پويان فراصتي/ تا چه حد با دنياي معماري آشنا هستيد؟ تمام سطح شهرهاي ما از ساختمانهاي سياه و سفيدي پر شده است كه براي هيچ كس جذابيت بصري ندارد اما بالاخره فردي در ايران پيدا شد و اين قاعده را به هم زد و اثري را خلق كرد كه باعث شد تا جايزه فستيوال جهاني معماري "W A F" ٢٠١٤ را دريافت كند. مردم انگلستان ضرب المثلي دارند كه ميگويند "خارج از جعبه فكر كن" كه در حقيقت به اين معناست كه محدوديتهاي فكر خود را كنار بگذاريم و سعي كنيم كه كمي خلاقيت داشته باشيم. فرشاد مهديزاده فردي است كه به اين ضرب المثل عمل كرده است و به راستي در حرفه خودش موفق بوده است. براي مثال مجموعه شهر رويايي اصفهان و ساختن يك ساختمان مسكوني بسيار خاص در آبادان نشاندهنده اين خلاقيت است. با او گفتوگوي كوتاهي درباره شيوه كار و نحوه موفقيتش انجام داديم.
ابتدا از ورودتان به اين حوزه و شروع فعاليتتان توضيح دهيد ؟
من در سال ١٣٨٧ از دانشگان آزاد اصفهان در رشته معماري فارغالتحصيل شدم. سپس عازم تهران شدم و در شركت مشاوره حركت سيال شروع به كار كردم. براي كسب تجربه كار در عرصه بينالمللي در سال ١٣٨٩ به استراليا رفتم و در شركت معماري Lab Studio به مدت دو سال مشغول به كار شدم كه اين تجربه كاري براي من بسيار مفيد بود. سپس براي ادامه تحصيل به مدرسه عالي معماري كاتالونيا (iaac) در شهر بارسلونا به اسپانيا رفتم و بعد از گذراندن يك دوره فوقليسانس ديگر در زمينه طراحي شهري بهايران برگشتم و كار حرفهيي خودم را در ايران به طور مستقل شروع كردم. البته در تمام اين مدت به فعاليتهاي آكادميك مانند تدريس در وركشاپها و دانشگاههاي بينالمللي هم مشغول بودم.
آيا زماني كه شروع به كار كرديد تصور چنين موفقيتي را در اين سطح داشتيد؟
راستش زماني كه فارغالتحصيل شدم تنها يك آرزو داشتم. آرزوي من اين بود كه بتوانم روزي كنار يك استاد معماري با تجربه و حرفهيي كار كنم.
براي خيلي از معماران جوان اين سوال مطرح است كه شما چگونه وارد بازار كار شدهايد؟ لطفا كمي روند موفقيت و سير تحولي كار خود راتوضيح دهيد. بسياري از معماران جوان در اين سرگشتگي به سر ميبرندكه چه زماني ميتوانند به طور مستقل كارخود را شروع كنند؟
ورود من به كار حرفهيي با ارايه پروژههاي دانشجويي بود كه با حوصله و ظرافت بالايي طراحي شده بودند. يكي از بزرگترين مشكلات قشر جوان معمار بيانگيزگي در دوران دانشجويي است، كه البته به نظر من دليل آن گسترش بيرويه مراكز آموزشي معماري بي كيفيت و بدون امكانات دركشور ما است. علاقه به كار حرفهيي كاملا منطقي است ولي حرفهييترين و مهمترين مقطع معماري دوران دانشجويي است كه بايد به صورتي كاملاجاه طلبانه و با حرفهيي ديدن پروژهها سپري شود. چراكه هر پروژه دانشجويي پتانسيل تبديل شدن به اثري بينالمللي را دارد و امروزه شاهد پروژههاي دانشجويي بسيار مطرحي در سطح بينالمللي هستيم. ولي درايران هميشه تصور بر اين است كه بعد از اتمام درس و در بازار كاراتفاقي خاص رخ ميدهد كه از نظر من اصلا اين طرز فكرصحيح نيست. نهتنها در ايران بلكه در تمام دنيا پروژههاي دانشجويي پروژه هايي خلاقانهتر، بكرتر و دور از محدوديتهاي بازار كار هستند. پروژههاي دانشجويي بستري مناسب براي رشد خلاقيتند.
