بیابان دریفتبوت چشم اندازی از جامعه ی کوچ گرا,آلترناتیو و رخداد محور را می کاود, جامعه ای که به دنبال فرار از سبک زندگی جهان وطنی و غیر قابل تحمل شهرنشینی است. و خواستار زندگی ساده و در عین حال عمیق می باشد. این طرح به دنبال فرار از فرهنگی با تراکم شدید, کیفیت بد هوا, وابستگی به ماشین و ماده گرایی مالکیت است. این تمدن کوچ گرا در چشم انداز بی ثمر بیابان از دریای سالتون ظهور کرده است.
هدف این طرح فراهم آوردن یک مکان جدید برای رویدادهای بزرگ مانند کواچلا و برنینگ من است, یک کلونی از ماشین های خودکار که در بیابان سرگردان می باشند. و از الگوهای مهاجرت تمدنی, که شدیداً تحت تأثیر بارزه های از چشم انداز هستند, اقتباس گرفته اند. هر ماشین بدون سرنشین به شکل خستگی ناپذیری به منظور تولید دسته های زیستی از منابع استخراجی محلی در عبور از بیابان عمل می کنند. اهمیت عددی این اجتماع ها و ماشین هایی که تولید می کند آنها را به عنوان یادواره ای از فرایندی بلند پروازانه نشان می دهد که از شکل گیری و خرابی دریای سالتون منتج می شود و در عین حال خود محصولی از نبوغ و فاجعه ی انسانی می باشد. اهمیت مدت زمان عمل ماشین بر منظر و جمعیت عشایری محقق شده, قابل توجه است.