عكاسي را با يك دوربين ديجيتال شروع كردم، اگر دقيقتر باشم يك كنون 400 دي. هميشه اشتياق دوربين آنالوگ را داشتم و يكي از اساتيد عكاسي به من توصيه كرد يك پنتكس ك 1000 بخرم. حتي يك روز هم نشده كه پشيمان شوم. عكاسي را با پنتكسام ياد گرفتم. يك دوربين دستي است و بدون اينكه بخواهم دوربينهاي پنتكس را تبليغ كنم بايد بگويم استفاده از آن لذت بخش است و چيزهايي زيادي از اين دوربين آموختهام. معتقدم بهترين راه براي يادگيري گرفتن يك عكس نسبتا خوب استفاده از دوربين فيلمخور است. طي زمان ميآموزيد از كدام aperture و از چه نوع ISO استفاده كنيد. همچنين بيشتر به جزييات توجه ميكنيد، صبر بيشتري داريد و كاملا با تمركزيد. دوربين ديجيتال اين اجازه را بهتان ميدهد هر قدر كه حافظهاش جا دارد عكس بگيريد، به همينخاطر هم به اندازه استفاده از دوربين آنالوگ براي شاتر زدن فكر نميكنيد. طبيعتا چون دستي هم هست بايد تنظيماتش را خودتان بچينيد و اين فرصتي است تا تاثير اين تنظيمات را بشناسيد.
صدايي بهتر از صداي ديافراگم دوربين عكسبرداري وجود ندارد. به شما ضربه ميزند، بيدارتان ميكند، تشويقتان ميكند بيشتر فيلم بگيريد. چرخش قاب بعدي؛ ميدانيد كه تصويري در آن فيلم ذخيره كرديد و انتظار ديدنش مثل پيدا كردن صفحه گرامافوني است كه هميشه دنبالش بوديد. دسته عقب برگرداندن فيلم ميگذارد فيلمتان را داخل قوطي جايش بگذاريد. تمام اين پروسه پر است از لذت محض. اين روزها به دست آوردن حلقههاي فيلم ارزان نيست. سطح تمركزتان افزايش مييابد و احتمالا ناخودآگاه متوجه اين موضوع هستيد كه آنچه با آن سر و كار داريد فيلم است و نميخواهيد بيدليل فيلمتان را هدر دهيد، قصدتان گرفتن عكس خوب است اما با دوربين ديجيتال پيش خود فكر ميكنيد "از بين 500 عكسي كه گرفتم حداقل 20 تا 30 عكس خوب درميآيد". اين تازه بعد از كپي عكسها به كامپيوترتان، اديت كردنشان و گشتن بين 500 عكس است. در حالي كه با حلقههاي فيلم، چند بار عكس ميگيريد و ميدانيد حداقل 10 عكس خوب گرفتهايد. پروسه گشتن صدها نماي بهدردنخور را پشت سر ميگذاريد تا چند عكس خوب بگيريد. آن هيجان انتظار كشيدن؛ حلقههاي فيلمتان را به عكاسي ميدهيد تا develop شان كند يا اگر خودتان اين كار را انجام ميدهيد كه چه بهتر. اگر يكبار توي اتاق ظهور فيلم باشيد حتي بيشتر از اين عاشق حلقههاي فيلم ميشويد.
آن انتظار! مثل انتظار براي ديدن نمرههايتان است كه تا خانه ميدويد تا نتايج را ببينيد. هيجان توصيفناپذيري دارد. با دوربين آنالوگ انگار داريد مغزتان را آموزش ميدهيد. در ذهنتان به تعداد و ارقام فكر ميكنيد. كه كدام ISO براي نور بهتر است، aperture را ميدانيد يا حدسش ميزنيد؛ اينكه بايد پهن يا تنگ باشد. دنبال و به فكر تركيبِ مناسب هستيد، به فكرجاي نگاتيو درست هستيد، پسزمينه، موضوع؛ «كجا قرارشان بدهم». در پايان روز، از فيلم استفاده ميكنيد و در ذهنتان ميدانيد كه به اين خاطر نميتوانيد قاب يا فيلم را هدر دهيد.
همچنين دوربينهاي فيلمخور در مقايسه با يك دوربين ديجيتال خوب ارزانتر هستند. يك SLR ارزان حدود 1000 دلار درميآيد، در حالي كه ميتوانيد يك دوربين آنالوگ را با حدود 100 دلار بخريد. اما هزينه فيلمها و چاپكردنشان اين روزها خيلي زياد شده و به همين خاطر بايد حين عكاسي با نگاتيو، بيشتر حواستان باشد.
اشتباهها! Overexposure بعضيوقتها حين استفاده از دوربين ديجيتال عكسهايتان را خراب ميكند. در حالي كه با دوربين آنالوگ اين قضيه برعكس است. از دستش قسر در ميرويد. در اين دوربينها اشتباهها به زيبايي تبديل ميشوند. خطوط گرد و خاك، رنگهاي محو شده، نور بيرون زده و ذرات، حتي اگر از نگاتيو تاريخ مصرف گذشته استفاده ميكنيد، نتيجه ممكن است نسبت به فيلم تازه هم شگفتآورتر باشد. هر نقص، زيبا و خاص است. در هر حال در اين دوربينها، نقصها بيشتر زيبا بهنظر ميآيند (اين را هم بگويم كه در استفاده از slide اگر overexpose بشود چيزي جز تصوير سفيد نداريد) .
