ترجمه آثاری از این دست، میتواند خلأ میان نظریه سیاسی، جامعهشناسی تاریخی و مارکسیسم غربی را پر کند. ابتدا باید به مفهوم دولت مطلقه پرداخت. این مفهوم بیانکننده نظریهای سیاسی است که به دلیل تعابیر مختلف در فرهنگ سیاسی ما با مفاهــــــیم دیگر خلط معنا شده است.
مفهوم Absolutism در حوزه نظریه سیاسی مطرح است و سابقه آن به ژان بُدن و هابز میرسد. بنابراین واژه استبدادی نه تنها نمیتواند واژه رسایی برای این مفهوم باشد، بلکه ممکن است کژفهمیهایی پیرامون این مفهوم به وجود آورد. با توجه به گستره وسیع مارکسیسم غربی، اندرسون با وجود باور بسیاری از متفکران، در بسیاری جهات با مارکس و انگلس زاویه دارد و در پارهای موارد بسیار به آنها نزدیک میشود. علاوهبر این طیف گسترده، یعنی مارکسیسم غربی، زمینه دیگری که اندرسون به آن تعلق دارد و این کتاب جلوه بارز آن است نظریه سیاسی است. شیوه تفکر اندرسون و مکتبی که او به آن تعلق دارد همه در خدمت پردازش یک مفهوم اساسی قرار میگیرند که این مفهوم هسته اصلی نظریه و فلسفه سیاسی است: "توجه به ساختار قدرت و سیاست در قالب مفهوم مشخصی به نام دولت."
بنابراین باید ادعا کرد که مفهوم دولت استبدادی مفهومی متعلق به نظریه سیاسی است تا متعلق به جامعهشناسی یا تاریخ. فیالواقع باید گفت اندرسون این مفهوم را به قدری فربه میکند که تمام زمینهها و سایر برداشتها را در خود حل میکند. هرچند که او در پردازش و تحلیل کارویژهها و صورتبندی این مفهوم از ابزارهای روششناسی حوزههای دیگر نیز استفاده میکند. اگر این اثر به حوزه جامعهشناسی تاریخی تعلق دارد برای فهمیدن آن باید به چند اثر دیگر در ارتباط با این موضوع نیز اشاره کرد.
چشمانداز دیگری که در مورد اندرسون باید مورد توجه قرار داد این است که او به جغرافیای انگلستان تعلق دارد. بنابراین دیدگاهش بیش از آنکه قارهای باشد متعلق به سنت انگلوساکسون است. از اینرو رویکرد او در برخورد با مارکسیسم رویکردی تروتسکیستی است و از این منظر بعضی از منتقدان اندرسون او را نقد کردهاند. بنابراین میتوان اذعان کرد که رویکرد او رویکردی آنگلو - تروتسکیستی است.
اگرچه بسیاری آثار او را خارج از دایره تفکر مارکسیستی میدانند، اما تفکر و ادبیات چپ در دهههای 70 و 80 میلادی بسیار وامدار آثار و مطالعات اوست. از نظر تامپسون، در کتاب "فقر نظریه"، اندرسون از مواضع مشخص مارکسیستی که برای تحلیل یک پدیده لازم است دور میشود. در واقع بهزعم او اندرسون توجهی به مناسبات و شیوه تولید ندارد.
باید به این نکته اشاره کرد که در زمینه جامعهشناسی تاریخی، مطالعات زیادی انجام شده که ردپای آن تحقیقات در این کتاب واضح است و در موارد معدود اندرسون به آنها اشاره کرده است. یکی از آنها "منشأ اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی" برینگتون مور است. دیگری "سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی" ساموئل هانتینگتون و نیز "تکوین دولت- ملتها در اروپای غربی" که مجموعهای است از مقالات متفکران مختلف و البته کتابهای دیگر. درک ما از الگوی نظری متفکری مثل اندرسون در گرو فهم و تحلیل چــــــــنین آثاری در حوزه علوم سیاسی است.
اما در مورد مفهوم absolutism باید گفت جنگهای متعدد میان دولتها عامل اصلی شکلگیری چنین دولتی است. جنگ موجب شکلگیری دولت متمرکز و مقتدر در کشور غالب و دولت رو به زوال در کشور مغلوب میشود. مثلا پروس از دامنه تعیینکنندگی قدرتی که انگلستان یا فرانسه از آن برخوردارند، بیبهره است. ولی همین دولت زمانی که سعی میکند لهستان را از آن خود کند شانه به شانه قدرتهای غربی میزند. تلاشی که تا 1870 ادامه پیدا میکند اما چندان با توفیق همراه نیست. نکته جالب توجه آن است که این حمله موجب میشود تا مدتها همان زمینههای اندکی که برای شکلگیری دولت در اروپای شرقی وجود داشت به محاق رود.کار اندرسون زمینه را برای ایجاد الگوی جدیدی در رابطه با تدوین تاریخ شکلگیری قدرت سیاسی در دوران جدید فراهم کرده است.
گفتار جامعهشناسی تاریخی در زمینههای مختلف مدیون آثار پری اندرسون بهویژه این کتاب است. این کتاب لحظات مهم و بخش اعظم تاریخ اروپا را پوشش داده است. با مطالعه آن میتوان دانش تاریخی پیرامون تحول اجتماعی دولت، جامعه و ساختارهای سیاسیْ اقتصادی بخش مهمی از کشورهای اروپایی را مورد مطالعه قرار دهیم، البته صرفنظر از موافقت یا مخالفت با دیدگاههای اندرسون.
برای اشنایی بیشتر با پری اندرسون می توانید ببینید نوشته ادوارد اسکیدلسکی را با برگردانی از سایرا رفیعی با عنوان "در هزارتوی تاریخ در جستوجوی استراتژی درباره پري اندرسون تاریخنگار و روشنفکر"
لازم به یاداوری است کتاب "تبارهای دولت استبدادی" با برگردانی از حسینعلی نوذری توسط نشر ثالث روانه بازار کتاب گردیده.