چه چيزي در مکعب اتفاق می افتد؟ این نمایی از فیلم دفتر در سال 1999 می باشد که در آن کاراکتر اصلی مکعب کوبیک خود را تغییر می دهد تا فضاهای کاری متفاوتی شکل دهد که نشان دهنده ضرورت کانسپت يا مفهوم دفاتر جدید است؟ فضای گیج کننده که در آن طراحی های خاص معماری شکل گرفته و سپس ناپدید می شوند تا نشان دهنده حس آینده باشند، تا در آن ما فضایی را طراحی می کنیم که بر ویژگی های خلاقانه تمام آیفون های جدید حاکم باشد. با فرا رفتن از نمایش ظاهری و ساختاری 6 فیلم زیر اثر منحصر به فردی از پیدایش فضای دفتری مدرن و بزرگنمایی آن و همچنین ناپدید شدن آن نشان می دهد.
فیلم زمان بازی( 1967) ژاک تاتی:
زمان بازی ژاک تاتی یک نمای بصری شاد با نمایش مدرن ناسازگاری ذاتی بین ماهیت انسان و انتظارات مدرنیسم رفتار انسان در فضای معماری را نشان می دهد. این نما تقریبا خالی از دیالوگ بوده و مجموعه بزرگی در نزدیکی پاریس به نام تاتی وای را نشان می دهد که این فیلم معماری مدرن را از طریق اپیزودهای خود که یک ساختمان دفتری است نشان می دهد.
مجموعه عوامل کنجکاو فیلم( منشی صحنه، کارکنان دفتری، حراست و توریست ها و نظافت چی ها) توسط موسیو هولت معرفی می شوند که اغلب نشان دهنده فضای غیرقابل درک می باشند که با ترتیب و بهینه سازی منظم شده است. در تعقیب مقامات رسمی آمریکایی او می بایست تماسی با یک عامل دیگر برقرار کند. هولت به یکی از ساختمان ها وارد می شود تا در یک نشست مهم شرکت کند.
در آنجا او با مجموعه ای از کوبیک های منظم مواجه می شود که ماهیت سرگیجه را به چشم مخاطب می آورد. در یک سری اپیزود هولت واکنش هایی را فرض می کند که اغلب کلیدهای صمعی بصری گمراه کننده فضاهای دفتری می باشند و منعکس کننده شک تاتی در جهت نوسانات مدرنیسم با توجه به الگوهای رفتاری و طرح ریزی تکنوکرات می باشد.
برزیل( 1985) تری ویلیام:
کابوس بروکراسی برزیل تری ویلیام یک نمایش آینده نگرانه و عطف به عقب می باشد که نشان دهنده بدترین قالب سناریو می باشد. همچنین فضای بخش بندی نماهای مدرن اولیه از کار را نشان می دهد که با انقلاب فنی و فناوری مواجه است. ناکارآمدی روتین سازی بیش از حد محیط کار نیز در این سناریو مورد عمل واقع شده و همانطور که سانفورگ وینتر می گوید: مفهوم فایل ها یعنی اینکه رکوردهای دفتری در قالب مدارک مکتوب می باشند و می بایست از پروتکل و نظم اداری برخوردار باشد.
اتاق بزرگ کوریدور پر از بخش بندی ها و مجسمه های بالاتنه مردم می باشد که به دقت توسط کارگردان انتخاب شده و بازبینی شده و سپس در انتهای فضای کار در دفتر قرار گرفته است. کاراکتر اصلی فیلم سام لوری وارد اتاق می شود و بر روی مبلمان می نشیند و سپس با کارکنان دفتر مکالمه می کند. اگر سم بخواهد کاری انجام دهد می بایست کارکنان دیگر را از انجام کار باز دارد.
جان مالکوویچ ( 1999) اسپایک جونز:
تاینی وومن(زن ریزنقش) می گوید دنیا در ذهن من شکل نگرفته دستگیره درها خیلی مرتفع می باشند و صندلی ها ناموزون اند. اتاق ها سقف بلندی دارند و به نوعی مرا مسخره می کنند. شوهر او یک اتاق دفتری را برایش ساخته است که می بایست در فیلم جان مالکوویچ جونز ایفای نقش کند.
سقف کوچک 7 و یک دوم متری ابزار لازم برای ایجاد حالت محصور می باشد و حجم بصری کوچکی را ایجاد می کند که نشان دهنده محیط زندگی طبقه کارگر می باشد. واقعیت اجتماعی کارکنان با استقرار فیزیکی در فضای داخلی آن فاجعه وار به نظر می رسد. کاراکتر اصلی( جان کیوزاک) و می خواهد این موارد را بیابد و از طریق ذهن فرد دیگری که جان مالکوویچ نیست می خواهد پی به این روند ببرد.
باشگاه مبارزه( 1999) دیوید فینچر:
با انکار تثبیت ساختار قدرت کاپیتالیست آمریکایی و قرار دادن یک سیاره نامشخص بر روی میز دفتری جک( با بازی ادوارد نورتون) در عوض تصمیم دارد که کل ساختمان را به هم بریزد. اثر غالب آسمان خراش ها چنان است که جک با یک ماهیت دوگانه مواجه می شود و ممکن است این موارد مشابه را با کارهای روزمره و خسته کننده دفتری تعدیل کند. پروژه مایهم نوعی هرج و مرج اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد و این مرد را آزاد می گذارد تا از طریق تخریب فیزیکی محل کار اعتراض خود را نشان دهد.
او ( 2013) اسپایک جونز:
شما نخست تئودور را در یک نمای بسته نشان می دهد که یک نامه عاشقانه می خواند. دوربین اصلی فضای دفتری را روشن نشان می دهد و شغل اصلی کاراکتر اصلی فیلم را نشان می دهد. او یک مرد متوسط عاطفی است که احساسات صمیمی با کارکنان پیرامون خود را دارد و قادر به بیان عواطف خود نیست. دفتر نور ملموسی دارد و یک کیفیت جاودان و پیوسته ای را به دنیا نشان می داد که در آن ارتباطات با هم ادغام شده و فن آوری ها باعث ایجاد عشق مجازی شده است و آینده ای را نشان می دهد که در آن متون عاشقانه و تصاویر کاملا تصنعی می شوند و فضای دفتر با کیفیت اچ دی به همراه هولوگرام های بازی ویدئویی را نشان می دهد که کارگاه سنتی را کاملا ناپدید می سازد.
پادرهوا(2009) جان لیتمن:
رایان بینگام می گوید: هرچه ما کندتر حرکت کنیم زودتر می میریم. هیچ اشتباهی نکنید. تحرک، پویایی و زندگی است( جورج کلونی) او این را به کورنل یا ناتالی کینر ( آنا کندریک) در فیلم پا در هوای ریتمن می گوید. این دو کارشناسان شرکتی بوده و سفرهای مکرری با چمدان دارند. ماهیت بازدارنده مکان های ناشناسی که می روند مانند فرودگاه ارتباط کمی با حالت روانی جغرافیایی محله های سفر آنها دارد و همچنین با کانسپت شبکه ها ، خط سیر ها و مهاجرت ها و نقل و انتقالات ارتباط بیشتری دارد. لزوما شغل رایان و ناتالی ماندن در مقصد نیست بلکه بیشتر منظور آنها طول راه یا سفر است.