ریشه داری مذهب تشیع و آیین عزاداری سالار شهیدان (ع) موجب پدیداری برخی فضاها و مکان های اختصاصی مانند تکیه ها, حسینیه ها و میدان ها به ویژه در مناطق مرکزی ایران شده است.
از ویژگی های جالب و مورد توجه شهرسازی در دوره معاصر, شکل گیری سکونتگاه های خود انگیخته در پیرامون تهران است. سکونت گاه هایی که از گردهم آیی تعداد زیادی از گروه های قومی و فرهنگی مختلف, برای تامین مسکن ارزان مورد نیاز شکل یافته اند.
اینان با توجه زمینه های مذهبی قوی منشا مهاجرت خود و با توجه به حفظ ارتباطات خود با آن, همچنان به برگزاری پر شور مراسم مذهبی به همان سیاق و روش بومی و یا انطباق یافته با وضعیت نوین, می پردازند. شور و شوق فراوان برای برگزاری با شکوه این مراسم در کنار عدم شکل گیری ساختار فضایی و کالبدی مورد نیاز که حتی برای تامین نیازهای اولیه زندگی روزمره از ظرفیت کافی برخوردار نیست و منجر به بروز پدیده غلبه محتوی بر ظرف شده است که نمودهای خاصی در معرض دید پژوهشگران قرار می دهد.
در این میان اسلام شهری که در حاشیه تهران تولد یافت, امروزه در مقام نوزدهمین کانون جمعیتی کشور به عنوان یک بازیگر اجتماعی به ایفای نقشی فعال در منطقه کلانشهر تهران می پردازد. این مجموعه زیستی در سیر تطور و تکوین خود با استفاده از نیروهای درون زا موفق به تولید مجموعه ای از فضاهای عمومی شده است که گرچه همچنان از نظر کالبدی و نه عملکردی به صورت جدا از هم به حیات و زیست خود ادامه می دهند, به عنوان مهمترین جلوه گاه بروز و تبلور حیات اجتماعی و مدنی ساکنان شناخته می شوند, به همین منظور مقاله حاضر نگاهی گذرا به ساختار کالبدی-فضایی و اجتماعی مورد استفاده و شکل یافته در سکونت گاه خود انگیخته اسلامشهر با محوریت برگزاری مراسم عزاداری محرم خواهد داشت.
اگرچه در سال های اخیر و با وجود نیروهای درونی و بیرونی, که تمایل به وحدت بخشی و یکپارچه کردن این مجموعه زیستی دارند, روند تحول فضاهای عمومی دچار دگرگونی عمده ای شده و فضاهای عمومی این سکونت گاه, امروزه, در قیاس مجموعه زیستی و فراتر از آن عمل می کند. اسلامشهر در دهه 80 اقدام به تولید شبکه ای نا پیوسته از فضاهای عمومی و شهری با تکیه بر توانمندی های بومی نموده است, که در صورت هدایت و کنترل روند این توسعه می توان امیدوار بود که در آینده این شهر دارای شبکه ای منسجم و به هم پیوسته ای از فضاهای شهری شود, شبکه ای که خود می تواند مبنای برنامه ریزی و توسعه های آتی شهر شده و در سطحی فراتر به آن هویت شهری و پایداری بخشد.
از مهمترین این عوامل درون زا می توان از نقش مذهب و به خصوص مراسم آیینی محرم نام برد.
در این میان گروه های اصلی مشارکت کننده در شکل گیری ساختار مذهبی اجتماعی اسلامشهر را می توان به قرار ذیل شمرد:
مهاجرانی با هم گرایی محله ای
مهاجرانی با هم گرایی قومی
بومیان
به همین منظور در یک بررسی کلی منشا و پایه شکل گیری ساختار مذهبی اجتماعی سکونت گاه و مهمترین نمود آن که مراسم آیینی محرم است را می توان به تشکیل هیات های مذهبی که در آغاز جهت تلاوت هفتگی قرآن شکل گرفته اند نسبت داد. هیاتی که در ترکیب های گوناگون قومی و یا محله ای شکل گرفته و بستر ظهور حرکت اجتماعی قوی شدند که نه تنها امور معنوی مردمان را سامان می بخشد بلکه به یکی از نهادهای مهم اجتماعی در راستای ایجاد هم گرایی محله ای تبدیل می شود.
