دو خورشید در غروب
تنها چیزی که میخواهم
به تو بگویم
تنها حرف من
این است که در سفر
روی من حساب کن
اما از من انتظار
نداشته باش که یک جا ماندگار شوم
آلبوم گم شده در ابرها ـ پینک فلوید
در کارهای اولیه دکتر صارمی همیشه دو کار برایم از اهمیت خاصی برخوردارند،
دو کاری که شاید به طور کامل بازگوکننده روش طراحی متفاوت او در معماری هستند؛
خانه شمال و خانه افشار و در کارهای متاخرش، سفارت ایران در تیرانا.
در خانه شمال تخیل
لذت بخشی از یک احساس زندگی دیده میشود.
کلبهای
که به ظاهر بنایی کامل به نظر نمیرسد،کلبه ای با یک لوکیشن باز و با یک نوع
سرزندگی و شادی کودکانه که بیشتر به فضای پیرامون خود نگاه میکند. شباهت عجیبی به فضای موسیقی کانتری دارد. با دیدن این کلبه میتوانید لوکیشنهایی از
فیلم نیمروز فرد زینهمان را به یاد
بیاورید، با حذف کشمکشهای داستانی آن.
اما در خانه
افشار روایت به گونهای دیگر است، سمت و سوی فضای آن فضایی نوستالژیک به خود میگیرد. هرچند خانهای است در زمان حال، اما به نظر میرسد معمارش گذشتهها را
رمانتیکتر ، خالصتر برای زندگی میبیند.
همه چیز
در سادگی بیان میشود، بدون آن که داستان پیچیدهای داشته باشد؛ چیزی شبیه به فضای
فیلم نیمه شب در پاریس وودی آلن.
خانه افشار یک ترجیح
زیبایی شناسانه در انتخاب عناصر معماری است.
در این
خانه فضاهای داخلی و خارجی موقعیتهای مکانی متفاوتی دارند، اما میتوان گفت به
لحاظ ارايه تصاویر خاص روایت یکدستی مییابند. در مقام یک معمار، او سعی میکند در خانه افشار بیشتر احساسی آگاه، دقیق و
متفکرانه داشته باشد تا یک عادت.
زبان معماری او مدام
بازسازی می شود و این در تمامی کارهایش به جستوجویی برای ایجاد یک ساختار مجدد
تبدیل می شود. اما آنچه که او را
از دیگران متمایز میسازد، توانایی او در دوباره ساختن کارهایش میباشد. بنای سفارت ایران در تیرانا بازسازی مجدد
خانه افشار است، مثل آنکه فیلمسازی بخواهد اثری را دوباره بازسازی کند، اما این
بار در لوکیشنی متفاوتتر.
سریر خونین اکیرو
کوروساوا یک مکبث ژاپنی است که در آن سیر شکلگیری روایت، فرم، و فضا را کاملا
تغییر داده است. سفارت ایران در
تیرانا نیز روایت است دیگری از خانه افشار، جایگزینی عناصر بومی با عناصر
بروتالیستی و تمرکز بر فضاهای خالی با مجموعهای از عملکردهای متفاوت و روایت
تازهای از یک خانه هرچند شاید کاملا به نسخه اصلی آن وفادار نمانده باشد.
دکتر صارمی دانش
آموخته دانشکده هنرهای زیبا و شاگرد لویی کان، با تکیه بر همین تواناییهاست که میتواند هم با تاریخ و
هم با اکنون ارتباطی دوسویه در کارهایش ایجاد نماید.
این متن در قالب پرونده "چهار یادداشت برای علی اکبر صارمی" در این صفحه گردآوری شده است.