اصطلاح "نرم" معانی گسترده ای دارد. متريال نرم، صدای نرم، نرم خو، فروش نرم، مدیریت نرم، محاسبات نرم، نرم افزار و معماری نرم. این اصطلاح توصیف کننده ی کیفیت متريال و تداعی کننده ی شخصیت فرد است و یا به تعریف استراتژی ترغیب، مدل های سیستم تفکر و حل مسئله و رویکردهای جدید طراحی می پردازد.
اما واضح ترین ترکیب با نرم پیرامون ویژگی های متريال مشخص می شود؛ می توانید به آسانی با لمس یا فشار به واقعیت آن برسید؛ انعطاف پذیری، چکش خوار بودن، کمبود سختی، نرم یا پلاستیکی بود متريال با لمس آن تعریف می گردد. تعریف واژه ی "نرم" برای توصیف برخی از پر انگیزه ترین طراحی های هیجان انگیز دهه 1960 و 1970 شکل گرفت. این روش های جدید طراحی، مدرنیسم را باور نداشتند و نرم به توانایی فردگرایی، پاسخگویی، کوچگری و هرج و مرج تلقی شد.
آرشیگرام، باکمینستر فولر، سدریک پرایس و یونا فریدمن از پیشگامان معماری نرم بوده اند. تحقیقات آرشیگرام بر غلاف ها، پرایس بر سازه های سقفی و پژوهش های فولر بر سبکی به معنای واقعی کلمه "نرم" بودند و اغلب به خصوصیات متريال در سکونت انسان پرداخته اند. با این حال، چشم اندازهای بزرگ تری شهری همچون شهرهای پلاگین، شهر فضایی یا پروژه ی تینکبل می توانند معماری نرم محسوب گردند. آن چه این پروژه ها را به هم مرتبط می نماید، تلاش آن ها برای توسعه ی استراتژی های طراحی ست که با استفاده از انتقال انعطاف پذیری یک متريال به یک سیستم شکل گرفته است. در انجام این امر، آن ها ویژگی های جدیدی از "نرم" را توسعه بخشیدند.
در اینجا به برخی از "نرم" ترین ایده ها، سازه ها و کانسپت های رادیکال معماری نگاهی می کنیم.
سدریک پرایس، پرایس پاتریز تینکبل، 1964
صنعت سفالگری شمالی استافوردشایر در بحران اقتصادی دهه های 1950 و 60 صدمه دید و به یک چشم انداز افول کرده با زیرساخت های کمتر استفاده شده و صنعتی بدل شد. پرایس طرح پاتریز تینکبل را در سال 1966 منتشر نمود که امکانات و راه آهن این منطقه را به یک شبکه ی آموزشی گسترده برای 20 هزار دانشجو تبدیل می نمود. این شبکه، نرم و قابل انعطاف بود و شامل یک برنامه ریزی یا زمان بندی فرایند طراحی بود.
بینر بنهام و فرانسوا دلگرت، حباب زیستی، 1965
حباب زیستی، یوتوپیایی داخلی بود که با تمام امکانات اساسی زندگی مدرن (سرپناه، غذا، انرژی ... تلویزیون) و بدون اینکه به ساختمانی موقت و سازه ی شهرک های ابتدایی انسان متصل گردد، پیشنهاد شد. این گنبد شفاف پلاستیکی که با هوا پر می شد، الگوی نمونه های اولیه خانه را رد می نمود. اما به جای آن توسط فرد و آرزوهای بلند ذهنی او تعریف می گشت.
هانس هولاین، دفتر موبایل، 1969
پیش از دوران ارتباطات تلفن همراه، هانس هولاین دفتر موبایل را طراحی نمود. این طراحی یک دفتر را به یک نمایش حبابی، قابل حمل و نقل و ضد آب و هوا بدل نمود.