از دیگر ویژگی های جالب توجه اجتماعی مشاهده شده در اسلامشهر مهاجران افغان و عراقی ساکن در سکونت گاه در برخی دسته های عزاداری است که در کنار سایر شهروندان مشغول می شوند, اما شکل گیری دسته های مهاجران افغان تنها در روستاهای پیرامونی زیستگاه قابل مشاهده است.
حال باید از گروه دیگری نام برد که با توجه به تقدم زمانی و مکانی در استقرار, به عنوان رکن اساسی در شکل گیری این حرکت بزرگ اجتماعی شناخته می شوند و آن روستاهای موجود در منطقه است. اسلامشهر بر بستری کهن که در برگیرنده مجموعه ای از روستاهای کوچک و بزرگ بود, شکل گرفته است که امروزه اجزایی از آن را تشکیل می دهند و اینان در گذشته روستاهایی بوندند که که به مرکزیت روستای قاسم آباد شاهی در این منطقه زیست کردند. برخی از این روستاها در گرداگرد بقعه ای مقدس استقرار یافته اند با شکل دهی به فضای مزار امام زادگان بستر مناسبی را برای تمرکزگرایی حرکت اجتماعی مذهبی ساکنان فراهم کرده اند.
به همین خاطر می توان بر نقش موثر مذهب و فضاهای مذهبی به عوان مهمترین فضای عمومی که زمینه ساز میان بروز آشنایی ها میان ساکنان این مجموعه نو ساخته, تاکید ورزید. در نتیجه فضاهای مذهبی اسلامشهر را می توان آمیزه ای از مکان های مذهبی جدید و کهنی دانست که گاه در ترکیبی موفق و کارآمد, نوعی دیگر از زندگی شهری را تشکیل می دهد و همان گونه که به تکرار گفته شد آئین عزاداری محرم از مهمترین آنهاست.
از لحاظ فضایی مکان های برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم علاوه بر عرصه عمومی شهر که در ادامه بدان خواهیم پرداخت عبارتند از:
مساجد و امام زاده ها
حسینیه هایی با ساختمانی دائمی
حسینیه های چادری و موقت(تکیه)
مساجد به طور عمده محل و فعالیت آن دسته از ساکنان منطقه است که به علل مختلف ترجیح می دهند مراسم مذهبی را در فضایی رسمی تر از هیئت برگزار کنند.ضمن اینکه مساجد نقش مدیریت جریان مذهبی پیرامون خود را دارد.
حسینیه هایی با ساختمان دائم, در حقیقت یکی از خانه های موجود در بافت مسکونی است.
دسته سوم عبارت از تکیه ها است به صورت موقتی و تنها در ایام عزاداری در چادرهای داربست بندی شده که در زمین های خالی موجود در محل شکل می گیرد.
همانگونه که به تکرار گفته شد دسته های عزاداری حرکت خود را با استقرار در مکان های پیش گفته آغاز و به تدریج و با گذشت روزهای آغازین محرم عرصه عمومی شهر, میادین و خیابان ها که گاه فاقد کالبدی مناسب بوده و به علل مختلف دچار فرسودگی شدید ساختمانی شده اند را به مکان فعالیت خود تبدیل می کنند. حرکت این دسته های عزاداری پس از پایان ساعات کار روزانه و تنها بعد از اذان مغرب صورت گرفته وخیل عظیمی از ساکنان و به ویژه زنان و کودکان, دسته مربوط به هیات محلی خود را همراهی می کنند.
دسته ها معمولا هر شب پس از طی مسیر پر پیچ و خم از میان کوچه های مختلف با حرکت به سمت مسجد اصلی پس از مدتی به سمت خانه های خود باز می گردند. در ادامه مراسم با شور بیشتری در صبح تاسوعا آغاز شده و در نهایت در ظهر عاشورا به حداکثر شور خود می رسد, به نحوی که می توان گفت در این ساعات کمتر فردی در خانه خود مانده و همگی در عرصه عمومی حضور می یابند.