اگر طرفدار عكاسي سياه و سفيد هستيد پس آنالوگ انتخاب بهتري است. ممكن است بعضي خوانندهها چندان موافق نباشند اما اين انتخاب دليلي دارد؛ پهناي ديد دايناميك دوربينهاي آنالوگ. پهناي ديد دايناميك به اين معني است كه تمام آنچه را چشمهايتان ميبيند دوربين نميبيند. دوربينهاي آنولوگ همهچيز را نسبت به دوربين ديجيتال پر جزيياتتر ميگيرند. دوستاني دارم كه با دوربينهاي ديجيتالشان عكس رنگي ميگيرند و رنگها را با فتوشاپ تغيير ميدهند. همچنين نگاتيو تقريبا هميشه latitude بيشتري دارد (Latitude مقداري است كه مواد حساس به نور ميتوانند overexpose يا underexpose بشوند و هنوز هم نتيجه قابل قبولي داشته باشند) . وضوح؛ فيلم نسبت به ديجيتال وضوح بيشتري دارد. جزييات قابل قبولاند و زمختي طبيعي است، درحالي كه ديجيتال اغلب جزييات را معمولي ميگيرد؛ مخصوصا اگر عكس بافتهاي زيادي دارد كه بايد حفظ شود. عكاسي از مناظر را براي مثال در نظر بگيريد. هرچه وضوح بيشتر باشد كيفيت بهتر است. اگر ميخواهيد پرينتهاي خيلي بزرگ بگيريد، باز هم فيلم انتخاب هوشمندانهتري است. رنگها و حس ظريف و تكميل فيلم را نميشود از قلم انداخت. اما براي من، مساله درآمدن هر فيلم يكجور و يكسان نيست. دوست ندارم يك نوع تُن به عكسها بدهم. فقط از وجهه "فيلموار" عكسها خوشم ميآيد. رنگهاي تميز و روشن، تنهاي ظريف، هايلايتهايي مطيع و دلچسبتر.
داستانكوتاهي وجود دارد به نام "احساس قدرت". آيزاك آسيموف قصه آيندهيي را ميگويد كه در آن همهچيز توسط كامپيوترها و ماشينحسابها اداره ميشود و انسانها فراموش كردهاند چطوري بنويسند و رياضيات را حل كنند. يك تكنيسين، مدار برقي را دوباره مهندسي ميكند تا قواعد رياضيات را دوباره كشف كند. او نشان ميدهد كه انسانها ميتوانند مستقل از كامپيوتر حساب و كتاب كنند. اينكه بتواند دو عدد را با استفاده از مغز خودش ضرب يا تقسيم كند به او قدرت ميدهد. اين، به طريقي همين قضيه آنالوگ است. مخصوصا تجربه به عكس درآوردن فيلم و پرينت گرفته است كه اين حس قدرت را به عكاس ميدهد. اين را هم بگويم كه به عمل آوردن عكسهايتان وقت و انرژي زيادي ازتان ميگيرد. عكاسي ديجيتال اين را بسيار آسانتر و سادهتر كرده، بستگي دارد دنبال چه هدفي هستيد.
فقط نگاهي به چند تن از عكاسهاي جنگ بيندازيد؛ رابرت كاپا، ادي آدامز و جو روزنتال. تصاويرشان بسيار گيرا و تكاندهنده است. آن لايه ظريف گرما در فيلم هرگز در شگفتزده كردن شما ناكام نميماند. عكسهاي آنها پرتره نهايي واقعيت بود؛ از آنها استفاده شد تا وحشت و واقعيت نهايي جنگ را نشان دهد و برخلاف الان در آن روزها راحت نميتوانستيد عكسها را دستكاري كنيد. در آخر كار البته آنالوگ و ديجيتال امروز ديگر مقاصد متفاوتي را دنبال ميكنند. به شما بستگي دارد. شخصا آنالوگ را ميپسندم چون به شكلي زيبا با پروژههايم همخواني دارد. به گرما و موشكافي در عكسها نياز دارم و آنالوگ اين را عملي ميكند. براي كساني كه براي مثال عكاس تبليغاتي هستند، ديجيتال انتخاب بهتري است، گزينهيي بهتري احتمالا براي همه. عكسهاي ديجيتالي فوقالعادهيي هم ديدهايم. در روزنامهها، روزنامهنگاران عكسها را از طريق ايميل ميفرستند يا همينطور در شبكههاي خبري. ميتوانيد عكسهايتان را اسكن كنيد و روي سيدي بزنيد.
از سوي ديگر اين ناراحتكننده است كه ديجيتال باعث سقوط آنالوگ شده؛ ماركهاي توليد نگاتيو كمي وجود دارند كه بيسر و صدا دارند محو ميشوند و فقط ميتوانيم اميدوار باشيم فيلم براي مدت بيشتري باقي بماند. انجام دهيد؛ امتحانش كنيد. دوربين قديمي آنالوگي پيدا كنيد، تويش حلقه فيلم و باتري بگذاريد و ميبينيد درباره چه حرف ميزدهام.