هانس اولریش اُبرست برای جامعه معماری ایران با رم کولهاس گره خورده است، شش گفت و گو با رم کولهاس که توسط محمدرضا جودت به فارسی برگردانده شده و مشارکت در کتاب پروژه ژاپن که به نوعی تاریخ شفاهی متابولیست هاست، از او نامی آشنا برای ایرانیان رقم زده، البته از اُبرست کتاب مصاحبه ای با زاها حدید نیز به فارسی برگردانده شده است، اما او بیش از همه این ها یک کیوریتور شناخته شده است و در کنار این مشغله به گفت و گو با متفکران نیز مشغول است، آنچه از پی می اید نیز بخشی از گفت و گوی اُبرست است با تیموتی مورتن در مورد هایپرآبجکت، گونه شناسی جدید ابژه، مرزهای جدید ادراک انسانی، نوْهستی شناسی، تفکر منفی، ابژه های پساْارسطویی، مقیاس های فرابزرگ پیرامونی ما، جهانی که نیستی را درون هستی حمل می کند، واقعیت های وخیمی که همچون اشباحی پیرامون ما سرگردانند و البته پی آمدهای گرمایش زمین. بستر گفت وگو، کتاب بحث برانگیز تیموتی مورتن به نام هایپرْآبجکت ها؛ فلسفه و اکولوژی بعد از پایان جهان است. هایپرآبجکت ها ساختار و ژنولوژی فهم ما از جهان را تغییر می دهند؛ به این معنا که کانسپت هایی همچون جهان، طبیعت و حتی محیط دیگر به مثابه افق هایی اشنا، در مقیاس هایی که تا پیش از این برایمان قابل فهم بودند، تعریف نمی شوند. مفهوم هایپرآبجکت به عنوان هسته مرکزی شکل دهی کتاب نوعا می تواند ارجاعی باشد به ناخودآگاه فرویدی؛ ما نسبت به بخش عظیمی از تحولات در حیات، زیستْ کره و کش و قوس هایش درک مستقیمی نداریم، ما صرفا با پی آمدهای روندهایی در مقیاس هایی فرابزرگ تر از قلمروی اداراکی مان که به موازات جهان ادراکی محدود مان، به جهان هستی شناسانه مان شکل می دهند مواجه هستیم. هــایپرآبجکت ها نوعی از نیهیلیسم ایجابی را نیز در خود دارند، نیهیلیسمی که خود را در این عبــــــارت مورتن به خوبی نشان می دهد: "هر موجودیتی برای انکه باشد، باید بتواند بمیرد"، این عبارت اشاره ایست به ناـ چیزیِ درونْ ماندگار چیزها nothingness of the things تهیِ درونی ای که امکان امتداد حیات را فراهم می اورد، چرا که امکـــــــــان ترکیب و تغییر هستنده ها را سبــــــب می شود. هایپرآبجکت ها، با عبور از فهم ارسطویی نسبت به ابژه و تبدیل ان موجودیتِ صلب و سخت و انعطاف ناپذیر به ساختارهای شبکه ای پیچیده و انعطاف پذیر، از یک سو ما را با نوع جدیدی از هستی شناسی مواجه می کنند و از سوی دیگر خبر از ظهور اشباح جدیدی می دهند که سایه شان بر جهان سنگیـــــــــــــنی می کند و دروازه ورود ما به پست مدرنیسم اکولوژیکی و احتمال آخرالزمانی است.مطالعه این بخش از گفت و گو که با تکیه بر مسئله انقراض گونه ها به تفسیر این مفاهیم و چگونگی ارتباط عینی شان می پردازد می تواند تبیینی واضح تر از هایپرآبجکت ارائه نماید، مفهومی نوْآیین که نزدیکی هایی هم با نیمهْ ابژه quasi-object ی میشل سر و برنو لاتور برقرار می کند.