استیو جابز بنیان گذار شرکت اپل که اکتبر سال گذشته در گذشت، زمانی گفته بود سه چیز در دنیا منبع الهام او بوده است: ذن از آئین بودایی، ال اس دی و باوهاوس.
به جز شرکت اپل، بسیاری از اشیایی که روزمره با آنها سر و کار داریم تحت تاثیر جنبش هنری نشأت گرفته از باوهاوس تولید شدهاند. مثال بارز آن شرکت آیکیا (IKEA) است که امروزه کمتر کسی پیدا میشود که از لوازم آن در خانه یا محل کار برخوردار نباشد. باوهاوس نام مدرسه هنر و معماریای است که در سال ۱۹۱۹ در وایمار توسط والتر گروپیوس، معمار برجسته آلمانی تأسیس شد.
گروپیوس، باوهاوس را بر مبنای این مفهوم تاسیس کرد که "فرم همیشه باید متاثراز کارایی باشد." گروپیوس گفته است که منبع الهام او برای تاسیس و شکلگیری باوهاوس کتاب طراحیهای فرانک لوید رایت، معمار سرشناس آمریکایی است که در سال ۱۹۱۰ در آلمان منتشــــــــر شد.
گروپیوس با تاسیس باوهاوس به دنبال تحقق رویایی بود که توسط آن میتوانست زندگی جامعه را تغییر دهد. او در بیانیه ای که بعدها به مانیفست باوهاوس معروف شد به لزوم وحدت همهٔ هنرها برای رسیدن به هنری مدرن اشاره میکند. او همچنین دراین بیانیه مرزبندی میان جنبههای تزیینی و کاربردی در هنرها را مردود میشمرد. او دعوت به تشکیل صنف جدیدی از صنعتگران میکند که در آن از تمایزات طبقاتی بین هنرمندان و صنعتگران خبری نیست.
جلد این مانیفست معروف که در ابتدای نمایشگاه در معرض دید گذاشته شده، گراوور چوبیای است با عنوان کاتدرال اثر لیونل فاینینگر. این طرح کلیسایی گوتیک است که اشاره به قرون وسطی و اواخر دوران گوتیک دارد. مانیفست باوهاوس تحت تاثیر نظریه ویلیام موریس انگلیسی نوشته و طراحی شده بود. موریس معتقد بود که کاتدرالهای قرون وسطا نشانهای از وحدت هنر و فن، ترکیب هماهنگ مغز و بازو، فرد و جامعهاند. باوهاوس نیز همین اصل را در اصول اولیه سیستم آموزشی خود قرار داد.
لحن انقلابی بیانیه باوهاوس انعکاس شرایط و روحیه جامعه آن زمان بود. دوران پس از جنگ جهانی اول و انقلاب آلمان که منجر به برکناری امپراطور آلمان و تأسیس جمهوری وایمار شد. ایدئولوژی باوهاوس نیز در سالهای ابتدایی آن ضدسرمایه داری بود.
یکی از اهمیتهای ویژه باوهاوس در تاریخ هنر، انقلابی بود که در سیستم آموزشی به وجود آورد. با گشایش باوهاوس در وایمار کارگاههای آموزشی به راه افتاد که شاگردانش هنر و صنعتگری را هم زمان یاد میگرفتند. به این ترتیب باوهاوس به نوعی معنای دانشجوی هنر بودن را تغییر داد.
گروپیوس هنرمندان پیشروی زمان خود را برای سرپرستی کلاسها و کارگاههای آموزشی باوهاوس انتخاب کرده بود. هنرمندانی چون گئورگ موخه، اسکار اشلمر، پل کله، لوتار اشریر و واسیلی کاندینسکی همگی بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ به باوهاوس ملحق شدند. بنابر بیانیه گروپیوس متقاضیان بدون در نظر گرفتن پیشینه خود در باوهاوس پذیرفته می شدند. دورههای مقدماتی به سرپرستی یوهانس ایتن برگزار میشد. این کلاسها به تجزیه تحلیل بصری، مطالعه مواد و آموزش و بررسی رنگ و فرم میپرداخت. هدف این کلاسها رهاکردن شاگردان از هر گونه عرف و رسوم سنتی و تقویت پتانسیل خلاق آنها بود.
