رضا عابدینی یکی از چهره های پیشرو بود که به همراه طراح گرافیک مرتضی ممیز در مکتب ایرانی پدید آمد. آثارعابدینی بر هویت فرهنگ ایرانی متمرکز بود چنانچه این رهیافت مشخصه ی آثار هنری او شد. عابدینی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه هنرهای زیبا در سال 1985 ارتباطات بصری در دانشگاه هنر تهران را آموخت. جایی که او در سال 1992 لیسانس هنرش را اخذ کرد. در سال 1993 او استودیو رضا عابدینی را راه اندازی کرد, و مدیر مسئول بخش هنر مجله ی "منظر" شد.
از سال 1997 رضا عابدینی یکی از اعضای جامعه ی طراحان گرافیک ایرانیان و همچنین سرپرست کمیته ی فرهنگی در سال 1999 بود. عابدینی در سال 2001 عضو ای جی آی (اتحادیه ی گرافیک بین الملل) شد. علاوه بر این, او یکی از اعضای داوران در چندین دوسالانه در همه جای جهان بوده است. و همچنین جوایز متعددی در حوزه های مختلف را به خود اختصاص داد. در سال 2004 او اولین جایزه و مدال طلا در هشتمین دوسالانه ی بین الملی پوستر در مکزیک را دریافت کرد.
جوایز دیگری مانند جایزه ی نقره در دومین دوسالانه ی پوستر بین المللی در کره, جایزه ی اولین دوره ی دوسالانه طراحی پوستر جهان اسلام در ایران در سال 2005, مدال برنز در دوسالانه ی پوستر بین المللی در چین در سال 2006 و مدال نقره در دوسالانه ی پوستر بین المللی ورشو هم از این دست می باشند. از منظر طراحان غیر ایرانی عابدینی یکی از هنرمندانی می باشد که به سبب حجم زیادی از ارجاعات بومی در آثارش شناخته شد.
آنچه اثر او را بسیار جذاب می سازد برخی از کدهای پر معنای مدرنیته ی غربی با میزان شگفت آوری از چیزهای عجیب و غریب می باشد. عابدینی در آثارش راه حل گرافیکی جذاب و اصیلی را پیشنهاد می کند. نوشتن خطی سنتی با اضافه کردن ابداعات غربی ویژگی اصلی آثار او می باشد. به عنوان مثال سال 2000 در پوستر رقص و پیام, او یک ترکیب به شدت خوانا, بازی با علائم گرافیکی, فن چاپ, خطاطی و تصاویر را در یک بافت متنی حیرت انگیز, با گردآوری, گروه بندی و همپوشی عناصر خلق می کند.
در این روش او رابطه ی معمول بین تصاویر و متن را واژگون کرده است: این انگاره در کنار تصویر و در داخل آنها یافت می شود (تایپوگرافی تیره بر روی تصاویر روشن, تایپوگرافی روشن بر روی تصاویر تیره ) و علتی است که به موجب آن طرح های او به مثابه یک پدیده ی متحد دیده می شود: رنگ های ملی و سبک های بین المللی از تصویر, خطاطی ایرانی و تایپوگرافی غربی, در یک ترکیب قوی از تصویر – متن نمود می یابد. نهایتاً می توان این چنین نتیجه گرفت که آثار عابدینی در یک سهولت و خودانگیختگی درگیر است – چنانچه نمی توان آنها را طرحی بسیار غامض دانست – این آثار بیشتر به مثابه یک پیام رقصان حقیقی می مانند.