فضای مجازی ویژگی متمایز کننده زندگی مدرن است. افراد و اجتماعات در سر تا سر جهان, در فضای مجازی از طریق آن خودشان را متصل, جامعه پذیر و سازماندهی می کنند.
از سال 2000 تا 2010, استفاده جهانی اینترنت از 360 میلیون به 2 میلیارد افزایش یافته. از آنجا که سایبر و مشتقات آن در حال گسترش است, فضای مجازی یا سایبری به طور چشم گیری به جز لاینفک زندگی بشر خواهد شد. فضای سایبر از جهاتی با فضای معماری دارای اشتراکاتی است و نمی توان تاثیرات عمده آن را بر معماری امروز جهان نادیده انگاشت, چه به عنوان فضای راه حل و چه به عنوان فضای مسئله.
دنیای داده ها به صورت ابزار, همکار و فضای اشتراکی با قلمرو راه حل معماری پیوند می خورد و از سوی دیگر به عنوان مسئله,اندیشیدن به چگونگی این عرصه فضایی را برای ما به همراه داشته است. همواره در تالیف و نگارش های کارشناسان فضای سایبر از همین دو بعدی بررسی شده است. اما در این مقاله پس از تشریح اجمالی این دو جنبه, بعد سوی را معرفی و تاثیرات آن را تبیین می کنیم.
نگرش راه حل محور به فضای سایبر
در این نگرش فضای سایبر با امکاناتی که در اختیار معمار می گذارد وی را در ارائه طرح و ایده خود یاری می کند.امکاناتی که از آغاز حضور رایانه در عرصه معماری تا به امروز شکل های مختلفی به خود گرفته است; فضای سایبر به مثابه ابزار با معماری پیوند می خورد.
نگرش مسئله محور به فضای سایبر
در نگرش مسئله محور, فضای سایبر به عنوان فضایی معرفی می شود که نیاز به سازماندهی و تدبیر اندیشی را دارد. این ساختار که در واقعیت مجازی بسط و توسعه یافته است باید طراحی شود و به اعتقاد بندیک مناسب ترین افرادی که می توانند در مسیر طراحی این فضا گام بردارند,معماران هستند.
نگرش جدیدی تا به امروز مغفول مانده است, تاثیرات جانبی, رفتاری, روانی و ذائقه ای فضای سایبر بر زندگی و نگرش خود مخاطب است. تولید ایده,فکر و محتوا در قرن گذشته رشد چشمگیری داشته و جریان آزاد اطلاعات و به اشتراک گذاری نظرات یکی از ارکان موثر در پیشرفت بشری بوده است. سایبر و فضای اینترنت نقش اصلی را در این میان به عهده گرفته و بستری مناسب برای تعاطی افکار, تضارب آرا و تشریک مساعی شده است. اپیدمی استفاده از اینترنت و فضای سایبر تاثیرات جانبی نیز به دنبال داشته است.
به زغم جامعه شناسان و تحلیل گران, به کارگیری اینترنت و قدرت بی نظیر نرم افزار جهت خلق بخش اعظمی از آمال و آرزوهای بشر, منجر به تغییر ذائقه و تنوع طلبی روزافزون به سایر جنبه های زندگی نیز تسری یافته و نیازمند ارائه راهکار است.
در طول تاریخ معماری و معماری داخلی, یکپارچگی و هماهنگی به طور اجمالی امری پسندیده و ستوده شده است. جمع کثیری از طراحان و معماران همواره هارمونی را به عنوان یک اصل در فرایند طراحی و پیاده سازی خود لحاظ کرده اند.اما به واقع یک ترکیب موزون یا اصطلاحا هارمونی را ذاتا حسن محسوب نمی شود.
پیرو مقدمه بالا در این نوشته سعی بر ارائه دو پیشنهاد داریم: 1.طراحان, معماران کارکشته همواره در تلفیق سنت و مدرنیته در طرح های خود دچار چالش شده بوده اند.همان طور که اشاره شد ایجاد هارمونی و یکپارچه سازی لزوما امری خوشایند نیست. لذا پیشنهاد می شود هر دو این مقولات در یک فضا, طرح یا اسکچ در نظر گرفته شود اما به صورت تفکیک شده. روح و سلیقه چندگانه انسان, حس و خواسته او, در لحظه تعیین کننده انتخاب وی بین فضای سنتی و فضای مدرن است.لذا معماران باید هر دو گزینه را به طور مجزا در یک فضا به مخاطب پیشنهاد دهند. 2.ارضای ذائقه نو ظهور در مردم و تنوع طلبی آنها, طراحان آینده باید راهکاری ارائه دهند.
در معماری داخلی, طرح های ایستا هرچقدر هم عالی و بی نقص طراحی شده باشند باز هم بعد از گذر زمان تکراری خواهند شد و به زودی حس تنوع طلبی مخاطب, آن طرح را کنار گذاشته و پس می زند.لذا نوع ایده, عناصر سازنده محیط ثابت نبوده و در اختیار مخاطب است.
در واقع عناصر تشکیل دهنده معماری داخلی فضا, امکان حرکت و جا به جایی , تغییر رنگ و حتی انعطاف و تغییر شکل را دارند. تکریم مخاطب و احترام به سلیقه او تا سر حد امکان, تازگی محیط و ایجاد حس شادابی, استفاده از خرد جمعی, سادگی در تغییر کاربری محیط و وفق پذیری آن, تنها بخشی از مزایای این نوع طراحی است.
پارکی را تصور کنید که المان های آن به صورت ریلی قابل جا به جایی باشد, اعم از درختچه ها, نیمکت ها, و مبلمان شهری, وسایل بازی و سرگرمی, آبنماها و... در واقع به تعداد ترکیب های ممکن از این المان ها, ما پارک ایجاد کرده ایم.حس رویارویی شهروندان در هر روز با یک طراحی و آرایش متفاوت از یک پارک, بسیر جالب و جذاب است.این مصداقی از طراحی پویاست.