نظام بسته ی دو بعدی گرید به موازات امکانی برای ازادی غیر
قابل تصور انارشی سه بعدی هم فراهم می اورد. گرید تعادلی بین کنترل و کنترل زدایی de-control به ارمغان می اورد که در قالب ان شهر می تواند هم زمان هم تثبیت شود و هم جریان
یابد. نتیجه متروپلیسی از اشوب مقرر است. با تحمیل این نظامِ گرید منهتن برای
همیشه برابر هر نوع مداخله توتالیتر ایمن می شود. در یک بلوک تکین ـ بزرگترین
منطقه ممکنی که می تواند تحت شمول کنترل معماری تعریف شود ـ گرید می تواند واحد
بیشینه ای از ایگوی ego شهریت یافته urbanistic را
بسط دهد.
از انجایی که تقریبا مسجل است بخش های بزرگتر جزیر منهتن نمی توانند به
هیج وجه تحت نفوذ و سلطه یک کارفرما یا معمار قرار گیرند، هر نیت معمارانه یا بهتر
بگویم هر ایدئولوژی معمارانه ای تمام قد در قالب محدودیت های هر بلوک از این گرید
متبلور می گردد. بر همین قرار است که می توان نتیجه گرفت در یک چنین مدل رشدی هر
فرمی از مداخله انسانی صرفا و صرفا می تواند به بهای یک مداخله انسانی دیگر مقرر
گردد. در انتها شهر به موزاییکی از اپیزودها تبدیل شده است، که هر کدامشان زیست
مخصوص به خودشان را تجربه می کنند و هر کدام به واسطه گرید با دیگری رقابت می کند.