" ... به درون یک رویا قدم می نهم ...
سرزمینی افسانه ای ، آزاد
به سان باد بر روی ابرها، درخشان در پرتوی خورشید، استوار برفراز دنیایی تاریک و پرازدحام،
آرام و پایدار. دور از ناامیدی و درد، دور از ظلم و استبداد، دور از نابرابری و جنگ.
آن جا که صدا، صدای زمزمه ی آب است با درخت و پرنده، صدای خنده ی کودکان
است و آواز
زنان و مردان عاشق. انسان ها می اندیشند و می آفرینند خانه هایشان را. بستری نو برای
بودن، برای هستی، برای زندگی ... "
گویی این تصویر
برایم به تعبیر فروید، آشنایی غریب Uncanny است، در مرزی از وهم و دلخوشی، هیجان و هراس.
گویی موجودیتی،
توانایی این را داشته که در یک لحظه، گستره
ای از زمان را به درون خود کشاند و آن را در همان لحظه، از حرکت باز ایستاند. مانند
یک عکاس که جریانی از واقیعت را در یک فریم، تصویر می کند ولی این بار، تفاوت در این
جاست که جریان این تصویر در مرزی از واقعیت و خیال روی داده است.
گویی زمان، خود
را در قالب خیال، روایت می کند. یک خود روایت گری تاریخی. یک هستی واحد متشکل از لایه
های بسیار در مرز آگاهی از نیمه آگاهی یا ناآگاهی که مرا در همان لحظه ی دریافت، در
فضایی بینابین از پدیدارها و مفاهیم ذهنی ام، به تعلیق می کشاند: در فضایی میان لایه
هایی از نقد مدرنیسم، سرمایه داری، جامعه ی مصرفی تا پدیدار شناسی هوسرل و هایدگر، هرمنوتیک
گادامر، نقد روانشناسانه ی مکتب فراکفورت، نقد ساختار قدرتِ فوکو، ریزوم های سطحیِ دلوز و گاتاری، هنر مینیمال کارل آندره، دونالد
جاد، ریچارد سرا، اندیشه های جوزف کوسوت، باربارا کروگر،
آدرین پایپر، ان کاوارا، موسیقی جان کیج، چیدمان های کریستو
و ژان کلود، نقاشی های ایو کلین،
رابرت راشنبرگ، فونتانا و... "
سوپر استودیو گروهی از معماران رادیکالِ پیشرو در دهه
ی 60 و 70 میلادی،
از فلورانس ایتالیا بودند : آدولفو ناتاليني ـ كريستيانو تورالدو دي فرانچا ـ پيرو فراسينلي ـ روبرتو ماگريس ـ
آلساندرو ماگريس