بر مبنای آمار و با درنظرگرفتن تغییر تناسبات جنسیتی
دانشگاه ها در رشته معماری، در تئوری شاهد افزایش
چشمگیر ورود زنان به عرصه های علمی و دانشگاهی مرتبط هستیم اما در عمل، همچنان
شکاف عمیقی بین خروجی دانشگاه ها و بازار حرفه ای را شاهدیم که حاکی از موانعی جهت
استمرار حضور زنان در عرصه اجرایی معماری است. تمایل زنان به حضور در دانشگاه ها
به عنوان یکی از بسترهای مقدماتی حضور در اجتماع و به تبع آن، کسب شخصیت حرفه ای و
اجتماعی، در ابتدای امر نشانه ای مثبت در جهت حرکت به سوی توسعه پایدار و نیز
مشارکت برابر با مردان در اجتماعی با سبقه مردسالادی است، اما در این میان همچنان
عوامل متعدد فردی-خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی مانع از حضوری شاخص و حقیقی میشود.
شکاف میان بخش آموزشی و حرفه ای در زنان معمار (قابل تعمیم
به بسیاری رشته های دیگر)، از دو منظر عوامل معطوف به شخص و عوامل اجتماعی-فرهنگی
قابل بررسی است. در بخش عوامل معطوف به شخص، ساختار سنتی خانواده و اعطای نقش
کلاسیک سرپرستی و تربیت فرزندان توسط مادر (به صورت پیشفرض) ـ که خود فعالیتی زمانبر و به
مثابه یک شغل پارهوقت یا تماموقت محسوب میشود- مانع جدی در راه بلندپروازی زنان
معمار خواهد بود. چه بسا بسیاری از این زنان، پس از کسب تجربه عملی در طی سالیان و
به دلایل فردی و خانوادگی، مجبور به تندادن به الگوی سنتی/کلاسیک خانواده، در
اولویت قراردادن آن نسبت به فعالیت حرفه ای و نهایتا رهاکردن آن شده اند که تکرار
این الگو در طی سالیان، خود باعث ایجاد حس عدم اعتماد در صاحبان دفاتر معماری و یا
کارفرما برای بهکار گرفتن نیروهای زن شدهاست.
از منظر اجتماعی- فرهنگی، در وهله اول نبود ساختارهای مناسب
در جهت توانمندسازی زنان برای حضور شاخص و تاثیرگذار در جوامع حرفه ای و مناصب
اجرایی- مدیریتی در بستر جامعه ای با فرهنگ مردسالارانه، خود از مهمترین عوامل
عدم خودباوری در میان زنان معمار است. نابرابر بودن فرصت های کاری به سبب بیاعتمادی
کارفرمایان در به کارگیری زنان در مناصب اجرایی، ساختار سنتی مردسالار حاکم بر
رشته به خصوص در بخش اجرا و اساسا پیشفرض مردانه بودن محیط اجرایی حرفه معماری،
مزید بر علت بوده و زنان معمار را پس از عبور از موانع فردی و خانوادگی، محدود به
انجام کارهای دفتری و عدم حضور دینامیک در بخش اجرایی کرده است.
علیرغم مباحث مطرحشده که موید وجود سقف شیشه ای برای زنان-
چه به واسطه محدودیت های فردی قائل به خود و یا ساختارهای غلط اجتماعی ـ فرهنگی ـ در
حرفه معماری است، همواره با استثنائاتی نیز مواجهیم که تجربیات شخصی نگارنده از
این دست محسوب می شود. مواجهه با مراجعینی که با اعتماد کامل به تجربیات و توانایی های
حرفه ای و فارغ از جنسیت، خواهان سپردن اجرا و مدیریت پروژه های خود بوده و چه بسا
به واسطه مسئولیتپذیری بالا، دقت به جزییات و توانایی مدیریت همزمان امور در
زمانی واحد (که از عوامل تاثیرگذار در مدیریت مطلوب پروژه های اجرایی ساختمانی با
عوامل اجرایی متعدد است) ناقض کلیه محدودیت های ذکرشده بوده اند. به رغم افزایش
مسئولیت های اجرایی زنان در حرفه معماری، مساله ای که همچنان گریبانگیر زنان
معمار در ایران ـ و بسیاری کشورهای دیگر است- نابرابری حقالزحمه برای کار
مشابه با مردان است. بستر قوی و تاریخی جامعه مردسالار و پیشفرض های ذهنی صاحبان
سرمایه، همچنان در جهت استفاده از توانایی های حرفه ای زنان با حق الزحمه کمتر و
کیفیاتی چه بسا بالاتر از مردان است.
انتخاب های فردی،
تنندادن به الگوی کلاسیک ساختار خانواده در ایران و مدیریت مدرن نقش هایی که به
صورت پیشفرض در ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی برای زنان متصور شده اند، خودباوری و اثبات
توانایی های حرفه ای به خصوص در بخش اجرایی رشته معماری، اصرار بر حضور مستمر در
فضاهای کارگاهی و تلاش برای ایجاد تغییر در تصویر ذهنی موجود از مهندسان ساختمان
مرد در کارگاه ها برای پیمانکاران و شاغلین در حرف مرتبط با ساخت و ساز، همگی
تلاشی است در جهت برابرکردن سهم حضور زنان در حرفه معماری و افزایش این حضور در
بخش اجرایی که بر اساس وضع اجتماعی و اقتصادی موجود، نسبت به بخش دفتری مهمتر و
تاثیرگذارتر است. همچنین تقویت سازمان های مردم نهاد و غیردولتی با رویکرد آموزشی
و فرهنگی در جهت افزایش مهارت های فردی زنان و همافزایی حرفه ای آنها و نیز تلاش
در فرهنگسازی و بالابردن آگاهی اصناف مرتبط با حرف ساختمانی، از عوامل موثر در ایجاد
خودباوری و تمایل زنان به حضور در عرصه های اجرایی و مدیریتی خواهد بود.
با وجود همه
عوامل و موانع ذکرشده، روند مثبت سال های اخیر در عادیترشدن حضور زنان در بخش های
اجرایی و کارگاهی رشته معماری و به تبع آن افزایش پذیرش اجتماعی ـ فرهنگی این امر،
استمرار فعالیت های زنان در دفاتر حرفه ای معماری به سبب فضای بازتر و روشنتر،
حضور تاثیرگذار زنان معمار ایرانی در عرصه های بین المللی و تبعات مثبت آن، حکایت
از آینده ای رو به رشد و درخشان برای زنان معمار در ایران دارد.
این متن در قالب مجموعه "زنانِ معمارِ ایرانی و
سقف شیشه ای در نوزده روایت" پدید و در این لینک گرد آمده است.