دادا در میانه ی جنگ جهانی اول(18-1914) ظهور یافت, نبردی که ادعا می شود جان هشت میلیون پرسنل نظامی و به صورت تخمینی همین میزان غیر نظامی را گرفت. نتیجه ی یک جنگ خندقی و پیشرفت های تکنولوژیک سلاحی, ارتباطی و سیستم حمل و نقل از بین رفتن بی سابقه ی زندگی انسان ها شد. برای هنرمندان سرخورده ی جنبش دادا, جنگ صرفاً مؤید نزول ساختار اجتماعی است, که منجر به چنین خشونتی می شود: سیاست های فاسد و ملی گرا, ارزش های اجتماعی سرکوبگر و همسانی بی قید و شرط فرهنگ و تفکر.
از سال 1916 تا اواسط دهه ی 1920 هنرمندان در زوریخ, نیویورک, کلن, هانوفر و پاریس یک حمله ی همه جانبه در مقابل نه تنها یک تعریف متعارف از هنر, بلکه در منطق تفکری آن آشکار کردند. " سپیده دمان دادا آنگونه که شاعر تویستان تزارا مورد بازخوانی قرار می دهد " آغاز هنر نبود بلکه سرآغاز بروز نفرت بود."
آرمان های انقلابی و خرابکارانه ی دادا از فعالیتهای یک گروه کوچک هنرمند و شاعر در زوریخ ظهور یافت, و سرانجام با مجموعه ای از استراتژی ها و فلسفه های اتخاذ شده توسط یک شبکه ی بین المللی نه چندان منسجم از هنرمندان با هدف ایجاد فرم های جدید از هنرهای بصری, پرفرمنس, شعر و هم چنین نگاهی آلترناتیو به جهان تطابق پیدا کرد. هنرمندان وابسته به داد یک سبک یا روش معمول به جا نگذاشتند چرا که آرزو داشتند همانطور که ژان هانس آرپ هنرمند فرانسوی بیان می کند: " از بین بردن مکرعقل و کشف یک نظم بی خردانه."
نقش هنر بصری در دادا
برای هنرمندان دادا, زیباشناسی آثارشان در درجه دوم اهمیت قرارگرفت و ایده برایشان اولویت داشت چنانچه شاعر دادا هوگو بال اذعان دارد: " برای ما, هنر در خودش به یک پایان نمی رسد." اما این یک فرصت برای درک حقیقی و اتنقادی از زمانه ای که ما در آن زندگی می کنیم, بود. دادائیست ها هم مدرنیته را با آغوش باز می پذیرند و هم از آن انتقاد می کنند. آثار دادائیست ها با منابع تکنولوژی, روزنامه, فیلم و تبلیغات که به شکل فزاینده ای زندگی معاصر را تعریف می کند, نمایان شد.
آنها همچنین در یک چارچوب تجربی و برانگیزاننده آنچه که هنر و کار هنری می تواند باشد را باز تصویر کردند. استفاده از مصالح غیر عادی و روشی مبتنی بر شانس آثارشان را با خودانگیختگی و گستاخی ترکیب کرد, آنها با برش و چسب تکنیک کولاژ و فوتومونتاژ را ابداع کردند. تئاتر تجربی و پرفرمنس دیگر ابداعات آنها بود. مارسل دوشان شخصیت اصلی این جنبش با کالاهای تولیدی و معمولی که آنها را "حاضر- آماده" نامگذاری کرد, آثار هنری که آنها را شی ای زیبا می پنداشتیم اساساً به چالش کشیده شدند, این کنش با اشراف کامل هنرمند به وجوه فنی به منصه ی ظهور رسید.
فریبا شفیعی در یادداشتی کوتاه بخشی از نگره های مارسل دوشان به مسئله بافت را تدوین کرده است.