اليجا وود ، الكساندر پين ، ناتالي پورتمن ، جرارد دوپاريو ، باب هسكينز ، بن گزار ، استيو بوچمي
نگاهي داشته باشيم به فيلمنامه هاي متنوع برخي از قطعات فيلم با عنوان هاي اصلي شان، داستان هايي كوتاه و گاه درام كه در كنار هم تصويري متحد و متقارب از پاريس را به نمايش مي گذارند.
Montmartre
مردي در اتومبيل پارك شده اش در خيابان مونتمار نشسته است و هنگامي كه يك زن رهگذر در كنار وي از هوش مي رود، به كمك او مي شتابد.
Quais de Seine
مرد جواني كه همراه با دو دوستش براي خوشگذراني به خيابان رفته است، با زن مسلماني آشنا مي شود.
Le Marais
مرد جواني ، خود را شيفته فروشنده اي مي بيند و به توضيح باورش بر ملاقات روح هاي مشترك براي وي اصرار مي كند ؛ حال آنكه متوجه نيست كه وي زبان فرانسوي را نمي داند.
Tuileries
نمايي كمدي از درگيري يك توريست آمريكايي با زوجي جوان در ايستگاه متروي تويلري، به دليل شكستن قاعده نگاه نكردن به چشمان رهگذران را نمايش مي دهد.
Loin du 16e
زن جوان مهاجر، قبل از آنكه فرزندش را به مهدكودك بسپارد، به زبان اسپانيولي براي وي لالايي مي خواند. پس از آن به منزل كارفرماي ثروتمند خود در مسافتي بسيار دور مي رود و همان شعر را براي كودك كارفرمايش مي خواند.
Porte de Choisy
به بيان كمدي از مكالمه اي ميان فروشنده محصولات آرايشي با يكي از مشتريان سرسختش در محله چيني ها مي پردازد.
Bastille
با مشخص شدن مريضي شديد زن، شوهرش تصميم براي ترك وي و پيوستن به معشوقه اش را تغيير مي دهد و بار ديگر خود را عاشق همسرش مي يابد.
Place des Victoires
مادري عزادار در مرگ پسر كوچكش، با ديدن گاوچراني جادويي به آرامش مي رسد.
Tour Eiffel
پسري داستان عاشق شدن والدينش در زندان را روايت مي كند.
PARC Monceau
مرد مسني در ملاقات با زني جوان، در مي يابد كه وي دختر خود اوست. در يكي از سكانس هاي اين قطعه، در يك شات پيوسته از يك فروشگاه محصولات فرهنگي، ويترين مغازه با پوسترهايي از كارگردانان همين فيلم پوشيده شده است.
Quartier des Enfants Rouges
يك بازيگر زن امريكايي مقداري حشيش مرغوب از يك دلال بدست مي آورد.
Place des fêtes
يك مرد نيجريايي بر اثر اصابت چاقو در بستر مرگ است و از امدادگري يك فنجان قهوه مي خواهد. زن در حين تهيه قهوه، به ياد مي آورد كه در گذشته اين مرد در يك نگاه عاشق او شده بوده است. زماني كه با قهوه به وي مي رسد، او را مرده مي يابد.
Quartier de la Madeleine
يك توريست جوان به خون آشامي دل مي بازد.
Quartier Latin
يك زوج ، پيش از طلاق رسمي شان براي خوردن آخرين نوشيدني به يك بار مي روند.
14e arrondissement
يك پستچي جوان از دنور، با زبان فرانسوي خشني از عشقش به پاريس مي خواند.