شما جايزه بسيار ارزشمندي را گرفتيد، سوال ديگر اين است كه در اين بنا تا چه حد از معماري ايراني استفاده كرديد؟
هر زماني كه يك معماري در بستر خود و با هدف پاسخگويي به اقليم ونيازهاي مردمان آن منطقه شكل بگيرد ميتوانيم اذعان كنيم كه اين اثرمعماري متعلق به آن شهر يا كشور است. با توجه به اينكه مجموعه تجاري شهر روياها پاسخي درست به بستر و با توجه به فرهنگ خريد و تفريح مردم اصفهان طراحي شده است در نتيجه معماري اين اثر نهتنها درسطح بينالمللي يك معماري ايراني (البته چهره نوين معماري ايراني) است بلكه در سطح ايران هم يك شخصيتي كاملا اصفهاني دارد.
سبك معماري شما چيست؟
امروزه در دنياي معماري ديگر سبكي وجود ندارد و شخصيت هر اثر معماري وابسته به معمار، بستر و جغرافياي آن معماري است. بهتر بگويم معماري من معماري فرشاد مهديزاده است و البته در مورد اثر مجموعه تجاري شهر روياها معماري فرشاد و رهاست.
شما در اين كار از ظرفيتهاي جالبي مثل گنبد استفاده كرديد، آيا اين ظرفيتها مفهوم خاصي نيز دارند؟
در حقيقت ما از طاق استفاده كرديم و به طور كاملتر از مدل چهارطاقي استفاده كرديم كه در ايران قدمتي هزاران ساله دارد. هدف اصلي استفاده از اين طرح رسيدن به فضايي نزديك به شخصيت بازار اصفهان بوده است تا نهتنها به عنوان يك مركز تجاري بلكه به عنوان يك فضايي براي سرگرمي دركنار شهر روياها عمل كند. به همين خاطر ما مدل چهارطاقي را جايگزين مدل معمولي و متداول ساختمان بتني موجود كرديم.
چرا ما آثار بيشتري را مانند كارهاي هنري شما در سطح شهر نميبينيم؟ ساختمانهايي كه در شهرهاي ايران ساخته ميشوند معمولا يك شكل هستند و جذابيت بصري ندارند.
معماري هر كشور و شهري نتيجه خواسته و ديد ساكنانش نسبت به معماري است. معماري بايد به مردم آموزش داده شود نه در دانشگاه بلكه از مقاطع ابتدايي. در سيستم آموزشي ما هيچ اهميتي به معماري، موسيقي و كلا هنر داده نميشود، بنابراين مردم يعني كساني كه شهرها را ميسازند ايدهيي نسبت به يك معماري خوب ندارند براي همين است كه ما در شهرهاي ايران معماريهايي مثلا با تزيينات كلاسيك اروپايي ميبينيم در صورتي كه هيچوقت در پاريس شما يك ساختمان بلندمرتبه كه تزيينات صفوي داشته باشد نميبينيد چون در درجه اول مردم آن را يك عنصر غلط براي شهرشان ميدانند و در مرحله بعد ارگانهايي مثل شهرداري اين وظيفه را دارند كه در راستاي زيباسازي شهرها تلاش كنند و براي ساختن بناها از طرحهاي معماران خلاق استفاده كنند.
در نهايت به عنوان آخرين سوال، آينده معماري ايران را چگونه ميبينيد؟
فكر ميكنم مراكز آموزشي معماري ايران از مراكز آموزشي ايالات متحده هم بيشتر است و اين از نظر من نكته مثبتي نيست. من مطمئن هستم كه ما اين تعداد استاد معماري نداريم كه بخواهيم به اين اندازه دانشجو پرورش دهيم. دانشجويان معماري در ايران كاملا نسبت به اتفاقات و جريانهاي معماري در دنيا بيگانه هستند و اين به دليل بيگانه بودن اساتيد معماري نسبت به آموزش معماري است و ما شاهد تاثير اين سيستم آموزشي غلط بر چهره شهرها خواهيم بود.