در مجاورت راموت پولین، معمارِ لهستانی تبارِ و اسرائیلی، زِوی هِکِر، پروژه ی مسکونی را طراحی کرده است که دولت اسرائیل در بعد از ظهر به یادماندنی ِ جنگی شش روزه آن را راه اندازی کرد . این پروژه که شبیه یک کندو است، هم از دیدگاه مورفولوژی و هم از نظر اجرایی، یک تجربه ی معماری آوان گارد است . از آغاز ساختش در اواخر سال های 1970، مستاجرهایش براین ساختمان دگرگونی های وسیعی اعمال کردند و این تغییرات بحث درباره ی ظرفیت معماری خوانای مجموعه را زیر سوال برد و این پرسش را به میان آورد که معمارپیش بینی مناسبی از نیازهای معتبر انسانی را در طراحی خود دیده است یا خیر .
به دنبال جنگ شش روزه در سال 1967، وزارت مسکن با نیازی برای یافت زمین های جدید مسکونی مواجه شده بود که منجر به سفارش پروژه های مسکونی بسیاری به معماری برجسته و بومی شد . هِکر در آثارش برای داشتن معماری تجربی و هندسی اش شناخته شده بود و در جریان این پروژه نیز وزارت مسکن، طراحی یک مجموعه ی 720 واحدی در بالای تپه ای منفرد، در چهار کیلومتری شمال غربی اورشلیم را به او واگذار کرد .
هِکِر ساختاری ارگانیک ـ محور پیشنهاد کرد، طراحی اش ترکیبی از مودول های تکرار شونده ی دوازده سطحی (شکل های سه بعدی با 12 پنج وجهی برابر) است و با حجم های پنج وجهی پیش ساخته ی بتنی ساخته شده اند که به منظور تحمل بار دیوار ها به کار گرفته می شوند . این مورفولوژی (ریخت شناسی) ابتکاری که در تضاد با بلوک های آپارتمانی اطرافش قرار می گرفت، به اندازه ی متد های پیش ساخته ی پایدار، دولت را برای موافقت با این پیشنهاد ظاهرا عجیب و غریب بر انگیخت و کار ساخت آن را هم از سال 1977 شروع کرد .
جانمایی این محله شبیه دستی پنج انگشتی است، هر انگشت از پنج یا شش ساختمان آپارتمانی بلوک شده ، به صورتی وی ـ شکل، تشکیل شده است که راه های دسترسی پیاده و حیاط های داخلی را شکل می دهند . پهنه ی مرکزی شامل های فضاهای خرید، آموزشی و امکانات عمومی و همچنین سه فضای خارجی پارکینگ است . آپارتمان ها شامل سه یا چهار اتاق خواب راست گوشه هستند و در ادامه با دیوارهای پنج وجهی احاطه می شوند که فضایی برای دستشویی و حمام و آشپزخانه می آفریند . علاوه بر این، تراس های سر باز، فضای نشیمن را میان اپارتمان ها تعمیم می دهد و امکان دسترسی به ساختمان ها را فراهم می کند .
اگر چه، با وجود این حس ابتکاری و برانگیزاننده، پروژه ی مسکونی های 12 سطحی ویژگی هایی همچون تنگ و تاریک بودن و غیر عملی بودن را القا می کنند .ولی فضای داخلی هم شامل دیوارهای غیر قابل استفاده، بالکن های یکنواخت و پنجره های پنج وجهیِ کجی است که به سختی نوری را برای فضاهای درونی فراهم می کند . دیوید کرویانکر در مورد این پروژه می گوید : " (این پروژه ) هیچ چیزی نیست مگر یک مجسمه، یک شی عجیبِ رسمی است که از دیدگاه هندسی جالب بود و اشکالش غافل گیر کننده بودند ولی خالی از هر گونه محتوای واقعی بود " . این به آن دلیل است که این پروژه به اندازه ی نمود غیر منطقی اش، هیچ گاه برای جمعیت طبقه ی متوسط جذاب نبود در حالی که این پروژه برای آن ها طراحی شده بود و در عوض اجتماعات افراطی ارتودوکسی در آن ساکن شدند که با این اجاره ی پایین، سازگاری هایش و این موقعیت پرتش موافق بودند .
با همه ی این تفاسیر، این معماریِ فرمالیستی و جدی،بر مستاجران تحمیل شده است و همانطور که کرویانکر این موضوع رادر غالب " مقابله ای خلاق " می انگارد منجر به بزرگ کردن اتاق ها، عریض کردن پنچره ها و اضافه کردن واحد های تهویه ی هوا به پوسته ی ساختمان می شود . نیتزِن کالوش چِچیک و میشل سِداربام، برگزار کنندگان نمایشگاه دوسالانه ی ونیز 2008، با عنوان " الحاقیه ها : معماری در گذر زمان " ادعا کردند که این الحاقیه ها پدیده ای معمولی در چشم اندازهای معمارانه ی اسرائیل است که ایین نامه های ساختمانی معمولا وضع نمی شوند و به همین دلیل آن ها " بر منظر شهری چیره می شوند و ویژگی های اصلی ساختمان ها ناپدید می شوند " .
هرچند، قبلا تجربه ای رادیکال در معماری به حساب می آمد ولی مجموعه ی مسکونی راموت پولین امروزه، بیش از آن که درسی در زمینه ی ابتکار باشد، تجربه ای غیر قابل کنترل به نظر می رسد؛ این پروژه تجربه ای را فراهم می کند که بسیاری از معماران موفق به درک آن نیستند : مفاهیم آن ها ـ در مقایسه با مستاجران، کاربران شخصیِ پروژه و مالکان نهایی اش ـ بی معنی خواهد بود . بنابراین این پروژه همچنان دستخوش تغییر می شود، هر دگرگونی این هماهنگیِ ذاتی اش را تغییر می دهد، این مجموعه همان نمودِ بومی را می پذیرد که بیشتر شبیه مفهوم ارگانیک ـ محور هِکِر است تا فرم اولیه ساخته شده .