اينستاگرام، سايت مطرح به اشتراكگذاري عكس كه تحولاتي در زمينه طراحي عكسهاي آماتوري ايجاد كرده و توسط شبكه اجتماعي فيسبوك خريداري شده، در همكاري با پولارويد در حال ساخت دوربيني ارزان است (Polaroid Socialmatic) كه بتواند امكانات سايت خود، قابليت آپلود بيواسطه و همچنين امكان چاپ همزمان تصوير را در دسترس عكاس قرار دهد. اينستاگرام و پولارويد در كنار هم سليقهيي را بازنمايي ميكنند كه اين روزها بهشدت در شبكههاي اجتماعي به چشم ميخورد: ميل به طراحي عكسهاي مدرن به شيوه قديمي. يكجور گرايش به زيباييشناسي عكسهاي آنالوگ (يا در بسياري موارد مشخصا عكسهاي پولارويد). اين گذشتهگرايي در عصر فرمانروايي دوربينهاي ديجيتال از كجا ميآيد؟ چرا همچنان زيباييشناسي كلاسيك طرفدار دارد؟ نوستالژي است يا نوعي بينش هنري؟
لازم است اشارهيي هم كنم به ايرادي كه بعضي طرفداران عكاسي آنالوگ به نبودن نويز ميگيرند و آن را از دست رفتن حال و هواي فيلم ميدانند كه البته با استفاده درست از نرمافزارهاي اديت قابل بازيافت است حتي در نرمافزار لايتروم تنظيماتي داريم كه حس فيلمهاي كداك يا فوجي را به عكس ميبخشند.
روزنامهها و شبكههاي خبري از نخستين گروههايي بودند كه به عكاسي ديجيتال رو آوردند در دنياي امروز حتي تلفنهاي هوشمند مجهز به دوربينهاي 13 مگا پيكسلياند آنالوگ يا ديجيتال كدام را ترجيح ميدهيد؟
اين سوالي است كه در دهه اخير دغدغه بسياري از عكاسان حرفهيي بوده است. براي نزديك شدن به جواب منصفانه و دقيق بايد موضوع را از دو جنبه كاربردي و كيفي بررسي كرد. محدوديت در تعداد عكس، تاخير در پيدا كردن اشتباهات و در نتيجه پايين آمدن سرعت يادگيري، هزينههاي تهيه فيلم (يا همان نگاتيو)، ظهور و اسكن از جمله محدوديتهاي عكاسي آنالوگ هستند كه ميتوانند فرآيند توليد را كندتر كنند. عكاسي ديجيتال در عوض محدوديت در تعداد عكس را از ميان برداشت و چون عكسها به صورت الكترونيكي ثبت ميشدند و در همان لحظه در صفحه نمايش دوربين در دسترس بودند، عكاس امكان برطرف كردن اشتباهات در عكسهاي بعدي را به دست آورد.
نياز به ظهور عكس در تاريكخانه از بين رفت و به نشستن پشت كامپيوتر شخصي در خانه تبديل شد. به اين ترتيب سرعت كه از الزامات زندگي امروز است وارد دنياي عكاسي شد، چنان كه سينما از آن بينصيب نماند. اين خارج شدن جريان چاپ و روتوش عكس از تاريكخانه به عكاسان اين فرصت را داد كه عكس نهايي را ارائه كنند و ديگر از لحاظ كيفي وابسته به محل ظهور و كيفيت موادي كه استفاده ميكردند نباشند. در گذشته معدود افرادي تاريكخانه شخصي داشتند ولي امروز بيشتر عكاسان نرمافزارهاي گوناگوني دارند و فايلها را به هر صورت كه بخواهند و بر اساس سليقه شخصي، با امكانات مختلفي كه يكجا پيشرويشان قرار دارد طراحي ميكنند.
