معمار زن بودن در بحث معماری امروز و یا شاید
بطور ملموس تر در معماری امروز ایران
اولین
پرسشی که در مواجهه با این بحث در ذهنم شکل گرفت این بود: " آیا من به
این تفکیک جنسیتی در حرفه ام معتقد هستم؟"
فکر می کنم
با یک نگاه آماری ممکن است توازن و تعادل مناسبی بین تعداد زن و مرد معمار وجود
نداشته باشد و این احساس به ما دست دهد که این حرفه توسط مردان احاطه شده است. این
واقعیت که تعداد دانشجویان دختر در حال تحصیل در دانشگاه ها در رشته معماری رو به
افزایش بوده و هنگامی که وارد کار حرفه ای شده سیر نزولی پیدا می کند غیر
قابل انکار می باشد. تا جائی که در طول زمان تعداد آنها در رده های بالای شغلی چه
در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی باز هم کاهش می یابد. ولی دلیل عمده ای که
باعث چنین اتفاق شده چیزی جز انتخاب در سبک زندگی نمی باشد.
بطور واضح
تر اگر معمار زنی در جایی از سرعت رشد حرفه ای اش کاسته شده به دلیل تصمیم و
انتخابی است که در سبک زندگی خود اتخاذ کرده است. اینکه درایجاد توازن بین
متغیرهای مختلف و نامتجانس موجود چگونه عمل کرده نمایانگرموقعیت
و جایگاه او درحرفه اش خواهد بود.
ولی نکته
مهم در این میان آن است که هیچ بهانه ای در کناره گیری معمار ازحرفه اش از دید
تفکیک جنسیتی برای من معمار قابل قبول نیست زیرا که معتقدم همه معماران به هنگام
خلق اثر و در پروسه تحقق بخشیدن به آن با هم شرایط یکسانی دارند. زیرا که در این
میان همه چیز از جسارت و بینش و زیرکی هر کدام از ما در جهت ارتقاء در حرفه مان
نشأت می گیرد (فارغ از زن و یا مرد بودن).
به نظر من
ایده تفکیک زن و مرد معمار نادرست است. همانطور که هر دفتر معماری نگرش معمارانه
خود را داراست، هر معمار (چه زن چه مرد) دارای نگرش متفاوت و مختص به خود می باشد
که عامل تمایز او از دیگران بوده و راه را در زندگی حرفه ایش هموار می سازد.
در آخر من
باور دارم که این خود ما هستیم که “identity” خود را به عنوان یک معمار در جامعه تعریف
می کنیم و تصویر ما به عنوان معمار در ذهن دیگران نتیجه باور و سعی و تلاش خودمان
می باشد.
این متن در قالب مجموعه "زنانِ معمارِ ایرانی و
سقف شیشه ای در نوزده روایت" پدید و در این لینک گرد آمده است.