زاها حدید با یک طراحی سینه گرافیک ایده شهر مدرن را بسط داد. او با
تخلیه هسته درونی و توده ی پرِ اثر و انتقال تمام امعا و احشای ان به پوسته، بیانی
از یک سازه خالص می افریند. معماری او تلاشی است برای رسیدن به تطبیق پذیری، سیالیت
و روانی حداکثری و خلاص شدن از ماهیت مدرنیستیِ ابژه ای که یا بر پایه اش مستقر
است یا بر محیطی جای گرفته که با ان ارتبطی ندارد.
بناهای او همچون تارهای عنکبوت هم در یکدیگر و هم در محیط پیرامونی
شان می پیچند و معماریِ توپوگرافیکی خلق می کنند بی نهایت قابل بسط و بی نهایت
تطبیق پذیر با تمام معضلات و محدودیت های اجتماعی، اقتصادی و اجرایی. زاها حدید در
یک هجمه تمام قد تمام تهدیدات رمانتیک باقی مانده بر پیکر معماری را پاک می کند.
اثار او به تلاش های امثال کولهاس و چومی نتیجه ای منطقی می دهند و به
معماری ای نزدیک می شوند که در مرزهای ریاضی خالص و دیتای خالص رقم می خورد،
معماری ای بی نام و چندْریختی؛ معماری ای برامده از پراکسیسی کاملا ابسترکت.