ایتن پیرو یکی از شاخههای آئین زرتشتی بود. سرش را میتراشید و با عبای بلند بر سر کلاسها حاضر میشد و کلاسهایش را با مدیتیشن آغاز میکرد. بسیاری از شاگردانش از او تقلید میکردند و حتی رژیم غذایی خاصی را رعایت میکردند. نقل قولی از آلما مالر همسر گروپیوس هست که از بوی سیر دهان شاگردان باوهاوس مینالد.
هرچند گروپیوس در وایمار کلاسهای معماری تشکیل نداد، اما توانست زمینه تجربهٔ ساختاری بسیار مفیدی را برای شاگردانش تهیه کند. وقتی یکی از مشتریان گروپیوس، آدولف سامرفلِد سفارش ساخت خانهای را در ۱۹۲۰ به او داد؛ اثاثیه و دکوراسیون داخلی خانه همگی در کارگاههای آموزشی باوهاوس تهیه گردید.
خانه چوبی سامرفلد، واقع در برلین، اولین پروژه گروهی باوهاوس بود که در آن شاگردانی چون جوزف آلبرز و مارسل بروئر شرکت داشتند. این ساختمان به خوبی منعکسکننده بیانیه گروپیوس در لزوم وحدت همه هنرها برای ساختن و همچنین تاثیر فرانک لوید رایت بر معماری گروپیوس است. این خانه در جنگ جهانی دوم تخریب شد. در این نمایشگاه عکسها و برخی از اثاثیه خانه به نمایش گذشته شده است.
از سال ۱۹۲۳ به بعد، باوهاوس وارد جریان جدیدی شد و به دنبال یک استتیک منطقی، به تدریج جنبه اکسپرسیونیسم نشأت گرفته از کلاسهای ایتن را کنار گذاشت. این تغییر با ملحق شدن تئو وان دوسبرگ یکی از پایهگذاران جنبش دی استایل (De Stijl) شروع شد و منجر به کنارهگیری یوهانس ایتن شد که با باورهای معنویش، باوهاوس را دچار نوعی درگیری داخلی کرده بود. جایگزین ایتن در باوهاوس لازلو موهولی ناگی بود. موهولی ناگی به لحاظ سبکی کنستراکتیویست بود و با آمدن او به طور مشخص مدرسه به هدف اصلیش، یعنی ادغام هنر و صنعتگری نزدیکتر شد.
گروپیوس همیشه در پی آن بود که باوهاوس مدرسهای مستغنی باشد. از این رو به تدریج طراحیها و ساختهای تکی و منحصربهفرد جای خود را به طراحیهای دارای قابلیت تولید انبوه از روی مدلهای خلاق دادند تا قابلیت تولید صنعتی را در بازار داشته باشند. از همین طریق مدرسه با برخی صاحبان صنایع در آلمان قرارداد امضا کرد. بسیاری از لوازم و اشیایی که امروزه دارای طراحی ظریف و مدرن قرن بیستمی هستند در زمانی که در باوهاوس تولید و برای اولین بار دیده شدند، برای انظار عمومی بیش از حد صاف و ساده میآمدند.
همچنین برای اثبات دستاوردهای مدرسه، نمایشگاهی در باوهاوس برگزار شد که تمام اعضای مدرسه ماهها وقت خود را صرف آماده کردن آن کردند. این نمایشگاه که در اتاقکی در باربیکن بازسازی شده، شامل کارهایی از شاگردان و همچنین استادان باوهاوس بود. محور اصلی نمایشگاه ساخت خانهٔ Haus am horn کمی دورتر از مکان مدرسه بود. این خانه طرحی از موخه بود که با همکاری گروپیوس و و آدولف مِیِر ساخته شده بود. اثاثیه خانه توسط مارسل بروئر که آن زمان هنوز دانشجو بود و چراغها توسط موهولی نگی طراحی شده بودند. این خانه نمونه اولیه از دیدگاه باوهاوس از معماری و خانه مسکونی در جامعه مدرن و صنعتی بود.
