تعریف
سرزمین عمدتاً به یک قلمرو سیاسی در قالب مرزهای دولت-ملت اتلاق می شود که با
گسترش موج جهانی شدن، به شکل انکارناپذیری مفهوم آن در حال تغییر است. از سویی به
نظر میرسد که طی این فرایند، مرزها محو و مفهوم جغرافیا در حال کمرنگ شدن است ولی
از سوی دیگر سرزمین به شکلی دیگر در حال بازتعریف خود بوده و بدون انکار فشردگی
فضا-زمان و خروج جوامع از انزوا ، هویت جدیدی برای خود تعریف میکند. سرزمین با
مفهوم کلاسیک آن منبع بسیاری از وقایع نامطلوب تاریخ همچون نژادپرستی، نسل کشی،
جنگ و ... بوده است ولی در تعریف جدید، سرزمین و حکومت وابسته به آن حتی بیش از
پیش در تعیین و تنظیم زندگی شهروندان خود نقش دارند و ایدئولوژی منبعث از این
واقعیت نیز که عمدتاٌ مبتنی بر نیاز انسان به تفاوت است، خودنمایی میکند. در این
میان، در قلمرو تفکر و معماری، دیالکتیک و دیالوگ مابین دنیاهای مختلف به شکلی
روزافزون ممکن میگردد و از این برهم کنشها، سنتزهای جدیدی میتواند حاصل می شود.
علاقه به گرایشهای محلی نتیجه تعریف جدید سرزمین و میل به متفاوت بودن است که
نتیجه آن را به وضوح در جوایز پریتزکر دو سال اخیر میتوان مشاهده نمود. شاید دهه
سوم قرن بیست و یکم، دهه ورود دیالکتیک سرزمینها به جریان جهانی باشد...
درسْگفتارِ عصرگاهی فرامرز غفارپسند در کارگاهْ مسابقه قوام الدین شیرازی با موضوع دیالکتیک زمین، ساعت 19، 4 اردی بهشت در سالن خیام واقع در ساختمان شماره 1 نظام مهندسی ساختمان استان فارس برگزار می گردد.