هنر گفت و گو نام اثری سترگ از هنرمند سورئال رنه مگریت است؛ در چشم اندازی از غول هایی در نبرد یا از اغاز جهان، دو انسان کوچک در گفت و گویند، سخنی ناشنیدنی جاری است که در سکوت سنگ ها جذب می شود، اما در پای سنگ های تل انبار شده مجموعه حروفی شکل گرفته اند: رویا، صلح یا مرگ که تلاش دارند به اشوب سنگ ها نظمی دهند. اتووود گفت و گوهایش را زیر عنوان این ستون خواهد اورد.
بهترین لحظه روزتان چه موقعي است؟
بطور مثال امروز صبح، من در ويلايي بر بالاي يك تپه بيدار شدم؛ جايي كه متعلق به يك هنرمند ايتاليايي ست و خودش آن را ساخته است. سرويس بهداشتي و حمام اين ويلا، در بيرون زدگي اي، كاملا خارج از ساختمان قرار گرفته است و هنگامي كه شما مي ايستيد تا مسواك بزنيد، مي توانيد از شرق تا غرب اين منطقه كه پوشيده از زمين هاي كشاورزي ست را ببينيد.من دوست ندارم كه صبح زود بيدار شوم اما در اين مكان، اين منظره بهترين راه براي برخاستن هنگام طلوع آفتاب است.
در حال حاضر، به چه نوع موسيقي اي گوش مي دهيد؟
يك گروه الكترونيك دانماركي به نام جيانا فكتوري ست، سه دختر دانماركي كه به تازگي آلبوم جديد خود را به بازار عرضه كرده اند و من برخي از آهنگ هاي جديدشان را گوش داده ام و در واقع يك موسيقي الكترونيك دانماركي- اسكانديناوي ِ خوب ارائه كرده اند.
به راديو هم گوش مي كنيد؟
من تقريبا هيچ وقت به راديو گوش نمي كنم و فقط هنگامي كه در تاكسي هستم، آخرين خبرها را مي شنوم.
مجلات طراحي، معماري و يا مد را مي خوانيد ؟
من مجله وايرد را مي خوانم، اگر جزء اين ها محسوب شود. اين مجله تاثير نوآوري هاي تكنولوژي در فرهنگ معاصر را دنبال مي كند و به تحولات مختلف در تكنولوژري مي پردازد. اين مجله هميشه با سرعت بالا، بر تاثير تكنولوژي نظارت مي كند؛ اينكه تا چه حد بر روي روش زيست ما تاثير مي گذارد و چگونه از جنبه هاي ديگر زندگي ما، همچون هنر، طراحي و شايد حتي معماري تاثير مي پذيرد.
هم اكنون چه كتابي مطالعه مي كنيد؟
كتاب مريخ قرمز از كيم استنلي رابينسون. يك كتاب علمي تخيلي از استعمار مريخ است. تقريبا همانند تمامي داستان ها از ابتداي مهاجرت به مريخ شروع مي شود و همه چيز در آن شبيه استعاره است؛ همچون اعلام استقلال امريكا از بريتانياي كبير. كل اين مباحث آرمانگرايانه ِ فلسفي در اين مورد است كه چه دولتي بايد در مريخ تشكيل شود؟ كاملا مستقل از آنچه بر روي زمين اتفاق افتاده است؟ اين كتاب درباره ي سرمايه داري و استعمار است؛ همچون جهان ما و يك دنياي حقيقي را به نمايش مي گذارد.
كتاب ديگري كه مي خوانم، درباره ي استيو جابز است.
اخبار را از چه طريقي دنبال مي كنيد؟
من بيشتر اخبار را دست دوم دريافت مي كنم. من تنها در هواپيما به مطالعه روزنامه هايي چون تايمز و نيويوركر مي پردازم. بيشتر اخبار را از طريق ايميل از دوستانم مي خوانم.
از پوشيدن چه نوع لباسي اجتناب مي كنيد؟
لباس هاي رنگي.
زماني كه كودك بوديد هم مي خواستيد معمار شويد؟
نه، من هميشه مي خواستم كه نويسنده كتاب هاي مصور شوم و به نوعي ورودم به مدرسه آكادمي سلطنتي هنر معماري دانمارك، اساسا براي يادگيري طراحي جهت پس زمينه ترسيم داستان بود.
كتاب هاي كميك، همه ي دنياي اطراف من را مي ساختند و من در ترسيم مردم، حيوانات و چيزهايي از قبيل بسيار خوب بودم، اما وقت زيادي صرف كشيدن ساختمان ها نمي كردم. بنابراين فكر كردم كه شايد مي توانم و پس از آن به يك معمار تبديل شدم.
هنوز هم، طراحي مي كنيد؟
در واقع، مهارت هاي طراحي من در 18 سالگيم كنار گذاشته شد و من سبك خودم را كامل نكردم. هنوز هم مي توانم طراحي كنم، نقاشي هاي خنده دار بكشم اما انجام نمي دهم.
گاهي زماني كه سرگرمي خود را به حرفه تان تبديل مي كنيد، ديگر آن را براي تفريح انجام نمي دهيد.
در واقع به يك معمار بدل شدن، راه مرا به سمت ديگري برده است.
در كجا بيشتر بر روي پروژه هاي خود كار مي كنيد؟
بيشتر در دفترم كار مي كنم. البته ما با داشتن آيفون، مي توانيم حتي اسكچ هايمان را نيز مبادله كنيم. هنگامي كه يك ايده به ذهن من خطور مي كند، سريعا آن را رسم مي كنم و براي بقيه ارسال مي كنم. اين تكنولوژي، به راستي يك رسانه ي قابل ملاحظه كارامد در انتقال ايده هاست. اين روش به پيش پا افتادگي ِ يك دفترچه اسكچ است كه شما آن را ارسال مي كنيد؛ بسيار ساده و كاربردي.
درباره كار خودتان با معماران ديگر بحث مي كنيد؟
در واقع، تمام مدت. من مايكل رجكيند را مي بينم و همكاران ِ معمار بسياري در كپنهاگ و نيويورك دارم و يا افرادي چون سيمون فرامينويلر كه به تازگي با او آشنا شده ام. من در اكثر شهرها، يك يا دو دفتر دوستانه مي شناسم كه به آن ها سر بزنم.من واقعا مي خواهم ببينم و ياد بگيرم كه معماران ديگر چگونه زندگي و دفتر خود را اداره مي كنند.
من فكر مي كنم كه نقد، يكي از مهم ترين بخش هاي گشودن و تكامل فكر است؛ البته نقد نيازمند ِ صبر، آگاهي و صداقت است. به طوريكه احساس مي كنم، جلسه با همكاران، بخش عمده اي از رشد به عنوان يك معمار مي باشد.