روزنامهها و شبكههاي خبري از نخستين گروههايي بودند كه به عكاسي ديجيتال رو آوردند. اما يكي از ايرادهايي كه در زمينه همين سرعتبخشيدن به جريان ثبت و چاپ بيواسطه به عكاسهاي ديجيتال گرفته ميشود همان تعداد زياد و در نتيجه زمان طولانيتر براي انتخاب عكس مناسب و اديت آن بود. پيشرفت تكنولوژي و نرمافزارهاي مختلفي مثل لايت روم در جواب اين نياز، روند گزينش را با سيستمهاي دستهبندي سرعت بخشيدند. واقعيت اين است كه عكاسي ديجيتال اين امكان را به شخص ميدهد تا تعداد بيشتري عكس بگيرد كه ميتواند براي بسياري امتياز باشد ولي اينكه شما ميخواهيد چه تعداد عكس بگيريد و چقدر به توانايي خود باور داريد موضوع ديگري است. براي مثال شخصا در يك جلسه عكاسي زياد عكس نميگيرم، نه به اين خاطر كه تعداد زيادي تصوير را نميتوانم مرتب كنم، براي اينكه هميشه حواسم به لحظهيي كه شاتر را فشار ميدهم است. مدام در حال جواب دادن به اين سوالات ذهنيام كه آيا اين لحظه ارزش ثبت شدن دارد؟ آيا من حرفي براي گفتن دارم؟ بيننده بيشتر از يك بار به اين عكس نگاه خواهد كرد؟
و اما كيفيت كه تا همين چند وقت پيش هم كارت برنده طرفداران پر و پا قرص عكاسي آنالوگ بود، با گذشت زمان و پيشرفت تكنولوژي ديجيتال كمرنگ و كمرنگتر شد تا جايي كه امروز حتي تشخيص عكس ديجيتال از آنالوگ براي همان طرفداران هم كار آساني نيست. از سوي ديگر كم شدن و توقف توليد دوربينهاي آنالوگ و حلقههاي فيلم توسط شركتهاي بزرگ كداك و نيكون و همچنين بيشتر شدن عكاسان حرفهيي كه سراغ دوربينهاي ديجيتال ميروند نشانهيي ديگر از فراگيري اين نوع عكاسي است.
دامنه رنگ و جزييات عكس
براي ايجاد تعادل در بحث بد نيست به اين اشاره كنم كه هدف عكاس فقط توليد اثري با وضوح بالا نيست بلكه عكس خوب با ارائه طيف وسيعي از رنگها و سايهها، جزييات را به تصوير ميكشد و اين جزييات هستند كه به اثر هنري بعد ميبخشند. "دامنه رنگي" تعداد ممكن رنگهاي موجود در تصوير بر اساس مقدار نور ثبت شده از روشنترين تا تاريكترين نقطههاست. اين در تصويرهاي سياه و سفيد به صورت رنگهاي مختلف خاكستري از سفيد مطلق تا سياه مطلق ديده ميشود. دامنه رنگها در عكاسي آنالوگ نامحدود و در ديجيتال محدود هستند (به علت ثبت نور توسط سنسور)، در نتيجه جزييات تصوير حاصل از عكاسي آنالوگ به مراتب بيشتر خواهد بود. اين جزييات معمولا در هايلايتها (بخشهاي روشن) يا سايهها مشخصتر هستند. قسمتهاي روشن عكس به صورت سفيد مطلق ثبت ميشوند، در صورتي كه در واقعيت سفيدهاي مختلفي وجود دارند. به اين اتفاق بلون هايلايت ميگويند. حالتي مشابه در ثبت قسمتهاي تيره عكس هم اتفاق ميافتد و به جاي ثبت درجات مختلف سياه، دوربينهاي ديجيتال سياه مطلق را ثبت ميكنند كه به راحتي با چشم غيرمسلح قابل تشخيص نيست و به همين دليل اين مساله بيشتر در هايلايت مشكلساز ميشود.
اما ميشود گفت اين تفاوت تا حدي در دنياي امروز برطرف شده. علاوه بر بهبود كيفيت سنسور دوربينهاي اسالآر و بهتر شدن فرآيند ثبت محدوده نوري، راهكارهاي ديگري نيز ارائه شده است: از جمله عكاسي به صورت فايل خام (Raw)، تبديل و اديت عكسها با ?? بيت براي عكسهاي رنگي و ?? بيت براي سياه و سفيد و در نهايت استفاده از كروز براي تنظيم تونها (چرا فايل خام؟ به اين دليل كه به شما امكان دسترسي به دامنه مخفي رنگها را ميدهد، در حالي كه JPEG در واقع با فشرده كردن عكس اين اطلاعات را از بين ميبرد) .
شخصا غيراتوماتيك (Manual) و خام عكس ميگيرم و بعد از انتقال عكسها به كامپيوتر در لايت روم و فتوشاپ اديتشان ميكنم. در اين جريان اكسپوژر (زمان نوردهي) را تنظيم ميكنم، به هايلايتها از نو جاني دوباره ميدهم، كنتراست را به تعادل ميرسانم و بعد بسته به اينكه دنبال چه رنگ يا توني هستم تغييراتي اعمال ميكنم. بعضي از عكاسان، عكاسي HDR را براي زنده كردن جزييات انتخاب ميكنند كه تركيبي از چند عكس مشابه (ثابت كردن دوربين روي سه پايه) با اكسپوژرهاي متفاوت است. به اين ترتيب قسمتهاي تاريك عكس نهايي را از عكسي كه اكسپوژر بالاتر و در نتيجه جزييات بيشتري در سايه داشته و قسمتهاي روشن را از عكسي كه با اكسپوژر پايينتر گرفته شده انتخاب ميكنند. جزييات به وجود آمده در عكسهاي HDR حتي بسيار بالاتر از قابليت كيفيت چاپ يا مانيتورهاي امروزي براي نشاندادن اين جزييات است. مبحث جزييات را با توجه به اهميت هيستوگرام به پايان ميرسانم چرا كه با بررسي هيستوگرام و وسيع يا محدود بودنش در حين عكاسي به راحتي ميتوان به وسعت يا باريكبودن محدوده نوري و در نتيجه رنگ پي برد و تنظيمات لازم را براي بهبود نسخه نهايي انجام داد.
