در سال 1971 فرندشيپ پارك در مرز غربي ساحلي بين امريكا - مكزيك طراحي شد. اين مرز نوار باريكي است كه ايالات متحده و مكزيك را توسط زنجيره اي از فنس متصل بهم از يكديگر جدا مي كند و اجازه مي دهد كه آشنایان و دوستانی که در سانتياگو و تي جيوانا هستند، در اين مكان يكديگر را ملاقات و ساعاتي را با يكديگر سپري كنند. اين پارك، نشان دهنده تاثير مرزهاي سياسي بر زندگي انسان است.
در سال ٢٠٠٩ ايالت امريكا فنس محافظ ديگري را در اين مكان قرار داد كه به شدت دسترسي به پارك را محدود می کند. ٨ كيلومتر به سوی شرق (٥ مايل) عابرینی که قصد عبور از مرز را دارند روی پلی که دو طرف آن توسط فنس های بلند احاطه شده، در طول بیست مسیر ترافیکی متمرکز شده اند. اين موقعيت، فرصتي براي پاتريك كوردل دانشجوي كارشناسي دانشکده كال پلي سان لوئيس آپيسپو به وجود آورد كه لا لينيا بروسا (مرز محو شده) را طراحي كند؛ پياده رو متقاطعي كه بازآفريني فضاي مليتي براي مرز ساحلي تي جيوان- سانتياگو است.
پروژه كوردل از مرز فنسي اي كه در كنار اقيانوس قرار داشت و در فاصله كمتر از ١٠٠ متر از سطح زمين در زير آب محو مي شد، الهام گرفته است. در حد مرزي بين مرز موجود و خط ساحلي، پايه هايي درون آب قرار مي گيرند كه امكان طراحي ايده الي را براي چنين فضاي مشتركی به وجود مي اورند.
با الهام از طرح هاي اخير، مانند پايه هاي سي بت كستراپ ( وايت آركيتكتر اي بي)، كوردل طرح اسپيرال شكل را براي ايجاد فضاي مركزگرا و محدود انتخاب مي كند كه در سمت شمال از ايالت و در سمت جنوب از مكزيك متمايز مي شود. در اطراف اين پایه پل فضايي براي برگزاری مراسم آن دسته از خانواده هايي كه از طريق اين مرز سياسي از يكديگر دور افتاده اند در نظر گرفته شده كه با رزرو اين مكان مي توانند ساعاتي رو در كنار هم سپري كنند.
فرم دوار پايه پل اسپيرال شکل بازتاب طرح استاديوم مانیومنتال پلازاي دي تيجوانا است، كوردل اين استاديوم ٢١ هزار نفره را با رمپ اسپيرال شكل، به پل امريكن گيت اِوي افزود. اين پل معلق يكي از سه مسير ورودي به اسپيرال پاير است.
دسترسي ديگر به اين مجموعه از طريق خط ريل مي باشد كه توسط كوردل طراحي شده است. اين خط به موازات خط مرزي از ساحل و تا تقاطع مرزي سان وايسيدرو ادامه دارد. اين خط، بخشي ازطرح هادي پيشنهادي كوردل است كه مجموعه اي از امكانات و بخش هايي بين ايالت متحده و مكزيك از جمله: دانشگاه، امكانات ورزشي، كنابخانه، مركزي براي هنر و فرهنگ، فروشگاه و شكارگاه طبيعي را شامل مي شوند؛ كه توسط اين مسير ريلي به هم متصل شده اند.
آخرين دسترسي به اين پايه، پل عابر پياده است كه در بالاي انتهاي مسير ريل واقع شده است. نهايتا، پلت فرم چشم اندازي كه توسط امريكن گيت اِوي بريج نگه داشته مي شود و براي بازديدكنندگان پرسپكتيو ديد پرنده را بر روي منطقه مرزي كه بازتاب سياست هاي مهاجرتي و تاثير آن بر روي انسان هاست را به وجود مي آورد.
مسلما طرح كرودل يك طرح خوش بينانه است؛ طرح وي براي خرد كردن و شكستن شرايط و محو مرز ساده ي موجود است تا فضايي را به وجود آورد كه هم از نظر عملكرد و كانسپت هم از نظر اقتصادي، پيچيدگي تاثير اين مرز بر روي انسان هايي كه در آن زندگي مي كنند را نشان دهد. اما سوال نگران كننده اي به وجود مي آيد كه آيا هيچ گاه روابط ايالت امريكا و مكزيك در موقعيتي قرار مي گيرد كه بتوانند چنين طرح ايده الي را تصويب كنند!