در این میان بررسی تنوع قومی و مسیر حرکت دسته های عزاداری در سطح شهر, ویژگی های جالب توجهی از ساختار اجتماعی اسلامشهر آشکار می کند.
از دیگر فضاهای شهری مهم در روزهای تاسوعا و عاشورا باید از خیابان امام سجاد(ع) – زرفشان- نام برد. این خیابان به مهمترین مسیر دسترسی به امام زاده, دسته های عزاداری بخش شرقی شهر را پش از حرکت از مسیر طولانی خود, به واسطه خیابان فرعی وارد امام زاده عقیل کرده و از طریق آن نیز به سوی مبادی خود بار میگردند. چنین مراسمی است که سبب جلب بسیاری از ساکنین شهر در این ایام شده و این خیابان را که در روزهای عادی تنها به عنوان یک مسیر ترافیکی می شود, به مهمترین خیابان شهر بدل می کند.
همان گونه که به تکرار گفته شد شیوه عزاداری در اسلامشهر با منشا قومی گروه ها ارتباط مستقیمی داشته و هر گروه سعی در بازآفرینی سنت های بومی خود دارد. از لحاظ پوشش, رنگ سیه رنگ لباش غالب عزاداران است که در قالب پوشش متداول و روزمره اهالی نمود می یابد. در گذشته وسایلی مانند چوب دست های بلند نیز مورد استفاده قرار می گرفته همچنین از انواع متفاوت علم, کتل, بیرق و پرچم از دیگر ویژگی های برگزاری آئین عزاداری در این منطقه بوده که با خاستگاه قومی مهاجران ارتباط مستقیمی دارد.
از دیگر نمودهای بصری و شکلی مشاهده شده در فضای شهری, ساخت عنصری یادمانی مرتبط با این روزها در سطح معابر عمومی و بنا بر سلیقه سازندگان است.از جمله این موارد می توان نصب طاق نصرت بر سر در ورودی کوچه ها, ساخت سقاخانه های موقت گلین, نمونه های کوچکی از ضریح ائمه و ... را نام برد.
در جمع بندی مطالب می توان چنین عنوان کرد که اسلامشهر با مجموعه ای از فضاهای عمومی منفصل, نمونه ای کاملا متفاوت از یک شهر خودانگیخته در مقیاسی بزرگ را نشان می دهد. شکل گیری و تکوین این شهر به صورت خوشه ای متشکل از دانه های مجاور هم اما مستقل در پیرامون یک محور میانی جاده ساوه سبب جدایی گزینی و گسترش مستقل, هریک از کانون های زیستی این شهر در درون خود شده است.
در دگردیسی شهر و با حرکت تدریجی به سوی وحدت و نزدیک شدن کانون ها به یکدیگر سبب پیدایی برخی از ارتباط های بین کانونی شده و در نتیجه معدود فضاهای شهری با توجه به زمینه های قبلی مانند دسترسی, کالبد و عملکرد مناسب در میان کانون های تشکیل شده به سوی ایفای نقش فضای عمومی در مقیاس کل مجموعه حرکت کرده اند.
آنچه در این میان جلب توجه می کند, ارتباط معنادار وضعیت جدید مکان و فضا با نقش و حال پیشین و به ویژه تاثیر گذاری عوامل مذهبی در شکل گیری وضعیت نوین است. فضاهایی مانند بقعه های متبرکه و مساجد کهن در ترکیب با فضاهای نوین که از انواع خیابان های شهری هستند و در زمان های گوناگون و از جمله دهه اول محرم کارکرد خاص خود را شکل داده و وضعیت جدیدی را رقم زده اند و به همین سبب در دو مقیاس محله ای و شهری به ایفای نقش می پردازند.
اسلامشهر نشانه ای است روشن از دگردیسی رفتارها و هنجارهای روستایی به نه روستایی نه شهری و یا هم روستایی هم شهری و از آن ره به شهری.