نقش مگاپيكسل در اين ميان چيست؟
كيفيت دوربينهاي ديجيتال با مگاپيكسل اندازهگيري ميشود، هرچه تعداد نقطهها (پيكسلها) بيشتر، اندازه آنها كوچكتر و در نتيجه تصوير واضحتر ميشود. معادل اين پيكسلها در عكاسي آنالوگ گرين است و اندازه آنها بستگي به حساسيت فيلم به نور دارد (هرچه حساسيت بالاتر، سرعت بيشتر و در نتيجه اندازه گرين بزرگتر است) . در مورد دوربينهاي ديجيتال هم اين رابطه صدق ميكند. دوربينهاي ديجيتال در اين مورد پيشرو هستند. نويز در فيلم استاندارد معمولا معادل با دوربين ديجيتال با كيفيت هشت مگاپيكسل است.
در دنياي امروز حتي تلفنهاي هوشمند مجهز به دوربينهاي ?? مگاپيكسلياند. دوربينهاي SLR كيفيت به مراتب بالاتري را ارائه ميكنند و راهي براي عكاسي آنالوگ جز پذيرفتن شكست، بهخصوص در شرايط نور كم باقي نميگذارند. اينجا لازم است اشارهيي هم كنم به ايرادي كه بعضي طرفداران عكاسي آنالوگ به نبودن نويز ميگيرند و آن را از دست رفتن حال و هواي فيلم ميدانند كه البته با استفاده درست از نرمافزارهاي اديت قابل بازيافت است. حتي در نرمافزار لايتروم تنظيماتي داريم كه حس فيلمهاي كداك يا فوجي را به عكس ميبخشند. گرمكردن تون عكس، اضافه كردن نويز و كم كردن كنتراست نمونههايي از اين تغييرات هستند.
با اينحال ديجيتال يا آنالوگ؟
اين بحث ممكن است تا امروز به پاسخ قطعي نرسيده باشد ولي زورآزمايي بين آنالوگ و ديجيتال اگر به نظر بعضيها به آخر نرسيده ولي از نظر بسياري به خط پايان نزديك است. از لحاظ كيفيت، دوربينهاي ديجيتال بسيار از دوربينهاي آنالوگ پيشي گرفتهاند. حتي بعضي از سرسختترين عكاسان مخالف با دنياي ديجيتال هم در آزمونهايهاي تشخيص ديجيتال از آنالوگ مرتكب اشتباه شدهاند. شايد فيلم هرگز از بين نرود ولي با پيشرفت مدام و رو به رشد صنعت ديجيتال و ارائه قابليتهاي فراوان اين سبك عكاسي، آنالوگ در سايه صنعت ديجيتال و از همه مهمتر ويژگي مهم در دسترس بودنش قرار خواهد گرفت.
بايد به اين نكته توجه كرد همانطور كه بالاتر آمد ديجيتال عكاسي را براي همه آسانتر كرده، تعداد عكاسان به مراتب بيشتر از گذشته است و با توجه به دسترسي به دنياي مدرن اينترنت و شبكههاي اجتماعي، امكان همخوان كردن و ارتباط مستقيم با مخاطب هم خيلي بالا رفته است. بسياري به همهگير و سادهشدن عكاسي اعتراض دارند و از بالا رفتن تعداد كساني كه خودشان را عكاس ميدانند و در نتيجه از شرايط كنوني دنياي عكاسي ناراضي هستند. واقعيت اين است كه يادگيري تكنيك عكاسي آسانتر شده ولي عكاس واقعي حتي بدون امكانات سختافزاري و نرمافزاري بيترديد نگاه هنري و منحصر به فرد خودش را دارد كه او را مجزا از تكنيك و دوربين، مجزا از ديجيتال و آنالوگ به هنرمندي فراتر از ابزار بدل ميكند.
به نظر من حتي در دسترس بودن و آسان شدن هنر عكاسي كه مديون پيشرفت تكنولوژي است، با ايجاد رقابت در كيفيت كار، تنوع و خلاقيت ارزش عكاسان حرفهيي را بالاتر هم برده. تكنيك و دوربين هر دو مهمند، اما همچنان حرف آخر را عكاس ميزند. عكس او چه ديجيتال و چه آنالوگ، در به كارگيري فرم و زاويه و نور و زيباييشناسي است كه اهميت پيدا ميكند.