در سال ۱۹۲۴ با روی کار آمدن نیروهای محافظه کار در وایمار، کمکهای مالی که از طرف دولت به باوهاوس میشد به شدت کاهش یافت و مدرسه تحت فشار قرار گرفت تا مکان جدیدی را برای ادامه کار خود پیدا کند. پس از آن باوهاوس به دسائو رفت، شهری صنعتی که به سرعت به رشد خود ادامه میداد. مکان و بودجه ساختِ ساختمان مدرسه جدید توسط شهرداری لیبرال دسائو پرداخته شد. آنچه که امروزه بیشتر به عنوان چهره باوهاوس شناخته شده در دسائو اتفاق میافتد. ساختمان باوهاوس در دسائو خود از تولیدات نمادین باوهاوس است. این ساختمان بتنی با نمای شیشهای توسط گروپیوس طراحی شد و بعدها بسیاری از ویژگیهای آن به عنوان مشخصه مــــــعماری مدرن شناخته شد.
تاثیرات مهم باوهاوس بر معماری و هنرهای کاربردی از بعد از این نقل مکان آغاز شد. در این ساختمان جدید بود که مارسل بروئر ساختار صندلی را به نابترین شکل آن کاهش داد تا بتوان از آن برای تولیدات انبوه استفاده کرد. از دیگر نوآوریهایی بروئر، صندلیای معروف به صندلی واسیلی، در تجلیل از واسیلی کاندینسکی است. ساخت این صندلی آغاز فصل جدیدی در مبلمان مدرن بود. این اولین صندلیای بود که در آن از لوله فولادی خم شده استفاده شد. سبک بود و فضای کمی را اشغال میکرد. تولید آن هم آسان و به صرفه بود و نمونه بسیار مناسبی برای تولید انبوه بود که هنوز ادامه دارد.
چراغ واگنفلد از محبوبترین طرحهای مدرسه و سرویس چایخوری ماریانا برانت از دیگر تولیدات مشهوری هستند که همگی در دسائو اتفاق افتاد.
کلاسهای معماری برای اولین بار در سال ۱۹۲۷ در باوهاوس تاسیس شد. گروپیوس، هانس مایر را به عنوان سرپرست بخش معماری دانشکده استخدام کرد. مایر خودش مارکسیست بود و به جنبه های مهندسی صرف در معماری توجه داشت و حتی فراتر از گروپیوس می رفت. معماری برای مایر کاملا مطابق با اندیشههای سوسیالیستی بود. شعارش "نیازهای مردم به جای نیاز برای تجملات" بود.
گروپیوس در سال ۱۹۲۸ از مدیریت باوهاوس استعفا داد و مایر جانشین او شد. اما دو سال بعد به دلیل عقاید چپ افراطیش توسط شهردار دسائو اخراج شد و لودویگ میس فان در روهه جانشین او شد. نقشهها و طراحیهای ساختمان اصل مدرسه اتحادیه کارگری آلمان (ADGB) از کارهای مایر در باربیکن به نمایش گذاشته شده است رویکرد میس فان در روهه بسیار متفاوت از رویکرد مایر و حتی گروپیوس بود.
او مخالف عملکردگرایی صرف در معماری بود و بر جنبههای زیباشناسی و هنری نیز تاکید داشت. او همچنین هرگونه فعالیت سیاسی را در باوهاوس ممنوع کرد. اما با این حال دیری نپایید که با قدرت گرفتن حزب راست افراطی در دسائو همانند وایمار، باوهاوس در اینجا هم تعطیل شد.بعد از آن کلاسهای آموزشی را برای مدت کوتاهی به کارخانه قدیمی تلفن سازی در برلین منتقل کردند. اما از آنجا که تحت فشار زیادی از طرف نازیها قرار گرفته بودند، تصمیم گرفتند آن را به کلی منحل کنند. اتاق آخر نمایشگاه سالهای آخر باوهاوس و مشکلات آن با نازیها را به نمایش گذاشته است. برای مثال میتوان به کولاژی از ایواو یاماواکی اشاره کرد که در آن سربازان نازی بر روی ساختمان واژگون باوهاوس رژه میروند.
از آنجا که بسیاری از هنرمندان و مدرسان مدرسه پس از بسته شدنش از آلمان مهاجرت کردند؛ باوهاوس در دهههای پس از تعطیل شدنش تاثیر عمدهای بر روند هنر و معماری در جهان به خصوص در اروپای غربی و آمریکا، کانادا و اسرائیل گذاشته است و از آن مکتب هنری به وجود آمد که تا به امروز ادامه دارد.