به مرور متوجه شدم که بزرگترین چالش دانشجویان در راه تبدیل
شدن به یک طراح قابل، وسواسشان برای یافتن و داشتن کانسپ های کامل است. به گمانم
چنین تلاشی دور ریختن کامل وقتشان است. فکر می کنم بهتر است ابتدا چیزی را ساخت و
بعد بدان بعدی کانسپچوال داد، این رویکرد هم فلسفی تر است و هم عملی تر.
البته دانشجویان حتما خواهند پرسید " تکلیف حقیقت و معنا چه خواهد شد؟"
من در پاسخ از ان ها خواهم پرسید:" چه چیز باعث می شود شما فکر کنید [تلاش
برای یافتن] حقیقت و [واجد] معنا [بودن] است که به خلق فرم منتهی می شود؟ ایا خود
شما هم اینگونه شکل گرفته اید؟"
چالش [یافت] حقیقت و معنا[داشتن] فقط و فقط زمانی که معطوف
به خود چیزهای از پیش موجود است می تواند نتیجه دهد و این مستلزم پذیرش یک راز
بزرگ و حقیقتی غامض است که ماحصل مواجهه به این پرسش بنیادی است: چیزها چگونه اینجایی
که هستندْ هستند!؟ نتیجه منطقی ولی عجیبی که می توان گرفت این است که اشیا از مدت
ها پیش اینجا بوده اند.