''در حالی که کار هنری نیاز همه نیست، خانه
یک الزام است.''
این نقل قول از آدولف لوس باعث
ناخشنودی من ( تئودور آدورنو) و همچنین بسیاری از شما شده است. توجه به عملکرد
گرایی تابع اصل سودمندی است. اثری که سودمند نباشد مورد حمله قرار میگیرد. زیرا
به طور ذاتی وجه زیبای شناسانه ی هنر
نارسا و ناکافی است. سودمندی محض هم از سوی
دیگرمورد عتاب قرار میگیرد، باعث خرابی جهان شده و ناامیدی است که نه تنها همه
چیز را انکار میکند بلکه به صورت فریبکارنه ی در جهت تسلی انسان بر می اید. هر
چند که این تناقض هیچگاه قابل رفع نخواهد بود، اما انسان باید در جهت درک این دو
گانگی قدم بر دارد.
اجازه دهید
بحث را با این
حقیقت ادامه دهم که جنبش ضّد تزئینات بر روی هنر فارغ از هدف نیز تاثیر گذاشته
است. این در طبیعت
کار
هنری است که به دنبال الزام خود بوده و در مقابل المانهای
زائد به پا خیزد. بعد از اینکه انتقاد سنتی افول کرد تا کار هنری قاعده ی از درست
و غلط ارائه کند، مسئولیت پذیری برای به عهده گرفتن چنین ملاحظاتی در تمام کارهای
هنری جای گرفت. هر کار هنری باید در مقابل منطق همیشگی و حاضر خود را مورد
ارزیابی قرار میداد ، بدون توجه به اینکه آیا به وسیله یک مقصود خارجی بر انگیخته می شد یا نه. این یک رویکرد
جدید به هنر بود.
در نتیجه سوال در مورد عملکرد گرایی همزمان با سوال در مورد
کارکرد عملی نیست. تفاوت هنر هدفمند و هنر فاقد هدف یا نتیجه گرا آنچنان که آدولف
لوس بیان کرده است دو جنبه ی متضاد نیستند. امر لازم و امر زائد، امری ذاتی در کار
هنری است که به وسیله ی ارتباط یا عدم ارتباط از خارج از اثر هنری قابل تامین نمیباشد.
در نتیجه مفهوم خالص هدفمندی در مقابل بی هدفی یا عدم سودمندی وجود ندارد. آثاری
میتواند اینجا و اکنون "هدفمند" باشند
که تنها در متن جامعه تعریف شوند.
با این وجود یک وجهی از بی منطقی لازمه ی جامعه است. اجتماع به وسیله ی ذات
درونی خود، که بی هدفی و بی منطقی است، ادامه پیدا میکند.
این بی منطقی بر
تمام هدفها و منظورها اثر میگذرد. برای مثل در هنر تبلیغات یک تناقض همواره وجود
دارد. در حالی که هنر تبلیغات قصد دارد که
در جهت سودمندی گام بردارد، اگر تماما عملکرد گرا باشد بدون
هیچ وجه زیباشناسانه ای، هیچ گاه به هدف خود به عنوان صنعت تبلیغات دست پیدا
نخواهد کرد. در انتها علاقه دارم توجه معماران را بدین مطلب جلب کنم که هر هنر
هدفمند، خواستار بازتابی مداوم از زیبایی است. در حقیقت زیبایی, باعث حل تناقض
در کار هنری میشود.
کار هنری باید توانایی این را داشته باشد که تناقض را در درون
خود نه با سر پوش گذاشتن بر آن بلکه با تعقیب و پیگیری آن حل کند. زیبایی شناسی
تصحیح شده با افزایش وضوح حدود ابژه ی خود را مشخص میکند، که باعث میشود پرسش در
باب هنر را شدت بخشد. بر خلاف زیبایی شناسی سنتی که نگاهی به مفهوم و کانسپت
هنری که بدان وابسته بود نداشت, تفکر زیبایی شناسانه ی امروز باید باعث ارتقأ هنر
به وسیله تفکر در باب هنر میشود . در نتیجه باید باعث توفیق جستن در تناقض کنونی
بین هدفمندی و عدم هدفمندی در هنر شده بدین وسیله که تولید کننده و مشاهده کنندهی
اثر هنری به یک میزان متحمل آن شوند.