کپ هیملبلاو، رویداد بازل: کره ی بی قرار، 1971
حرکت مکانیکی تولید شد از فشار گاز، قلمرویی از تکنولوژی به نام پنوماتیک (بادی) را شکل داد، که مانیفست خود در فرهنگ طراحی را در دهه 1960 بیان نمود. رویداد بازل، یک نمایش عمومی ساخت و ساز بادی، نمایش کره ی بی قرار؛ چهار متر قطر بود که توسط نیروی ساکنینش حرکت می کرد. کپ هیملبلاو به دنیال ایجاد یک معماری به سبکی آسمان بود وانجام آن عواقب سیاسی نیز به همراه داشت.
فیلیپ رام، آب و هوای داخلی، 2006
فیلیپ رام، معماری هواشناسی را شامل تایپولوژی های نرم و مجموعه ی داده می شمارد که در برابر چشم انسان نامرئی است. آب و هوای داخلی، اینستالیشنی با مجموعه ای از دو فضاست: فضای "ابژه" که دما، شدت نور و رطوبت در آن جریان دارد و فضای "سوبژه" که ساکنانش ارزش های فیزیولوژیکی و رفتار اجتماعی را مشاهده می نمایند. مرزها در این اینستالیشن توسط حواس و نه با دیوارها تعریف شده اند.
والتر هن، بورولندزچفت، 1963
دوران پدرسالاری و فضاهای اداری سخت، ثابت و سلسله مراتبی به یک تایپولوژی جدید از انعطاف پذیری و مدولارسازی تبدیل شدند. ایده ی "اطاقک" در فرم های مدولار و غیر سلسله مراتبی نو و بدیع بود. بورولندزچفت یا به معنای لغوی "چشم انداز دفتر"، جنبشی بر اساس یک برنامه ی پلان آزاد از پارتیشن ها شکل گرفت. این طرح به شدت پروژه های معاصر را تخت تاثیر قرار داده که فضایی انعطاف پذیر را از طریق چیدمان مبلمان ها ایجاد می نمایند.
کنراد وادینگتون، چشم انداز اپی ژنتیک، 1957
وادینگتون لندسکیپ اپی ژنتیک را با ارائه ی تشابهی برای تمایز و تکثیر سلول ها، نمایش چگونگی گرویدن مرمر به سمت پایین ترین ارتفاع محلی، رسمیت بخشید. شبکه بولین، نتیجه ی یک مثال از تجسم مجموعه ی داده هایی ست که از طریق مکانیزم بازخورد، سازماندهی مجدد شده اند.
یونا فریدمن، شهر فضایی، 1970
شهر فضایی بیان اعتقادی فریدمن است که معماری باید تنها در یک چهارچوب مهیا شود که در آن ساکنان آزادی بیان فضایی برای نیازهای خاص خود را دارا هستند. این طرح که "آزاد از استبداد" است در چند طبقه، با شبکه بندی قاب فضایی، زیرساخت های موبایل، موقت و سبک وزن است.
مایکل وب (آرشیگرام)، فرش جادویی و حلقه ی جادویی برونهیلدا از آتش، 1968
این طرح که از عدم قطعیت فرهنگ دهه 1970 و انحلال ساختمان ها پیشنهاد شده، یک "هاورکرافت معکوس" است بدنی در فضا را که با استفاده از جت های هوا معلق نگه داشته شده، نشان می دهد.
راد گارت، شهر سنگ سیاه
یکی از اصول فستیوال سوختن مرد، به جای نگذاشتن هیچ اثری ست: "ما بعد از خود و تلاشمان، همه جا را تمیز می کنیم و در صورت امکان، مکان ها را در شرایطی بهتر از زمانی که به آن ها وارد شدیم، رها می نماییم." شهر سنگ سیاه به عنوان لوح سفیدی در صحرای نوادا نشات گرفته است؛ جمعیت آن 50 هزار نفر است و این فستیوال هر سال در این مکان برگزار می گردد. این شهرسازی از چهارچوب های نرم به صورت موقت و هر سال ساخته می شود.