فضای منفی از منظر مفهومی در دل واژه های متفاوتی نشسته است که از میان ان ها می توان به وقفه pause، فاصله interval، نابودگی nothingness، سکوت silence، تهی بودگی emptiness و خلا void اشاره کرد، جدا از انکه باید بپذیریم نفی گری negativity به معنای پوچ گرایی nihilism نیست، بلکه می توان بدان وجه مثبت و ایجابی داد و در قامت ناهمسانی زنده و فعالی که امکانی بر تحقق زبان، حدوث تجربه، اتخاذ تصمیم و تکوین قضاوت می گشاید تعبیرش نمود. بایستی این نکته را نیز مد نظر قرار دهیم که به موازات این تنوع معنایی و واژگانی، شاهد تکثر تعبیری متبادر بر این مفهوم نیز هستیم.
اتووود سعی می کند در سلسله ای از تکه نوشتارها وجوه متفاوت تبلور فضای منفی را در گستره های متفاوتی از کنش فکری و عینی بازنمایاند. از دیگر مفاهیمی که عمیقا با امر منفی گره خورده است دیالکتیک است:
دیالکتیک نزد هگل، یک جریان پیوسته نفی و اثبات است؛ آنتی تز، تز را نفی کرده و در سنتز به اثبات درمی آید. دیالکتیک منفی مکتب فرانکفورت سعی می کند این خصلت سازنده و مثبت دیالکتیک هگل را از آن سلب کرده و مرحله سوم جریان دیالکتیکی یعنی مرحله سنتز را حذف کند و آن را در یک نفی همیشگی و پایدار نگاه دارد. اندیشه، همواره باید درحال ویران کردن و نفی باشد، بی آنکه راه اثباتی نشان دهد.