صدرا:
چالشها و فرصتها
صدرا
مانند بسیاری از شهرهای جدید ایران دچار بحران هویت می باشد. عدم وجود ارجاعات تاریخی-اجتماعی و فرهنگی و همچنین
جدایی گزینی اجتماعی بر اساس طبقه اجتماعی باعث چندپارگی فضایی در این شهر شده
است. از طرف دیگر، چشم انداز شهر صدرا با توجه به نزدیکی به شیراز، در پی احراز
هویت از طریق تبدیل شدن به قطب آموزشی، تحقیقاتی، درمانی و فرهنگی منطقۀ جنوب
ایران است. این چشم انداز خواهان جذب مخاطبان متنوعی چون دانشجویان، فرهیختگان و
توریست سلامت نیز می باشد. این مسأله می تواند
نوع جدیدی از چندپارگی اجتماعی و فضایی را دامن بزند. آنچه که در چشم انداز توسعه
شهر مدنظر است، تبدیل این شهر از شهری خوابگاهی و بدون فعالیتهای مدنی، به شهری
فعال با امکان جذب انواع فعالیت های مدنی و فرهنگی است.
سایت مورد نظر مسابقه که در محل اتصال
فاز 1 و 2 شهر و در همسایگی با لکه های بزرگ شهری و فراشهری است، فرصت مناسبی به
عنوان یکی از منابع احراز هویت هم پیوند خواهد بود.
سؤال اصلی : کدام الگوواره ی فضایی برای مرکز اجتماعی شهر صدرا می تواند در
ایجاد "هویت هم پیوند" نقش آفرین باشد؟
رویکرد هویت
در پیوندی که با اطرافیانمان برقرار میکنیم، کیستی مان را به ما گوشزد میکند. کیستیِ
ما در دنیای متکثرِ امروز از طریق فعالیت افراد و مشارکتشان در رویدادهای
اجتماعی ساخته میشود. از
این رو "هویت همپیوند" بیشتر در آنچه که پیشِ رو داریم یافتنی ست تا آنچه
که پشت سر گذاشته ایم.
خصلت رها (loose) بودن فضا می تواند
بستر درخوری را برای ساخته شدن هویت های همپیوند مهیا سازد. یک فضا زمانی رهاست
که بتواند فرصت هایی را برای جستجو و کشف، رویدادهای غیربرنامه ریزی شده و از همه
مهمتر امکان "از آنِ خود کردن" عناصر را توسط کاربران، ارائه دهد. فضای رها،
موجبات بازتولید فضا را به صورت مکرر پدید می آورد. رها بودنِ یک فضا را
باید درون یک دیالکتیک میان فرآیند رهاسازی (loosening) و فرآیند مقیدسازی (tightening) جست.
در این رابطه، داشتن رویکرد توسعه ایِ خرد مقیاس (XS)، در طراحی، می تواند نقشی تعیین کننده
داشته باشد. رویکردی که در آن خلق نقطه های اثر، به طور غیرمتمرکز، در مقیاسی خرد
به جای ایجاد یک نقطه اثر در مقیاسی کلان (XL) مدنظر است.
ایدهی مفهومی: بستر اجتماعی و کالبدی صدرا در حال شکل گیری است. از این رو مرکز اجتماعی
آن می باید همچون مفصلی رشد
یابنده در بستری رها، زمینه ساز خلق "هویت همپیوند" باشد؛ و از رویکردی
خرد مقیاس برای ایجاد دیالکتیک بین نیازهای اجتماعی متغیر و فرم کالبدی ثابت
بهره مند گردد.
کانسپت : راهبردها و ابزارها
1. سه گانه ی فضایی مقیَّد، بینابینی (In-Between space) و رها :
بهره گیری از گلخانه به عنوان حلقه ی میانی فضاهای باز و بسته؛ ساختاری رشد یابنده؛
خلق فضاهای چند عملکردی؛ طراحی مسیرهای حرکتی با غلبه ی فعالیت های تفریحی؛
میزبانی رویدادهای متنوع؛ تأمین زندگی و امنیت شبانه
2. الگوواره معماری رها، وفق پذیر و رشد یابنده
: امکان دخل و تصرف کاربران آینده فضا در طول زمان؛ خلق فضاهای توسعه یابنده ی
مشارکتی برای کارآفرینی
3. مرزهای متخلخل و اجتناب از راهکارهای
صلب : طراحی آستانه فضاها با قابلیت میزبانی جریان حرکت پیاده و تنوع فعالیتی؛
تلطیف جداره های صلب سایت به عنوان فضاهای فعالیتی مرتبط با سایت و بافت پیرامون؛
طراحی غیرمتمرکز و شبکه ای؛ اتصال فضاها به حمل و نقل عمومی درون و بیرون سایت.
4. معماری
چون منظری در شهر : معماری عامل شکل گیری بستری اکولوژیک است که با مشارکت
کنشگران در طول زمان توسعه می یابد. مشارکتی که با بهره گیری توأم از فضای فیزیکی
و فضای ذهنی کنشگران و همچنین رفت و برگشت های تجربی میان آنها پدید می آید و زمینه شکل گیری تجربه های فضایی جدیدِ
مستمر و چارچوب بندی آنها در ذهن شهروندان را فراهم می سازد.
مدیر پروژه: شادی
عزیزی
مطالعات
اجتماعی ـ زیست محیطی: مرجان شجاعی ـ شادناز عزیزی
مطالعات شهری:
فرناز فرشاد، آرزو خامسی
مطالعات
معماری: محمدمهدی زنجانیان، وحید خزانه دار
طراحان:
آریان اسپریدونف، شیوا تبار حیدر
همکاران طرح: ویدا
جنوی، ، شیوا اشرفی
تیم ارائه:
، محمد ابراهیم تاجیک، سعید فهیم پور